یک فیلمساز بد هم می تواند فیلم خوب بسازد
اين بهترين فيلم فدريكو فلينى است. باورش بسيار سخت است كه "زندگى شيرين" را فلينى ساخته است. اثرى متفاوت از فيلمساز ايتاليايى. تغيير لحن، دوربين رام شده، بازى هاى خوب، فيلمنامه اى درست و داراى ساختار و... فيلم حاضر را موفق جلوه مى دهند. در سال هاى رونق اقتصادى ايتاليا هستيم. مدينه ى فاسده اى به نام رُم. مردمى عياش و بى قيد و بند. شناعتى كه در شهر گسترش يافته است و تصويرى درست كه فيلمساز از جامعه ى هدفش به نمايش مى گذارد. "زندگى شيرين" ساختارى اپيزوديك دارد. روزمرگى و تنهايى يك ژورناليست كه كارش تهيه ى گزارش از وقايع شهر است. فيلم با نمايى تماشايى از پرواز مجسمه ى مسيح بر فراز آسمان رم آغاز مى شود. جايى كه زنان نيمه برهنه در بالكن خانه در حال آفتاب گرفتن هستند. تضاد جالبى در صحنه حكمفراست. مارسلو ( با بازى بسيار خوب مارسلو ماسترويانى )، كركتر اصلى فيلم در حال تهيه ى گزارش از اين رويداد است و چشمش به دنبال زنان جذاب ايتاليايى. همسر مارسلو از زن بارگى همسرش كلافه شده است و دست به خودكشى مى زند امّا شخصيت اصلى همچنان به دنبال شيرينى زندگى اش است. فلينى با زيركى خرافه ى ايتاليايى را به سخره مى گيرد، جايى كه چند كودك به بهانه ى ديدن شمايل مريم باكره عده ى زيادى از مردم را سر كار گذاشته اند. تصوير درستى كه از مهمانى هاى پر زرق و برق ايتاليايى در "زندگى شيرين" مى بينيم، نشان از زيست صحيح فيلمساز است. اپيزود بد مستى پدر مارسلو و گفت و گويش با فاحشگان هم به شدّت به ياد ماندنى است. "زندگى شيرين" ثابت مى كند كه حتى يك فيلمساز بد هم مى تواند فيلم خوبى بسازد.