مقدس هم که باشی یک زنی...
مقدس هم که باشی یک زنی، دلت میخواد کفشهای پاشنهداردر نگاه نخست، تنها یک سوال درگیرت میکند، بانو قدس ایران برای چه ساخته شده؟ فیلم پسوند مستند را یدک میکشد و خواه ناخواه یک فیلم مستند بیش از جنبهی داستانی و تفریحی خود نیازمند حرفیست که با نگاه کارگردان بیان شود و در پایان مخاطب را به نگرشی تازهتری از موضوع برساند و در کمترین حالت خود اطلاعاتی به داشتههایش بیفزاید. فیلم رزاق کریمی بیش از تمام این اهداف، هیجانیست شاید از وارد شدن به بستری که تا امروز کمتر پرداخت شده است. معرفی شخصیتی که شاید بیشتر مردم ایران تنها پس از مرگش نامی از او شنیدند. معرفی همسر امام خمینی با نریشن ابتدایی فیلم و آن تصویرهای کارت پستالی شروعی کاملا احساسی دارد، پذیرش اینکه قرار است فیلمی درباره زنی که اتفاقا جایگاه ویژهای داشته، اما با نگرشی زنانه و واردنشدن به بحثهای سیاسی ببینیم کاملا قابل قبول است، اما فیلم نمیتواند از کاریزمای عجیب روحالله خمینی فاصله بگیرد و شخصیت را معرفی کند،فیلم حتی یادش میرود که توضیح دهد اسم اصلی شخصیت فیلم و چرایی تغییرآن به قدسی که شاید در معرفی یک شخصیت سادهترین و دمدستیترین کاریست که انجام میشود.
فیلم شخصیت را در مقاطع حساس زندگی همسرش روحالله خمینی عطف میکند که شاید برای یک زن که طبق روایت فیلم علاقهای هم به روند اجتماعی و سیاسی همسرش نداشته، نقاط مهم میتواند گزینههای زنانهتری باشند.
نقطهی قابل توجه پایان فیلم است که با آکاهی از آنکه بانو قدس ۲۰سال پس از همسرش زنده بودهاند و زندگی کردهاند، پس از فوت امام خمینی تقریبا فیلم تمام میشود و این ۲۰سال هیچ نقطهی قابل بحث و یا دراماتیکی نداشته است.
هیچ اشکالی ندارد که کارگردان شخصیت اصلیاش را با موثرترین آدم همزیستش معرفی کند، اما فیلم این ادعا را رد میکند و همین بلاتکلیفیاش از جنبهای که سمتش ایستاده و معرفیاش خواهد کرد به فیلم ضربه میزند.
با تمام کاستیهای فیلم، موفقیتش در بیان ناگفتههلیی از زندگی شخصی رهبرانقلاب و زنی که همراهیش کرده قابل تقدیر و توجه است.
پانوشت: کاش کمی هم از محبت و عشق میان آدمها توی فیلم بیشتر میدیدیم.
بپوشی وکنار خنکای شطی حتی عربی و غریب راه بروی. میان خیابانهای شلوغ پرسه بزنی و سبد خریدت را پر کنی. هرچقدر بزرگ هم که باشی یک زنی با همه احساسات زنانه...!