جستجو در سایت

1395/03/30 23:48

نقد نمایش مجلس ضربت زدن بهرام بیضائی

نقد نمایش مجلس ضربت زدن بهرام بیضائی
" مجلس ضربت زدن " یک نمایش تئاتری نیست، سوگنامه ای است برای نویسندگان و مرثیه ای است برای مظلومیت علی(ع).

" مجلس ضربت زدن " یک نمایش تئاتری نیست، سوگنامه ای است برای نویسندگان و مرثیه ای است برای مظلومیت علی(ع).

          بعد از مدت ها از اجرای نمایشنامه های کم محتوا، بدون پیام، فاقد اثر و گرفتار خود سانسوری و یا سانسور، دیشب بهرام بیضائی شاهکار دیگری را رو نمود و با اجرای عالی نمایشنامه خود، در سالن اصلی تئاتر شهر به کارگردانی محمد رحمانیان، نشان داد که استادی برازنده او بوده و هست. این نمایشنامه همچون سایر آثار بیضائی، نشان داد که هنر هر موقع که اجازه یابد و به مانع برنخورد، قالب خود را در اثری از هنرمند پیدا خواهد کرد.

بر خلاف کارهای قبلی بیضائی که بنا به دلایلی که همه می دانند، انباشته از اشاره و استعاره بوده اند، او این بار، با جسارت، متنی را نگاشته و چاپ و منتشر کرده است که حتی اگر اجازه اجرای نمایش نیافت، بعنوان یک اثر و یادگار از وی باقی بماند، تا سرنوشتی آنگونه که در متن نمایش نیز می گوید، پیدا کند. " این آیندگان هستند که قضاوت خواهند کرد"...

          بیضائی در " مجلس ضربت زدن "، صداقتی از خود نشان می دهد که می تواند الگوئی برای هنرمندان متعهد کشورمان باشد. او در نگارش متن، ترس از این و آن را کنار گذاشته و تعهد و مشکلات فراروی یک نویسنده را بعنوان مهمترین چالش عصر حاضر به نمایش می گذارد. وی چنان از حضرت علی (ع) سخن می گوید و از زبان ابن ملجم ملعون و قطامه حیله گر، به تعریف و تمجید خصایص اخلاقی، انسانی، روحی، معنوی و دلاوری و شجاعت این امام عزیز می پردازد که حتی دوستان و علاقمندان بیضائی نیز انتظار چنین حرکتی را از او نداشته اند. بیضائی در این نمایش، همچون کسانی عمل می کند که جز خدا، کسی را در مقابل خود نمی بینند و درد دل پر آشوب خود را فقط و فقط برای اوست که باز می کنند.

          " مجلس ضربت زدن " یک نمایش تئاتری نیست، سوگنامه ای است برای نویسندگان و مرثیه ای است برای مظلومیت علی(ع) . بیضائی همانگونه که نویسنده را  متعهد به نوشتن واقعیات می داند و در همان حال از خطرات آن تا حد قتل های زنجیره ای آگاه است، غلو در معرفی حضرت علی (ع) را نیز، که بقول وی برخی این امام را تا حد نعوذ بالله خدائی بالا برده اند، خارج از تعهد مبلغین دینی و مذهبی دانسته و آنرا مبنای مظلومیت مضاعف علی(ع) قرار می دهد. وی معتقد است، حضرت علی (ع)  را هر چه بیشتر آسمانی می کنند تا غیر قابل دسترس باشد تا در ادامه بتوانند با معرفی غیر واقعی این امام معصوم، اهداف خاص خود را دنبال نمایند.

          بیضائی در واقع در نقش مدافع علی(ع) ظاهر شده و خط بطلان بر اندیشه هائی می کشد که در قضاوت پیرامون شخصیت، منش، بزرگی و بزرگواری آن حضرت یا دچار توهم شده اند و یا دانسته و ندانسته آنها در جهت اهداف خاص خود تعبیر و تعریف می کنند.

          بیضائی در این نمایش، با نشان دادن یک ابن ملجم ضد عجم، این باور را بوجود می آورد که دشمنی اعراب با ایران و ایرانیان، ریشه در تاریخ داشته و آنها از همان ابتدا، ایرانیان را از جنس علی(ع) «شیعه» می دیدند و لذا کمر به نابودی آنها بسته بودند.

ابن ملجم : آیا عرب و عجم مساوی اند؟ نه، نه ، هرگز. لعنت بر عجم.

          بیضائی در این نمایش با هنرمندی هر چه تمام، ضمن زدن فلاش بک و خارج  شدن از متن و در سایه پناه بردن به حاشیه، نظرات و دیدگاه های خود، حول مسائل مبتلابه جامعه و علی الخصوص مشکلات نویسندگان را برملا ساخته و از زبان نویسنده ( مهتاب نصیر پور ) به مسائل و معضلات نویسندگی در ایران می پردازد.

" اگر قرار باشد در نمایشنامه از کسی که باید، ننویسم، از کسی که باید، تصویری ندهم، چهره کسی را که می خواهم به نمایش نگذارم، پس این چه نمایشنامه ای است؟"  

 << کسی که تصویری ندارد، نمایشنامه ای هم ندارد>> "  این پیام اصلی نمایش است که تا پایان، بارها تکرار می شود. بیضائی در همین راستا، مشکل نمایش چهره علی (ع) و سایر امامان را مطرح ساخته و می افزاید:

" قرن ها پیش درشبیه خوانی ها، چهره امام علی(ع) را نشان می دادند. چرا اکنون ما نتوانیم این کار را بکنیم؟ چرا کسی که بخواهد چنین کاری را بکند، پوست از سرش می کنند؟ " و در ادامه با اشاره به خود و سال های از دست رفته می گوید: " ما بیخود وقت خود را تلف می کنیم، هیچ عذرخواهی، سال های ویران شده من ( نویسنده ) را جبران نخواهد کرد" و ادامه می دهد:

" سودجویان زمانه، چون از شبیه خوانی خوششان نمی آید، لذا  فکر می کنند که دگر اندیش مزاحم است".

