نقد فیلم Longlegs؛ رقص شیطانی نیکولاس کیج در اثری دلهرهآور و عجیب

سلام سینما- پیش از اکران فیلم «Longlegs» (لنگدراز) با کمپین تبلیغاتی گسترده، به بینندگان وعده تجربه ترسناکترین فیلم سال را دادند. حتی از مردم خواستند پیامهای رمزنگاری شده همانند آنچه در فیلم ارائه میشود را بگشایند.
تریلر فیلم ساده اما دلهرهآور بود و به طرز هوشمندانهای چهره وحشتناک نیکولاس کیج در نقش لنگدراز تا زمان اکران، از چشم بیننده مخفی ماند.
داستان جنایی، قتلهای سریالی، پیامهای رمزی و قاتلی مخوف شما را به یاد چه آثار دیگری میاندازد؟
«Silence of the Lambs» (سکوت برهها)، «Zodiac» (زودیاک) و حتی «Seven» (هفت) از آثاری هستند که (لنگدراز) از آنها وامگرفته، اما آیا این فیلم بهاندازه آثار نامبرده شده موفق است؟ و آیا تمام این بازاریابی و تبلیغات توانسته به وعده خود عمل کند؟
متأسفانه، تمام این هیاهو مخاطب را بهاشتباه میاندازد. (لنگدراز) یک ابزار شرارت ثابت بهحساب نمیآید و بیشتر شبیه چاقویی است که در پشت شما فروکنند: ناخوشایند، دقیق و غیرمنتظره.
از همان سکانس اول تا انتهای فیلم، داستانی وحشتآور با بنمایه شیطانی عجیبوغریب و همانند یک حقه شعبدهبازی ظریف و دقیق است. آزگود پرکینز نویسنده و کارگردان این فیلم به نحوی با یک تیر دو نشان زده.
داستان Longlegs
لی هارکر (مایکا مونرو)، مأمور ویژه افبیآی درگیر پرونده قاتل سریالی به نام لنگدراز (نیکولاس کیج) میشود. اما این کار بسیار تاریک و اهریمنی است و برای دستگیری او باید با رازی خوفناک مواجه شود.
IMDb: 6.9/10 Rotten Tomatoes: 86% Metacritic: 77%
نقد فیلم Longlegs
(لنگدراز) با شباهت به چارلز منسون روانی و رمز و راز زودیاک حال و هوای وحشت دهه 70 میلادی را به مخاطب منتقل میکند.
نیکولاس کیج در نقش قاتل سریالی مو را بر تن شما سیخ میکند، اما همزمان میتواند همانند یک پیرمرد بیآزار به نظر بیاید. غیرقابلپیشبینی بودن بازی نیکولاس کیج بیننده را دیوانه میکند. وی در این فیلم در بهترین حالت خود قرار گرفته و لحن آرام، عمیق و ترسناک او بهمثابه آتش جهنم میماند.
به جرات میتوان گفت نیکولاس کیج عامل اصلی موفقیت فیلم بوده و پس از سالها، در نقشی منفی بینظیر است.
لی هارکر از نوعی حس ششم بهره برده و با تیزبینی و دقت بالای خود شخصیت کلاریس استاریلنگ در (سکوت برهها) را یادآور میشود. در سکانس مصاحبه لی هارکر با لنگدراز هر دو بازیگر اوج هنر خود را به نمایش میگذارند. مایکا مونرو با وحشت و تقلای درونی دستوپنجه نرم کرده و نیکولاس کیج در آرامشی رعبآور و بدون کوچکترین حالتی از احساسات با او مکالمه میکند.
این فیلم جزو معدود آثاری است که در آن مشکلات روانی به شکل ظالمانهای به تصویر کشیده نشده است.
یکی از مهرههای جذاب (لنگدراز) مایکا مونرو است. لی هارکر با نگاه خیره غیرمتمرکز و غیراجتماعی بودن بهترین انتخاب برای دنبالکردن چنین پروندهایست. مایکا مونرو همیشه در آگاهی و هوشیاری کامل به سر برده و همین باعث جذب مخاطب به سمت او میشود. تمرکز او نتیجه داده و بالاخره میتواند پیام قاتل را رمزگشایی کرده، الگوی قتلها را بیابد و متوجه شیطانی بودن نقشه لنگدراز شود.
(لنگدراز) بهجای آشکارکردن بزرگترین عوامل وحشت خود، تنها به پیشنهادش بسنده میکند. فیلمنامه آن به شکل قال توجهی خام است و باعث سرافکندگی داستان میشود. اما هنوز عوامل زیادی برای تعریف دارد.
به بیانی دیگر، یک فیلم نیمه خوب از یک فیلم بد بهتر است.
آزگود پرکینز عاشق صحنهها و قابهای دقیق و متقارن است. در ابتدای فیلم تصاویر گرفته شده شما را یاد فیلمهای خانگی دهه 70 میاندازد، سپس بهتدریج تصویر پهنتر شده و بیشتر به حال و هوای دهه 90 میلادی شباهت دارد.
پس از این که لی هارکر تمثیل اهریمنی را پیدا میکند، زوایا و مثلثات صحنه را فرامیگیرد. برخی از این نمادها حتی بهصورت وارونه نمایش داده میشود تا بهصورت ناخودآگاه به شیطان در زیرزمین اشاره کند. حتی تیتراژ پایانی فیلم به رنگ قرمز و به صورت وارونه پخش میشود.
روایت (لنگدراز) نیز در سه بخش صورت گرفته و ظرافت غیرمنتظرهای به نیروی شر داستان میدهد.
همچنین قاببندی هنگام معرفی خود شخصیت لنگدراز شیطنتآمیز است. در ابتدا مخاطب او را از نقطهنظر یک کودک میبیند. چشمانش از ما پنهان مانده و تنها دهان او محوریت دارد. نیکولاس کیج با پوست شبحوار و دستهای آویزان خود، هیچگاه بدین شکل ترسناک نبوده، بهنحویکه اگر اسم او در تیتراژ نمیآمد امکان نداشت او را به جا بیاورید.
این خود میتواند مسئلهای مشکلساز باشد. آزگود پرکینز شاید یکی از نمادینترین شخصیتهای شرور تاریخ سینما را خلق کرده
باشد، اما با تمرکز بر معرفی شخصیتهای ثانوی منفی دیگر، نقش لنگدراز تحتالشعاع قرار میگیرد.
ازآنجاییکه چیزی ترسناکتر از نیکولاس کیج در آن لباس و موهای سفید بلند نیست که آواز تولدت مبارک را با لحنی شوم اجرا کند، در نمایش پایانی خود بیننده را در حد مرگ شوکه خواهد کرد.
در کل (لنگدراز) در ژانر وحشت خوب عمل کرده و دیدن آن میتواند تجربه جذابی باشد. شاید قدرت فیلمهای روانشناختی و جنایی (هفت) و (سکوت برهها) را نداشته باشد و به اندازه تبلیغاتی که برایش شد ترسناکترین فیلم سال به حساب نیاید، اما قطعا ارزش یک بار دیدن را دارد.