جستجو در سایت

1404/02/11 11:53
اختصاصی سلام سینما

موشکافی سینمای منحصربه‌فرد وس اندرسون

موشکافی سینمای منحصربه‌فرد وس اندرسون
سبک سینمایی وس اندرسون با بهره‌گیری از رنگ‌های نمادین، تقارن دقیق، طراحی صحنه و لباس منحصربه‌فرد و الهام از سینمای کلاسیک، یکی از متمایزترین زبان‌های بصری در فیلم‌سازی معاصر را شکل داده است.
به گزارش سلام سینما

در جهانی که واقع‌گرایی بر پرده نقره‌ای سایه انداخته، وس اندرسون با رنگ‌های اغراق‌شده، تقارن وسواس‌گونه و طراحی صحنه‌های خیال‌انگیز، مرز میان هنر و رویا را محو می‌کند. او سینما را به یک قاب نقاشی تبدیل کرده؛ جایی که فرم نه فقط ابزار، بلکه زبان روایت است. 

سبک فیلم‌سازی وس اندرسون یکی از خاص‌ترین و ممتازترین سبک‌ها در سینمای معاصر است. این موضوع باعث شده مخاطب بتواند تنها با یک تصویر، هنر دست او را از میان کار صدها کارگردان تشخیص دهد. 

سبک‌های قدیمی همراه با پالت‌های رنگی برجسته و طراحی لباس هوشمندانه، عناصر واضح و مشخص هنر اوست. وی با روش‌های متعدد دیگر چهره‌ای خاص از کارهایش می‌آفریند. 

رنگ؛ زبان دوم سینمایی وس اندرسون 

رنگ در آثار وس اندرسون تنها یک عنصر زیبایی‌شناسانه نیست؛ بلکه یکی از زبان‌های اصلی روایت است. او با استفاده از پالت‌های رنگی اغراق‌شده، به شکلی ماهرانه احساسات شخصیت‌ها را به مخاطب منتقل می‌کند. رنگ‌های غالب در هر فیلم به‌گونه‌ای انتخاب می‌شوند که نه‌تنها فضای ذهنی شخصیت‌ها، بلکه لحن کلی داستان را شکل دهند.

وس اندرسون به‌گونه‌ای اغراق‌آمیز از رنگ‌ها بهره می‌گیرد. به‌عنوان‌مثال در فیلم (The Life Aquatic with Steve Zissou) «زندگی در آب با استیو زیسو» محصول 2004 در طراحی صحنه و لباس، از طیف رنگ‌های آبی و نارنجی استفاده شایانی شده است. این ترکیب رنگ دنیای دریایی و همچنین مالیخولیای شخصیت اصلی با بازی بیل مری را زیباتر به تصویر می‌کشد. 

وس اندرسون در بسیاری از موقعیت‌ها برای نشان‌دادن غم از رنگ قرمز استفاده می‌کند؛ استیو زیسو به دلیل ازدست‌دادن دوست و همکار خود در حال سوگواری است و کلاه قرمز او این موضوع را منعکس می‌کند. 

در فیلم (The Royal Tenenbaums) «خانواده اشرافی تننبام» محصول 2001، شخصیت چس با بازی بن استیلر را همیشه در گرم‌کنی قرمز می‌بینیم؛ او مجبور است از طرفی با مرگ همسر خود و از طرفی دیگر با حس طردشدن کنار بیاید. 

همچنین در فیلم (The Darjeeling Limited) «دارجلینگ محدود» ساخته 2007، برادران پس از مرگ پدرشان در ماشین قرمز رنگی دیده می‌شوند. پالت رنگ وس اندرسون اغراق‌آمیز و برجسته بوده و یادآور حس نوستالژیک دوران کودکی او در دهه 80 میلادی است. او همچنین با استفاده از چنین رنگ‌هایی دنیایی فانتزی و به‌دور از واقعیت خلق می‌کند. 

تقارن و تناسب؛ امضای وس اندرسون 

وس اندرسون به دلیل استفاده از تقارن در فیلم‌های خود معروف است. این عنصر حس تعادل و توازن ایجاد می‌کند. او با دقتی وسواس‌گونه، هر قاب را به‌گونه‌ای می‌چیند که گویی در حال تماشای یک اثر نقاشی کلاسیک هستیم. شخصیت‌ها اغلب در مرکز تصویر قرار می‌گیرند و فضاهای پیرامونی با نظم و تناسبی چشم‌نواز چیده شده‌اند. 

