نقدی کوتاه بر فیلم علفزار؛ نخستین ساخته کاظم دانشی
علفزار به عنوان نخستین فیلم کاظم دانشی گرچه نمره قبولی را می گیرد اما هنوز جای تلاش بسیار دارد برای گرفتن یک نمره مطلوب. شروع فیلم اگرچه این تصور را ایجاد میکند که باز هم شاهد یک فیلم خشن و سیاه با سوژه اراذل و اوباش و طبقات پایین جامعه هستیم اما آنچنان کوبنده و غافلگیرکننده است که مخاطب را میخکوب میکند و تشنه دیدن ادامه اثر. تیم بازیگری فیلم، از نخستین عناصری است که جلب توجه میکند. پژمان جمشیدی پس از تجربه ناموفق پارسالش در فیلم خط فرضی، پیشرفت قابل توجهی در ایفای نقشهای جدی داشته است. سارا بهرامی شاید تنها کسی بود که میتوانست نقش آن زن آسیبدیده را به باورپذیرترین شکل ممکن ایفا کند و صدف اسپهبدی که نقش را در خود هضم کرده بود. هر سه این بازیگران لایق کاندید شدن برای بهترین نقش آفرینی هستند.
از ویژگیهای بارز سینمای اجتماعی این روزها، روایتهای فرعی متعددی است که در کنار روایت اصلی جریان دارد. هرچه نسبت این خرده روایتها با موضوع اصلی نزدیکتر باشد، با اثر منسجمتری سر و کار داریم. این همان چیزی است که به نظر میرسد علفزار نتوانسته آن را خوب از آب دربیاورد. تعدد شخصیتها و روایتها بعضاً مانع شخصیتپردازی عمیق نقشها شده است. زن و مرد معتادی که به دنبال گرفتن شناسنامه بچه هستند بیش از آن که کارکرد مثبتی داشته باشند زمان فیلم را طولانی کردهاند.
کاظم دانشی اکنون که فیلم نخست خود را پشت سر گذاشته است بیش از هر زمان دیگری باید مراقب باشد که آثار بعدیاش شبیه دیگران نشود و سینمای مستقل خود را سر و شکل بدهد. فیلمهای سالهای اخیر به جای اینکه تلاش کنند تا یکدیگر را تکرار نکنند فقط در بیان روایت بیپردهتر و عریانتر شدهاند و این رویه غلط، زمان زیادی جواب نخواهد داد.