دغدغه های شریف یک فیلمساز
یک سینمای اجتماعی دغدغهمند و شریف! اگر بخواهیم فیلم «فِراری» علیرضا داودنژاد را با چند کلمه بیان کنیم، نتیجه جز این نخواهد بود. داوودنژاد بعد از اینکه با فیلم مرهم به سینمای اجتماعیاش بازگشته در این سالها با فراز و فرودهایی در پرداخت فرم و محتوا همراه بوده است. اما «فراری» فیلمی است که از لحاظ فرم و قالب داستانی سرپاست و بدون شک از این لحاظ میتوان آن را بهترین اثر او در این سالها دانست. داوودنژاد در ادامه کارهای قبلی این بار داستان دختر نوجوانی را روایت میکند که برای دستیابی به رویاهایش از روستای خود فراری میشود و به تهران میآید. گلنار که خودش از دل یک ناهنجاری اجتماعی بیرون آمده است در جستوجوی یک فراری با رانندهای همسفر میشود و شهر را بالا و پایین میکند تا از نزدیک با معضلات جامعه روبهرو شود و مخاطب را نیز در این مسیر با خود همراه میکند.
فیلم فِراری از چند لحاظ قابل اهمیت است. ابتدا اینکه با وجود ورود به عرصه معضلات اجتماعی، روایت سالم و به دور از سیاهنمایی ارائه میکند. این درست بر خلاف آثار مشابهی است که این روزها در سینمای ایران شاهد آن هستیم. فیلم با وجود پرداختن به موضوعاتی همچون دختران فراری، فاصله طبقاتی، تهاجم رسانهای و فرهنگی سریالهای ماهوارهای و حتی خودفروشی زنان، سعی کرده به دور از سیاهنمایی به بیان مسائل زیر پوست شهر بپردازد و این موضوع علاوه بر دلنشینتر کردن خود اثر، قصه آن را برای مخاطب قابل هضمتر میکند. در عین حال فیلم ادعایی ندارد و از ادا و اطوارهای روشنفکری هم بخوبی دوری میکند و در این دام نمیافتد. «دغدغهمندیِ شریف» فیلمساز در روزگاری که کارگردانهای همدورهاش فقط میسازند تا حضورشان را ثبت کنند و دائما در حال تنزل هستند، قابل تحسین است. اینکه داوودنژاد بعد از این سالهای متمادی کار در عرصه سینما به فرم و محتوا توامان اهمیت میدهد و بالطبع به مخاطبش احترام میگذارد بسیار ارزشمند است.
از طرف دیگر فیلم در عین اینکه حرفهایش را بخوبی و رسا میزند، شعار هم نمیدهد و آنقدر لطیف به معضلات میپردازد که اگر در برخی مسائل مخاطب با روایت و نوع نگاه فیلم مخالف باشد، باز هم از تماشای ادامه فیلم دلسرد نمیشود. نقد شبکههای اجتماعی و تاثیر آن روی جوانان و به طور کلی جامعه آنقدر درست و بجا به تصویر درآمده که میتواند به تلنگری مفید بر مخاطب منتهی شود.
بر خلاف دیگر آثار داوودنژاد که معمولا شلوغ و پر بازیگر است، فراری بر نقشآفرینی 2 بازیگر استوار است و این موضوع با بازی خوب بازیگران فیلم همراه شده است. محسن تنابنده که نقش راننده را برعهده دارد، به خوبی توانسته از پس نقشی که به او سپردهاند، برآید بویژه آنکه در این فیلم نیز او همانند سریال پایتخت باید با لهجهای غیر از لهجه عادی خودش صحبت کند و اتفاقا این بار نیز در این زمینه موفق ظاهر شد و در نهایت هم برای همین نقش سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره سیوپنجم فیلم فجر را نیز از آن خود کرد. بازی ترلان پروانه هم در نقش سختی که به او محول شده است قابل قبول است و از نقش کوتاه و متفاوت سیامک صفری هم نمیتوان صرفنظر کرد.
فیلمبرداری فیلم هم با حضور محمود کلاری توانسته به یکی از نقاط قوت آن تبدیل شود و خبری از نماهای آزاردهنده در فیلم نیست. در کنار آن فیلم با توجه به روایت خود توانسته بخوبی از موسیقی خوب و تاثیرگذارش بهره بگیرد البته بدون شک فیلم فراری همچون هر اثر هنری دیگری خالی از اشکال نیست اما به طور کلی در مقام مقایسه، «فراری» نهتنها در بین مجموعه آثار علیرضا داوودنژاد بلکه در میان آثار اجتماعی همجنس خود در سالهای اخیر سینمای ایران یک قدم جلوتر است.