جستجو در سایت

1397/11/25 00:00

مهمانی نفرین شده

مهمانی نفرین شده

 

«مهمانی نفرین‌شده»


واقعیت‌اش نمی‌توانم انکار کنم؛ انگار از فیلم جدید گاسپار نوئه خوشم آمده است-عجب گناه بزرگی!-. هیچ یک از فیلم‌های قبلی نوئه، فیلم مورد علاقه‌ام نبوده‌اند؛ بجز «برگشت‌ناپذیر» که آن را هم فیلم قابل تماشا و مهمّی می‌دانستم. امّا، این فیلم دیوانه‌وار «گاسپار نوئه» حقیقتا فیلم بدی نیست. چرا که معتقدم نوئه در این فیلم به تعادلی میان ایده‌ها– و گذر از مرزهای سینما- و یک فیلم بلند داستانی رسیده است. به بیان دیگر، این فیلم نوئه از بین دیگر آثار وی کمترین مایه را برای قرارگیری در دسته‌بندیِ «فیلم تجربی» دارد.

«مواد» و «سکس» دو مؤلّفۀ سینمای نوئه، در این فیلم به شکل بسیار قابل قبول‌تری به کار گرفته شده‌اند. در ابتدا، با پخش صحنه‌هایی مستند‌گونه، معرّفی شخصیت‌ها صورت می‌گیرد. سپس، پس از انجام تمرین رقص، افراد در گروه‌های دو و یا سه نفره پخش می‌شوند و از فانتزی‌های جنسی خود سخن می‌گویند. در واقع، این خیال‌بافی‌های جنسی حلقۀ مفقودۀ سینمای نوئه بوده‌اند که اکنون با بازیابی آن زندگی جنسی افراد- و به تبع آن شخصیت‌پردازی آنان- به شکل معقولی تصویر می‌شود. این فانتزی‌ها دست‌مایه‌ای اولیه می‌شوند برای شخصیت‌پردازی افراد گروه، و سپس مقدمّه‌ای می‌شود برای قسمت‌های دیوانه‌وار بعدی فیلم. پُل میان واقعیت و ذهنیت در این فیلم نوئه، استفادۀ ناخواسته از مواد است. نوئه در کلایمکس، برخلاف «به خلأ وارد شو»، نه با دوربین سوبژکتیو، بلکه، با دوربینی خداگونه و عمود برشخصیت‌ها آنها را تحلیل می‌کند. دوربین بر خلاف فیلم‌های قبلی او نه به سکس‌ها-و خشونت- و نه به مصرف مواد، سمپات نیست. با مصرف مواد شخصیت‌های فیلم کم‌کم و به تدریج در منجلابی فرو می‌روند که نشئت گرفته از «صدق» رفتارشان است. به نوعی، مصرف مواد باعث بروز حالت مستی‌وراستی- قطعا به شکلی بسیار رادیکال‌تر- می‌شود. در این نقطه است که نوئۀ تلخ‌اندیش به انسان امروزی هشدار می‌دهد و سرنوشت محتومِ انسان، شکست، را پیش‌بینی می‌کند. 

«کلایمکس» که گویا ترجمۀ آن به فارسی نقطۀ اوج می‌شود، فیلمی است با ریتمِ بسیار دقیق و کنترل شده که نقطۀ اوج این درام دیوانه‌وار در انتهای فیلم است؛ جایی‌که نورهای نئونی دیگر از کار می‌افتند و فیلم تنها در نور قرمز مطلق فرو می‌رود. دوربین ثبات‌اش را از به مرور از دست می‌دهد و به حرکات کنترل‌نشده می‌رسد. کلایمکس ریتم خود را از موسیقیِ جاری در صحنه قرض می‌گیرد و به تبع آن اوج و فرود را در خود لحاظ می‌کند. به تبع موسیقیِ فیلم و شغل افراد داخل مهمانی، رقاص بودنشان، رقص نیز جزوی از وقایع دراماتیک فیلم است. به نوعی صحنه‌های رقص، بدن‌های رقاص‌ها را در هم می‌بافد و از فرجام تلخ‌ «مشترک»شان بهره‌برداری می‌کند. 

در مصاحبه‌ای نوئه معترف می‌شود که بسیاری از صحنه‌ها را «بداهه» پیش‌برده. در واقع، این فیلم، فیلمی است که حاصل ناخودآگاه جمعی سازندگان آن است؛ پس توصیه می‌کنم فیلم را ببینید و سعی کنید با ناخودآگاه‌تان، «صادقه»، فیلم را تماشا کنید. سپس بعد از آن با قوای عقلی‌تان به آن فکر کنید که کلایمکس نوئه چه بر سر شما آورده(؟) و چقدر شما با شخصیت‌های فیلم تفاوت دارید؟