ساکنان ویلای عشق
جاده های اطراف اندیمشک و عبور یک ون آغازگر فیلم است و مادر بزرگ به همراه نوه هایش وارد منطقه مسکونی که محل زندگی خانواده های رزمندگان است می شوند.فیلم که با شروعی آرام و لطیف همراه بود حال با ورود طوفانی عروس مادربزرگ با بازی طناز طباطبایی ادامه پیدا می کند و خط اصلی داستان برای مخاطب معلوم می شود. داستان از این قرار است که همسر سیما (طناز طباطبایی) از فرماندهان جنگ است که مدت هاست به دیدار خانواده خود نیامده و او از این اوضاع ناراحت است و نسبت به جان فرزندانش احساس خطر می کند، چاره را در مهاجرت دیده. نقطه مقابل عروس، مادربزرگ است که به دیدار فرزندان با پسرش یعنی داوود تاکید می کند.
ادامه داستان و اتفاقات آن تقابل سیما به عنوان مادری مخالف حضور فرزندانش در آن شرایط و زنان دیگر که کم و بیش ظاهرا موافق این حضور هستند، شاخص ترین این زنان هم خانم خیری با بازی پریناز ایزدیار است.
در واقع در این فیلم خواست اصلی فیلمنامه انتقال احساسات است و خانم قیدی توانسته به خوبی عشق و نگرانی مادرانه برای فرزند و عشق و ترس همسرانه برای شوهر را به تصویر کشیده و به مخاطب منتقل کند. یکی از ابزار های مهم ایشان استفاده از موسیقی بوده است هرچند موسیقی با وسواس انتخاب و هرجا که لازم بوده به کار برده شده می توانست کمی بیشتر در صحنه ها و سکانس های مختلف استفاده شود.
یکی از کار های سخت و خسته کننده در سینما و تلویزیون بازی گرفتن از کودکان است که نیاز به صبر و حوصله زیادی دارد.در ویلایی ها با توجه به نوع فیلمنامه یکی از اهداف نشان دادن احساسات فرزندان و شوق و بی تابی آن ها برای ملاقات پدر که در نوع خود به خوبی توانسته به این هدف برسد و بازی زیبای پسربچه در نقش فرزند داوود نمونه خوبی از این نوع بازی هاست.
یکی از قوت های دیگر ویلایی ها فیلم برداری است که در سکانس های مختلف برای انتقال مفهموم و فیلمنامه به کمک کارگردان آمده یکی از تکنیک هایی که چند سالی است در سینما ایران رایج شده استفاده از فیلم برداری هوایی یا همان هلی شات است. استفاده از این نوع فیلم برداری در ویلایی ها یکی از زیباترین صحنه ها در بین فیلم های دفاع مقدس چند سال اخیر را رقم زده جایی که جت های جنگی حمله کرده و زنان به سمت بیابان با چادر های سفید فرار می کنند در این بین موشک ها پرتاب می شود و همه روی زمین می خوابند، به تصویر کشیدن این صحنه با استفاده از هلی شات یک کار زیبا و هوشمندانه از طرف عوامل بوده است. اما باید توجه کرد استفاده از هلی شات در ویلایی ها فقط به همین یک صحنه ختم نشده و ظاهرا تبدیل به یک اپیدمی در فیلم می شود که البته کاربردی جزء طولانی تر کردن فیلم ندارد.
صحبتی بعدی ما در نقد ویلایی ها فقط اختصاص به این فیلم ندارد بلکه گاها در فیلم اولی ها دیده می شود و آن هم مشکل ریتم است. منیر قیدی با تمام تلاش ها چه در فیلمنامه و چه در اجرا اما بازهم مشکل ریتم را در فیلمش حل نکرده و همانند شیار 143 نرگس آبیار این مشکل وجود دارد. هرچند تلاش شده که با بالا و پایین شدن فیلم و اجرای صحنه های هیجانی و گیج کننده از خستگی مخاطب جلوگیری شود اما واقعیت این است که در این نمونه ها مثلا حضور نامه رسان، دادن خبر شهادت و یا صحنه های بمباران افراط شده و اگر این اضافی گویی ها حذف می شد ویلایی ها بدون هیچ عیبی یک نمونه کامل و زیبا برای سایر فیلم ها در زمینه دفاع مقدس بود. شاید اگر کارگردانان به جای فکر به جوایز و حضور در جشنواره ها به فیلم و محتوایش فکر کنند این مشکل هم حل شود. البته نمی توان این مشکل را فقط به عوامل نسبت داد چرا که معروف ترین جشنواره در کشور که دیده می شود و فرصت هایی را برای عوامل چه برای ادامه کار و چه مشهوریت فراهم خواهد کرد همین جشنواره فجر است و باید مسئولین محترم این نمونه جشنواره ها را در زمینه ها و قسمت های دیگر هنر های نمایشی، سینما و تلویزیون هم اجرا کنند.
ویلایی ها با تمام خوبی ها و بدی هایش درخشید، هم در دید مخاطبین و هم منتقدان و البته در جشنواره فجر هم جوایزی گرفت از جمله این جوایز، سیمرغی بود که به خانم قاسمی اهداء شد و البته در این جایزه بحث هایی وجود دارد چرا که درست است خانم قاسمی بازیگری توانا است ولی بازی او در ویلایی ها صرف نظر از مقایسه در حد و اندازه سیمرغ نبود و بازهم این شائبه را در ذهن تداعی می کند که جوایز بین تمام شرکت کننده ها تقسیم شود تا همه راضی باشند وکسی اعتراض نکند.
در کل باید این را گفت که با تمام صحبت ها و ضعف ها و قوت ها ویلایی ها فیلم خوبی است و ارزش سینما رفتن و وقت گذاشتن را دارد. در یک کلام منیر قیدی و همکارانش توانسته اند مفهموم عشق در پشت جنگ و در خانواده و همسران شهدا را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر بکشند. در پایان به جای ایستادن و دست زدن برای ویلایی ها بیایید به احترام شیر زنان و مادران دلسوز سرزمینمان بایستیم و دست بزنیم.