نقد یا تخریب
سید روح الله حجازی کارگردان نسبتا اجتماعی است . وی همواره در آثارش همچون : زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ، زندگی خصوصی آقا و خانم میم و ... بازگشت روان نژندی های اجتماعی را در ساختار خانواده مورد بررسی و گاها نقد قرار داده است همان طور که در «اتاق تاریک» تازه ترین ساخته خود چنین نیتی را داشته . حجازی از آن دسته کارگردانانی است که مخاطب سینمای ایران را خوب می شناسد ، همواره سعی می کند در کنار وی حرکت کند و قصه اش از جنس جامعه ایرانی باشد . اما مسئله بزرگ چنین دیدگاهی از کنش آن نشات می گیرد . یعنی این که تا جامعه توانایی درک و ساخت خانواده را نداشته باشد مسئله ای با زیستن آن پیدا نخواهد کرد و شاید همه مسائل زیستی خانواده ها در ناتوانی جامعه برای ساخت و حفظ آن باشد نه بحران های جزئی که ممکن است گرایش اجتماعی و همه گیر پیدا کنند .
*ترس
ماجرای فیلم ترس از آزار دیدن جنسی است . اما این ماجرا به اندازه ای بزرگ جلوه داده می شود که فرم در لا به لای مفهوم گم می شود . مسئله ای که نه تنها این فیلم بلکه انبوهی از آثار سینمای ایران را در بر می گیرد این است که مفهوم و دغدغه شخصی مولف (بر اثر دریافت خبری اجتماعی ، درک وضعیتی و یا نظریه خاصی ) بر ارزش های فرماتیک سینمایی آن ارجعیت پیدا می کند . در «اتاق تاریک» اتفاق یک حادثه ضد فرم است . رفتار پدر با پسرش یک عوام فریبی جاهلانه است و از همه مهمتر این که وضعیت خانواده و جامعه امروزی چه در متن اثر و چه در رویکرد آن لحاظ نشده است و همه این مسائل دست به دست هم می دهند تا کمبود یک ساختار تعیین کننده در روایت سینمایی لمس شود . مثالی که می توان از جامعه امروزی زد این است که نوجوانان خیلی بهتر و بیشتر از پدر ها و مادرها شان از مسائل جسمی و جنسی اطلاع دارند اما پسر بچه قصه «اتاق تاریک» گویی از یک جغرافیای دیگری وارد اجتماع مجازی زده ایرانی شده است و البته بی خبر . در نظر نگرفتن شرایط فعلی برای اثری که منطبق با مسائل و شرایط فعلی ساخته شده است بزرگترین مسئله ای است که با این فیلم پیدا می کنم . حتی پدر و مادر داستان شبیه جامعه ما نیستند و با کمی واقع نگری در اطرافمان می توان نمونه هایی غیر همگن با این نمونه سینمایی را مقایسه کرد . نکته مثبتی که حجازی در آثارش خوب به آن می رسد ترس یا فوبیا است که در این اثر به بیشترین درجه خود نائل شده . واکنش هایی که شخصیت ها نسبت به گم شدن یا سو استفاده از فرزند خود نشان می دهند از روی مهر ژنتیکی و خانوادگی نیست بلکه از روی ترس است . این ترس می تواند از تعبیر آینده باشد و یا هر دلیلی دیگری داشته باشد که متاسفانه دلیل آن در لایه های فیلم نامه طرح نشده است .
*تاریکی
در «اتاق تاریک» بیننده دقیقا با چه سوژه ای روبه رو می شود ؟ . آیا سوژه انتخابی برای مخاطب همیشه گوش به اخبار ایرانی نخ نما ولوس به نظر نمی رسد ؟ . به نظر من وظیفه سینما مقابله با شرایط ضد فرهنگی در یک جامع نیست . سینما وظیفه دارد فرهنگ درست را به مردم ارائه دهد نه اینکه با هیجان سمت نقد فرهنگ غلطی رود که خود از آن برخاسته است . این نقد مسلما هیچ کمکی به شرایط فرهنگی کشورمان نمی کند . چرا که با زبان همان فرهنگ بد آن را بازگو خواهد کرد . البته نباید از این موضوع غافل شویم که مولف و هنرمند نمی تواند چشم روی شرایط اجتماعی و جغرافیایی خود ببندد . این مسئله همواره در تاریخ تکرار خواهد شد که اتفاقا برای هنرمند خیلی ناب و پر سر و صدا قلمداد می شود اما هنگامی که دغدغه کلی یک سینما تبدیل به تبیین اتفاقات اجتماعی در گستره سینما شود آن هنگام است که باید زنگ خطر را به صدا در آورد . «اتاق تاریک» تعلیق دارد ، مخاطب را جذب می کند ، داستان جنجالی انتخاب کرده و بعضا بازی های خوب گرفته اما همچنان تاریک است و مخاطب را به هیچ روشنی در پایان نزدیک نمی کند .