این استفاده هوشمندانه از تقارن، نه‌تنها حس توازن بصری ایجاد می‌کند، بلکه حال و هوایی افسانه‌ای و گاه کمدی به فیلم‌ها می‌بخشد. در دنیای وس اندرسون، همه‌چیز از قاب‌بندی راهروها و پله‌ها گرفته تا حرکت دوربین و حتی موقعیت اشیا، تابع اصولی مشخص و مهندسی‌شده است که سینمای او را به تجربه‌ای بصری بی‌بدیل تبدیل می‌کند.

طراحی صحنه در آثار وس اندرسون 

طراحی صحنه در فیلم‌های وس اندرسون چیزی فراتر از دکور معمولی است. هر صحنه به‌مثابه جهانی مستقل طراحی می‌شود که هویتی منسجم و گاه خیالی دارد. آدام استکهوزن در سال 2014 برای طراحی صحنه خیالی و فانتزی فیلم (The Grand Budapest Hotel) «هتل بزرگ بوداپست» برنده جایزه اسکار شد. 

در این فیلم طراحی صحنه آن‌چنان دقیق و هنرمندانه است که حتی کوچک‌ترین جزئیات نیز به چشم می‌آیند. آدام استکهوزن برای طراحی داخلی از یک هتل متروکه در آلمان استفاده کرده و آن را مطابق با تخیل وس اندرسون بازسازی کرده است.

در فیلم دارجلینگ محدود، یک واگن قطار به‌طور کامل توسط همین تیم طراحی شده تا با دقتی مثال‌زدنی، فضای موردنظر کارگردان را تداعی کند. این میزان از دقت و ظرافت، تنها در کارگردانانی مشاهده می‌شود که به‌معنای واقعی، فرم را بخشی جدایی‌ناپذیر از محتوا می‌دانند.

طراحی لباس در آثار وس اندرسون ؛ زبان شخصیت‌پردازی 

لباس در سینمای وس اندرسون نیز ابزاری مهم در بیان شخصیت‌هاست. او از پوشش به‌عنوان راهی برای ایجاد ارتباط میان مخاطب و دنیای ذهنی شخصیت‌ها بهره می‌گیرد. شاید بهترین نمونه لباس‌های استفاده شده در فیلم خانواده اشرافی تننبام باشد. 

به پالتوی خز بلند مارگو تننبام، با بازی گوئنیت پالترو نگاهی بیندازید. این پوشش هم‌زمان بازتابی از سردی درونی و پوششی محافظ برای شخصیت آسیب‌پذیر اوست. 

ابزار و ادوات نمایشی در آثار وس اندرسون 

اشیای نمایشی در آثار اندرسون، همانند شخصیت‌ها و صحنه‌ها، نقش روایت‌گر دارند. کریس موران، مسئول تزیین دکور و ابزارهای نمایشی، با دقت و سلیقه‌ای مثال‌زدنی، از وب‌سایت‌ها، فروشگاه‌های عتیقه و بازارهای قدیمی، اشیایی را انتخاب می‌کند که نه‌تنها به فضای فیلم می‌افزایند، بلکه به‌تنهایی حامل معنا و هویت هستند.

اشیایی مانند ماشین‌تحریر، باجه تلفن یا تلویزیون‌های قدیمی، نه‌فقط جنبه نوستالژیک دارند، بلکه دنیای پست‌مدرن فیلم‌ها را نیز عمیق‌تر می‌سازند. کریس موران در بسیاری از آثار وس اندرسون چون قلمرو طلوع ماه و خانواده اشرافی تننبام فعالیت کرده است. 

فیلم‌برداری در آثار وس اندرسون 

رابرت یئومان، در تمام فیلم‌های لایو اکشن وس اندرسون از جمله (The French Dispatch) «گزارش فرانسوی» به‌عنوان فیلم‌بردار حضور دارد. تأثیر او در سینمای این کارگردان را نباید دست‌کم بگیریم. 

رابرت یئومان، فیلم‌بردار همیشگی وس اندرسون، با بهره‌گیری از نور طبیعی، تقارن تصویری و حرکات آهسته، روح و جان تصاویر را شکل می‌دهد. او ترجیح می‌دهد نور خورشید منبع اصلی روشنایی باشد تا حس زندگی و امید در قاب‌ها بیشتر شود.

