جستجو در سایت

1399/09/19 00:00

غرق در انگاشته ها

غرق در انگاشته ها

  

تنت آخرین اثر یا بقولی شخصی ترین اثر کریستوفر نولان.

بی شک نولان توانسته در طول فعالیتش روح تازه ای به سینمای علمی تخیلی در قرن 21 بدمد جایی که با پیشرفت سریعتر از همیشه علم این موضوع را شایسته تقدیر می کند.

تنت فیلمی در کل خوب و جذاب است نولان در این اثر در نویسندگی قوی تر از کارگردانی عمل کرده، سناریو در صورتی که درک شود علیرغم شباهت ها و تصوراتی درباره تکراری بودن آن، خارق العاده و نوین است نگاه جدیدی به مقوله زمان فراتر از سفر در زمان و یا یک ماشین زمان. بحثی درباره تنیدگی زمان بحثی درباره حضور زمان های مختلف در کنارهم با تکیه بر علم و با پشتوانه آنتروپی معکوس...

سناریو کارش را درست انجام میدهد برای بغرنج نشان دادن موضوع آن را خطرناکتر از هولوکاست هسته ای نشان میدهد و برای همراه کردن و کشاندن مخاطب به سکانس های بعدی چاشنی عواطف را اضافه می کند ولو که بی نقص نیست علی الخصوص در پایان ماجرا برخلاف آثار دیگر نولان این بار ضربات فیلم قبل از پایان برای مخاطب گردآوری شده و مخاطب دور از درگیری و هیاهو به تماشای پایان فیلم می نشیند.

از بحث سناریو که بگذریم که یکی از نقاط قوت اصلی فیلم بشمار می رود آنچه که سبب می شود تنت تنها در سطح خوب بودن باقی بماند و شاهکار نامیده نشود عملکرد نولان در کارگردانی است، او بسیار به جا سرنخ ها و نشانه هارا به نمایش می گذارد به کمک فیلم بردار و مکث های به جا تا به ما کمک کند با هدفش و کلیت ماجرا آشنا شویم از کوله پشتی نیل گرفته که در اپرا با آن مواجه می شویم و در پشت در بسته بار دیگر ردی از آن می بینیم و عملا وداع ما با نیل هم با نمایش دوباره این سرنخ شکل می گیرد تا ساعتی که در صحنه شکنجه کاراکتر اصلی به ما نوید جلو و عقب رفتن زمان و انگاشته ها را میدهد...

شروع فیلم با چاشنی هیجان و با حادثه ای مهیج همراه است دوربین به خوبی زوایای مختلف ماجرا را واضح می کند و موسیقی کار خودرا به درستی انجام می دهد تا چندان نبود هانس زیمر احساس نشود. کارگردان سعی می کند در پلان های مختلف از طریق دیالوگ هایی خاص دیوار چهارم را شکسته و با مخاطب سخن بگوید از دیالوگ معروف فیلم گرفته« سعی نکن درکش کنی احساسش کن» تا جایی که در شروع گره ها و پیچیدگی های داستان که شخصیت اصلی به ما گوشزد می کند که « سعی کنیم تا عقب نمانیم» یا حتی در هنگامی که وقایع تا حدودی به فرم علمی توسط نیل بازگو می شود در نهایت خود به سردردش از روی گنگی اشاره می کند و در نهایت کلید راهنمای نولان که از زبان عضو دوم تیم در استالسک 12 بیان می شود« اگر نمی تونی تفکر خطی را کنار بگذاری اصلا سوار هلیکوپتر نشو» اما این ها کافی نیست برای آنکه نولان را در روایت قصه موفق بدانیم. 

قصه پیچش های بسیاری دارد که در آینده به آنها پاسخ میدهد و لحظه را از تماشاگر می رباید و عملا حتی از بازیگر، بازیگرها حتی به نظر می رسد درک درستی از قصه ندارند اما به طور کل حضور یکدست و درستی دارند علی الخصوص بازی خوب شخصیت سیتور و کت اما شخصیت پردازی و بازی شخصیت اصلی که نامش را تا انتهای فیلم هم نمی فهمیم درست و به جا نیست حضور این کاراکتر در تمام لحظات فیلم یکنواخت است و بازی در خوری را ارائه نمی دهد از لحاظ شخصیت پردازی هم مامور امنیتی قابل باوری خلق نشده است.

در انتها شایسته است که به حضور بجا منطقی و موثر تدوینگر و فیلمبردار در بهتر کردن تنت اشاره کنیم. در بعد اکشن هم تنت با جلوه های ویژه منحصر بفردش به زیبائی خلق شده نه غلو شده و بیش از حد نه کمتر از آنچه که باید باشد که البته این موضوع تا حدی مدیون بودجه چشمگیر این پروژه سینمائی است.

به عنوان کلام آخر تنت اثری بزرگ و موثر است تفکر برانگیز و درگیر کننده اما می توانست در قالب یک شاهکار سینمائی قرار گیرد که متاسفانه تنها شاهد یک اثر خوب و منطقی بودیم. 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط