نقد و بررسی فیلم اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی
فیلم اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی به مقطعی از زندگی و فعالیت سردار علی هاشمی یکی از فرماندهان عرب زبان سپاه در زمان جنگ ایران و عراق میپردازد. فیلم با تکیه بر یکی از عملیاتهای مهم آن سالها قصد دارد نقش بومیان اهواز را در مبارزه با صد دام به تصویر بکشد.
قهرمانی که خلق نمیشود
مشکل اصلی فیلم اسفند به این موضوع باز میگردد که تنها به یک عملیات نظامی محدود شده است و فراموش میکند یک فیلم سینمایی است که میبایست برای درگیر کردن مخاطب، از دیگر عناصر دراماتیک نیز سود ببرد.
به طور مشخص سردار هاشمی، شخصیت محوری فیلم اسفند فاقد ابعاد دراماتیک است. البته در موارد معدود تلاش میشود که تنشهای درونی این شخصیت محوری انعکاس پیدا کند اما از جایی به بعد این توجههای کوچک نیز نمیتواند به عمق دادن به این شخصیت کمکی کند. از طرفی دیگر باقی شخصیتها نیز پتانسیل لازم جهت ایجاد تعارض و تنش را ندارند.
در نتیجه مخاطب با شخصیتهایی تخت و فاقد هویت منحصر به فرد مواجه است که قادر نیستند مخاطب را درگیر اهداف و مسائل خود کنند. به طوری که وقتی شخصیت محوری با بحران مواجه میشود قادر نیست همذاتپنداری مخاطب را با خود همراه سازد.
معمولیها به بهشت نمیروند
در مواجهه با فیلمی چون اسفند این سوال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که اگر قرار است سینما تنها ابزاری برای روایت صرف یک عملیات جنگی باشد، پس چه لزومی دارد که در قالب سینمای داستانی به آن موضوع پرداخته شود؟ مگر غیر این است که هدف این است که با به کار بستن تمام امکانات سینمای داستانی بتوان مخاطب را به تماشای این برشهای تاریخی دعوت کرد.
با این حال فیلم از استانداردهای فنی اولیه برخوردار است و بازیگران نیز بازیهای یکدستی را به اجرا میگذارند. هر چند که بار احساسی صحنهها را موسیقی زمینه بر دوش میکشد و موجب میشود ارتباط نیمبند مخاطب با فیلم قطع نشود.
اسفند یکی از چندین فیلم این دوره جشنواره در ژانر جنگی است که با اتکا بر امکانات فنی گمان میبرد میتواند فیلمی خوش ساخت ارائه دهد. در حالی که ساخت چنین فیلمی که قادر باشد مخاطب را نیز به تماشای خود جلب کند، منوط به رعایت این اهم است که پیرو قواعد ژانر باشد تا ایدههای ایدئولوژیک.