صحنه‌های آهسته، به‌ویژه در لحظات احساسی و پایانی فیلم‌ها، یکی دیگر از شگردهای اوست. نمونه شاخص آن، سکانس خروج مارگو تننبام از اتوبوس است که با بهره‌گیری از این تکنیک، حس دراماتیک صحنه به‌زیبایی منتقل می‌شود.

منابع الهام وس اندرسون 

برای درک بهتر از فرم خاص و استثنایی سینمای وس اندرسون، بهتر است به کارگردان‌ها و آثاری که از آن‌ها الهام‌گرفته نگاهی بیندازیم. یاسوجیرو اوزو، کارگردان ژاپنی، با موضوعات خانوادگی و قاب‌بندی‌های هندسی‌اش الهام‌بخش آثار اندرسون بوده است. 

مثلاً در فیلم خانواده اشرافی تننبام با افرادی روبه‌رو هستیم که از هم دور شده و به یکدیگر خیانت می‌کنند. این موضوع در فیلم شاهکار (Tokyo Story) «داستان توکیو» محصول 1953، ساخته یاسوجیرو اوزو به‌وضوح دیده می‌شود.

استفاده از عنصر خانه به‌عنوان فضای اصلی و قاب‌بندی مشخص راهروها، درها و پله‌ها در هر دو فیلم برای تأکید بر پرسپکتیو و اختلاف بین اعضای خانواده مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

ساتیاجیت رای، فیلم‌ساز هندی با فیلم (Pather Panchali) «پاتر پانچالی» محصول 1955 نه‌تنها الهام‌بخش دارجلینگ محدود بود، بلکه حتی موسیقی متن فیلم او نیز در اثر وس اندرسون بازآفرینی شده است. این تعامل هنرمندانه میان نسل‌ها و فرهنگ‌ها، نشان از نگاه باز و خلاق این کارگردان دارد.

وس اندرسون همچنین از مایک نیکولز به‌عنوان یکی از منابع الهام خود یاد کرده است. اگر به فیلم (Rushmore) «راشمور» وس اندرسون و تقابل آن با فیلم (The Graduate) «فارغ‌التحصیل» نگاهی بیندازیم، متوجه شباهت‌های این دو اثر با یکدیگر می‌شویم. 

مثال واضح آن تصویر شخصیت اصلی داستان پشت یک آکواریوم است که تمام قاب را در برمی‌گیرد. وس اندرسون داستان برخی از فیلم‌های خود را بر اساس پوچ‌گرایی آثار کارگردانان موج نو فرانسه چون فرانسوا تروفو و ژان لوک گدار روایت می‌کند. 

وی همچنین به سبک خاص صحنه‌سازی و قاب‌بندی رومن پولانسکی علاقه‌مند است. وس اندرسون از چنین اساتید فیلم‌سازی درس بسیاری آموخت و توانست سبک خاص خود را شکل دهد. همچنین او در آثار خود از این کارگردانان بزرگ تقدیر کرده است. 

تأثیر سینمای وس اندرسون بر دنیای مد 

فراتر از سینما، سبک وس اندرسون وارد دنیای مد و فرهنگ عامه نیز شده است. برندهایی مانند گوچی، لاکوست و لویی ویتون از پالت رنگی، لباس‌ها و اکسسوری‌های فیلم‌های او الهام گرفته‌اند. این تأثیر نشان می‌دهد که دنیای وس اندرسون نه‌تنها بر پرده سینما، بلکه در ذهن و سلیقه مخاطب نیز ریشه دوانده است.

وس اندرسون تنها یک کارگردان نیست؛ او معمار جهانی است که در آن همه‌چیز از رنگ‌ها و لباس‌ها تا قاب‌بندی‌ها و اشیا در خدمت خلق احساسی واحد و منحصربه‌فرد قرار می‌گیرند.

تماشای آثار او تجربه‌ای است شبیه به ورق‌زدن یک آلبوم تصویری از خاطراتی که هرگز نزیسته‌ایم، اما عمیقاً برایمان آشناست. شاید همین ترکیب خیال و آشناپنداری، دلیل ماندگاری جادوی سینمای او باشد.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image