" من کجا هستم؟، حقیقت من کجاست؟، شما من را از من گرفتید و خیالات خود را به من چسباندید. شما با من چه کردید؟ شما من را تا حد خدائی رساندید و از اشک دیده ساده دلان برای خود کیسه دوختید. شما مردم را فریفتید."

بیضائی با زیبائی هر چه تمام، فراز های از سخنانی را که به علی(ع) منتسب می کند را با شرایط امروز جامعه منطبق نموده و با صدای زیبای منوچهر اسماعیلی، از زبان علی(ع) می گوید :

" شما با من چه کردید؟ شما بزرگم کردید، تا حذف ام کنید."

          بیضائی سپس این سوال را در ارتباط با وضع حاضر مطرح می کند که "علم بهتر است یا ثروت" و " ظلم بهتر است یا شمشیر"؟ و با اعلام اینکه اصلاحات چه کلمه آشنائی است، از خود می پرسد؟ بالاخره من نویسنده، باید چه بنویسم؟  و این تردید تا آخر نمایش در وی باقی می ماند و چون پاسخی برای آن نمی یابد و یا اینکه پاسخ را یافته ولی به هر دلیل از اعلام آن خودداری می کند، نمایش را با دو شکل متفاوت به پایان می رساند:

1-   " با یک ضربت ابن ملجم را بکشید " ابن ملجم کشته می شود و نویسنده عاصی ( مهتاب نصیر پور ) نیز در حالی که میوه خریده و در راه منزل بود، همچون ابن ملجم کشته شده و به قتل های زنجیره ای می پیوندد.

2-    ظالم ( ابن ملجم ) زنده می ماند و نویسنده نیز که عافیت طلبی را بر هر چیزی ترجیح داده بود، زنده مانده و با میوه هائی که خریده بود، به زندگی عادی خود ادامه می دهد.

و اینجا فریاد بیضائی است که بلند شده و می گوید: " عدالت می میرد و این ظلم و ستم است که باقی می ماند."  

در پایان نمایش، تماشاگران با سوال بزرگی از سوی بیضائی روبرو می شوند تا در راه بازگشت به خانه همچنان به آن بیاندیشند: " آیا این پایان خوبی است؟ آیا این بهترین زمان است یا بدترین آن؟"

این اثر، مشکلات نویسندگان، کارگردانان، تهیه کنندگان و حتی بازیگران و سایر عوامل را به شکل باز و بی پرده به نمایش می گذارد. نویسنده با اشاره به این مشکلات است که می گوید:

" فرزندانتان را نه برای زمان خودتان، بلکه برای زمان خودشان تربیت کنید. قانون این دوره را، او در دوره دیگری نمی تواند، درک کند. خرد در زمان گذشته وجود نداشته است، اگر چه علی(ع) روشنفکر عصر خود بوده است" و نتیجه گیری می کند که سیاست و روشنفکری مقابل هم هستند و با هم نمی خوانند و تهیه کننده ( اشکان خطیبی ) فریاد بر می آورد که چگونه می شود، هنر نمایش را از دست نویسنده ها نجات داد.

       نمایشنامه اگر چه سعی دارد تا بر نقش برجسته عشقی قطامه در قتل حضرت علی (ع) تاکید نماید، اما پر واضح است که این قتل را نتیجه محافل قتل های زنجیره ای می داند و بر این باور است که ابن ملجم نه در یک پروسه عشقی، که در ارتباط با جنگ خوارج، دست به قتل علی (ع) زده است و برای اینکه این برداشت با مخالف عده ای روبرو نگردد، می افزاید:

 تعدد روایات و احادیث در حوادث و رویداد های تاریخی دینی و مذهبی بگونه ای است که به تفاسیر و برداشت های متعدد منجر شده و در نتیجه هر گونه برداشتی می تواند اعتراض عده ای را بر انگیزد، لذا محمد رحمانیان کارگردان، قبل از شروع اجرا، بینندگان را به خویشتنداری و تعامل فرا می خواند و با تاکید بر اعتقاد نویسنده به متن نوشته شده، اعلام می کند که علیرغم کسب مجوز های مربوطه، تا روزی که بخواهند ممانعت ایجاد کنند، با قدرت به کارشان ادامه خواهند داد.

       نمایشنامه " مجلس ضربت زدن " بسیار جسورانه نوشته شده که انتظاری نیز جز این از بهرام بیضائی نمی رفت. نمایشنامه سعی کرده است، بدور از خود سانسوری و ترس از سانسور نگاشته شود و در نتیجه کلمه به کلمه دیالوگ ها و حرکات در آن معنی و مفهوم پیدا کرده است که با یکبار دیدن قطعا نمی توان به مفاهیم و پیام های بیشمار آن، بدانگونه که مد نظر نویسنده محترم است، پی برد.

       در این میان نباید از بازی درخشان امیر جعفری محترم در نقش ابن ملجم، مهتاب نصیر پور عزیز در نقش نویسنده و سانیا سالاری هنرمند جوان کشورمان در نقش قطامه و سایر بازیگران بی تفاوت گذشت. استقبال بعمل آمده از این نمایش در شب اول بسیار خوب بود و در پایان با تشویق ایستاده و مکرر حدود ده دقیقه ای تماشاچیان، بقول کارگردان محمد رحمانیان خستگی از تن اعضا بر طرف گردید.

       نگارنده تماشای این اثر را به علاقمندان تئاتر در کشورمان توصیه می نماید.