نفس عميق مرد

شهبازي كه سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني را براي فيلم دربند در كارنامه دارد در مالاريا كار خاصي انجام نداده و بنظرم بدجوري درجا زده است.
شروع فيلم يك انفجار است. به سبك فيلمهاي نوآر شما با يك دنياي پر از اضطراب آشنا ميشويد. چرا كه يك دختر و پسر از خانه فرار ميكنند و بي پروا وارد يك كلان شهري ميشوند كه از قواعد زندگي در آن هيچ نميدانند. خب در ادامه تماشاگر توقع دارد كه داستانكهاي خاصي براي ايندو روي بدهد. اما شهبازي هر چه مي خواهد بگويد در نصفه ماجرا رها كرده و به شاخه ديگر ميآويزد.
بازيها در مالاريا همگي ضعيف از كار درآمده و به جز ساغر قناعت بقيه واقعا بد كار كردهاند. به اينها حضور يكسري بازيگر بيكاره در روايت و ماجرا را نيز مانند آزاده نامداري اضافه كنيد كه اصلا معلوم نيست چكاره است؟ شخصيتها هيچ بالانسي ندارند و هرچه داستان اصلي جلو ميرود سردرگمي تماشاگر بيشتر ميشود.
شهبازي دارد به حاشيهها ميرود. او از خط قرمزها ميخواهد عبور كند تا به قول فرنگيها يك كار پر سرو صدا قبل از اكران را يادآوري نمايد. اين مهم به ضرر اوست و به ضرر سينماي ايران.
در مجموع مالاريا فيلم ضعيف و مغشوش است.