مثل اینکه وضع وارنر خراب است...

به نام خدا
واندروومن 1984=درخشان نه اما سرگرم کننده...
در فیلمهای دی سی چند وقتیست فقدان جدی انسجام به چشم میخورد.
در تشبیه دی سی به سینما های جهان میتوان گفت:سینمای ایران دوران خوب نداشته، بلکه آثار خوب داشته. این مصداق برای کمپانی DC نیز مناسب است. چرا که این زیرشاخه ی برادران وارنر دوران خوب به خود ندیده؛ بلکه آثار خوبی چون (سه گانه ی بتمن از نولان یا فیلم واچمن) را به خود دیده. این در حالی است که مارول برای دیزنی منسجم ترین جهان سینماییه تاریخ سینما را رقم زده و مزد کار خود را از دو فیلم آخر فاز سوم گرفته.
جالب اینجاست با نگاهی به تاریخ سینما میتوان نکاتی راجع به وارنر بروز دریافت. مثلا در سال 1926 که این کارخانه خود را در آستانه ورشکستگی دید(به این دلیل که تضمین فروش فیلم ها در آن روزگار به بازیگران بسته بود و وارنر ها ستاره های زیادی در اختیار نداشتند)،با باقیمانده سرمایه خود دست به ساخت ویتافون و تولد صدا در سینما زدند. این اختراع برادران وارنر را در صدر و در جایگاه های بالای استدیو ها قرار داد و آن را تا دهه ها حفظ کرد. تا اینکه با خرید سهام DC، همچون فاکس با ایکس من هایش دوباره آهسته آهسته به انحطاط میرفت...
خبری جدید مبنی بر اینکه کریستوفر نولان میخواهد دیگر برای وارنر فیلم نسازد چند روزیست در حال پخش است. اگر واقعا اینطور باشد که فاتحه وارنر در مقابل غول هایی چون دیزنی خوانده است. از طرفی وضع خراب دی سی با وجود تمام تلاش های زک اسنایدر و جیمز گان و از طرفی اکران های آنلاین سال آینده، از ماتریکس 4 بگیرید تا احضار 3،همه و همه خبر از دوران غروب دوباره وارنر میدهد تا شاید معجزه ای آن را دوباره نجات داده و تاریخ تکرار شود.
این نقد در تاریخ 26 ژانویه 2021 یعنی دو هفته پس از پخش این فیلم(واندروومن 1984) نوشته شده و هر وقت آن را خواندید تاریخ را نیز نگاهی بیندازید. شاید اینگونه که ما پیشبینی کردیم از آب در نیامد. به هر حال، هم اکنون به این فیلم از جهان دی سی نگاهی میکنیم و میبینیم برادران وارنر تا چه حد بر لبه ی پرتگاه اند...
_این فیلم با وجود امتیاز پایین تری که نسبت به سری قبلش گرفته، همان وفاداری به کمیک ها و همان وفاداری به خواست بیننده هارا در بر دارد. اگر اهل کمیک باشید به سادگی میفهمید که چگونه ضد ابر قهرمان قدرتمندی چون چیتا را به فیلم آوردند...
اما علی رغم تمام خوبی هایی که میتوان راجع به فیلم گفت، یک چیز آن ها را چون لکه ای سیاه میپوشاند و آن هم نتیجه فانتزی بودن بیش از حد فیلم است که آن را 1_از واقیعت ماجرا دور میکند(به این معنا که حتی فیلم های ابرقهرمانی نیز باید واقع گرا به نظر برسند، برای مثال شوالیه تاریکی عمق رئالیسم را در عین خیالی بودن داستان به مخاطب القا میکند و حس واقعی بودن ماجرا را بهتر از خود فیلم نمایش میدهد)
و 2_همچون حباب شیشه ای ظریفی شکننده میکند. با این که واقیعت فانتزی را در هم میشکند اما فانتزی هم عمق فانتزی را در بر میگیرید(باز به این معنا که حتی فیلم هایی هم که خیلی فیلم اند،تحت تاثیر واقع گرایی ریز در داستان قرار گرفته و ساختگی و مصنوعی به نظر میرسند.)
بدون اغراق میشود گفت سری دوم این فیلم از سری اول ضعیف تر و مصنوعی تر بود. با در نظر داشتن این نکته که سری اول اینگونه نبود.
پتی جنکینز، کارگردان هر دو سری واندروومن و فیلم هایی چون هیولا با بازی شارلیز ترون، باید کمی از ماجرا و اکشن دوری میکرد و چون سری اول با اخم و جدی بودن موقعیت کمدی را پدید می آورد.
باز اینجا یک اشکال مهم ایجاد میشود. جهان دی سی جهان تاریک و دارکی است که در کمیک ها(آنانی که کمیک میخوانند متوجه میشوند) احتمال اینکه در آنها ذره ای شوخی و حالت کمدی یا حتی مسایل عمیق خانوادگی و رومانتیک باشد 1 درصد است.
این مورد راجع به تمام فیلمهای ابرقهرمانی صدق میکند اما راجع به عدم انسجام دارای فقدان جدی تری است.از سویی یک بتمن با لیگ عدالتی تاریک و از همان سو جوخه ی انتحاری کمدی پرور به رهبری هارلی کویین که با چهار بتمن عوض شده کریستین بیل و بن افلک و از سوی دیگر، چند تا جوکر که بهترینش هیث لجر بود. با بحث در مورد نحوه اداره دی سی به جایی نخاهیم رسید اما نتیجه ی واندروومن 1984 که در اواخر سال 2020 میلادی پخش شد، یک فیلم فمینیستی کلیشه ایست که مخاطب ژانر ابرقهرمانی (مخاطب جدی و سینما دوست که لااقل برخلاف دور و وری های ما معنی کمیک را میفهمد!!!) را راضی نمیکند.
صرفا پاپکورن خور های تینیج یا مردم عادی که تا بحال نام کمیک را نشنیدند برای لحظاتی زندگی را فراموش میکنند. با تاکید میگویم معنای کمیک (نگویید نگفتم)!!!!!