پیشگویِ آینده، عالم آن نیست، خالق آن است

خلاصه ی داستان
داستان فیلم دربارهی شهری است که دانشمندان توانستهاند آنرا در بٌعد دیگری از این جهان بسازند، تا در آنجا قادر باشند بدون هرگونه دغدغهی سیاسی و اجتماعی و بدون زیر نظر بودن قدرت های حاکم زمان خود به اکتشافات برای بهبودی هرچه بیشتر جهان بکوشند. و ویژگی های این بٌعد از جهان این است که، افرادی که در آنجا زندگی میکنند پیر نمیشوند و نامیرا هستند. و بدین صورت آنها همیشه بصورت محدود به دنبال افرادی در آنسوی این جهان، در جهانی فانی هستند، که توان یاری آنها را در گسترش بیشتر این آرمانشهر داشته باشند. و این موضوع شامل افردی میشود که امید خود را نسبت به آینده از دست ندادهاند و همواره امید و آرزوی بهبودی آنرا در سر دارند.
بنابراین در این شهر رباتی را اختراع کردهاند که وظیفهی شناسایی و جذب این افراد را دارد. این ربات دختری است به اسم «آتنا» که روزی پسر بچهای را به نام «فرانک واکر» را شناسایی کرده و وارد این شهر میکند. آتنا و فرانک، هم بازی هم در این شهر میشوند و فرانک دستگاهی را اختراع میکند که قادر به دیدن آینده است، و پساز آن او عاشق آتنا میشود؛ و وقتی متوجه میشود که او انسان نیست به شدت ضربهی روحی خورده و امید خود را به آینده از دست میدهد و به همین علت خواستار خروج از این شهر میشود.
پساز گذشت چندین سال آتنا دختری را به نام «کیسی» به عنوان آخرین امید خود انتخاب میکند تا آرمانشهر را نجات دهد. او پساز اینکه کیسی را از وجود سرزمین دیگری در بٌعد دیگری از این جهان آگاه میسازد، او را با فرانک، که حال یک مرد میانسال است، آشنا میکند تا آنها را به آن سرزمین ببرد. آنها پساز کشمکش هایی در این راستا بالاخره موفق میشوند که به آنجا برسند. و در آنجا متوجه میشویم دستگاهی که فرانک برای پیشبینی آینده ساخته است، نمایشگر آیندهای نابود شده از جهان است. ولی نگرشی که کیسی دارد تصاویری را که آن دستگاه نمایشگر از آینده است، تغییر میدهد. وقتی حاکم آرمانشهر متوجه این موضوع میشود آنها را زندانی کرده و اقدام به بیرون انداختنشان از این شهر میکند. و در طی این ریدادها معلوم میشود که این دستگاه با نشان دادن آینده، حتمی بود تحقق آنرا نیز برای مردم القاء میکند. و برای این مسئله این دستگاه میبایست نابود شود. و بنابراین آتنا، کیسی و فرانک با نیروهای حاکم در شهر درگیر شده و در نهایت موفق میشوند تا دستگاه آینده نگر را منفجر کنند. و بدین صورت آنها جهان را از نابودی نجات داده، و توسط این شهر در بهبودی هرچه بیشتر آینده، تلاش خود را مجدداً از سر میگیرند.
تحلیل فلسفی محتوای فیلم
مسئله اول: پیشگویِ آینده، عالم آن نیست، خالق آن است.
سوالی که پیش می آید این است که در داستان های همانند اودیپ یا مکبث شخصیت های اصلی، اگر از سرنوشت یا آیندهی خود با خبر نمیشدند چه میشد؟ آیا باز هم به همان تقدیر دچار می شدند؟. به نظر این فیلم جواب این سوال خیر است؛ و به علاوه زیر متن این داستان ها نیز همان مسئلهی بالا است، چنانکه آگاهی قهرمان از آیندهی خود آنرا به همان آینده سوق میدهد؛ و پیشگویی که آینده را بیان میکند، در واقع آن آینده را برای قهرمان خلق، و او را مجبور به پیروی از آن سرنوشت میکند. مشکلی که در تشخیص این زیر متن وجود دارد این است که ما از دست رسی به آن (آینده) عاجزایم و نمیتوانیم بدانیم که با پیشگو طرف هستیم یا با خالق ممکن الوجود. یا به عبارت دیگر نمیتوانیم بدانیم که تقدیر نوشتهای ازلی است یا ما خود (که میتواند توسط پیشگو برای ما باشد یا فقط توسط خودمان باشد) سرنوشت خود را مینویسیم یا به بیانی دیگر این سوال همیشه خواهد بود که آیا ما مجبور به جبریم یا مختار به انتخاب؛ حال چه از انتخاب خود آگاه باشیم چه از آن ناآگاه.
دیالوگ های زیر، از بخشهایی از فیلم انتخاب شده که بیانگر اختیار در ساختن آیندهی خود است. و زمانی که خبری از آینده داده میشود، صحت این خبر تنها به پذیرش اختیاری ما بستگی دارد. چنانکه اگر آیندهی پیشگویی شده را باور کنیم بطور حتم، آن آینده شامل حال ما خواهد بود، و اگر ایمانی به آن نداشته باشیم، میتوانیم آنرا به دلخواه خود، تغییر دهیم.
((اگر پذیرفتن مرگم خودش دلیل مرگم باشه چی؟)) ((مگه ما خودمون سرنوشت خودمونو نمی سازیم؟ [در این لحظه از فیلم شش ده هزارم درصد از پیشبینی صددرصدی نابودی زمین کم میشود])) ((ولی هنوز که اتفاق نیوفتاده – در واقع اتفاق اوفتاده ولی تو هنوز نپذیرفتیش – باشه من نمی پذیرم [پساز گفتن این دیالوگ تصویری که برج نظارت از آینده نشان میداد تغییر میکند])) ((اگه برج نظارت فقط آینده رو پیشبینی نکنه چی؟ - منتشرش میکنه)) و . . .
مسئلهی مجبور بودن و آیندهی ازپیش تعیین شده در فیلم، برای انسانهایی که در جهان فانی زندگی میکنند پذیرفته شده است به عبارت دیگر آنها از اختیار خود در ساختن آینده ناآگاهاند. و اینکه انتخاب ما سرنوشتمان را میسازد واقعیتی است که در بعد دیگری از عالم و جهانی غیرفانی، وجود دارد. که تنها شخصیت اصلی فیلم «کیسی» و شخصیت منفی «دیوید نیکس» از این مسئلهی اصالت انتخاب در چگونگی آیندهی پیشرو، آگاه میشود و هست. که دیوید به علت لجاجت و عقدهای که در اثر، موثر واقع نشدن تلاشش برای حفاظت از جهان داشته، مانع از رفع آن آیندهی وخیم شده، و از مسئلهی عدم آگاهی مردم از اختیار آنها در تغییر، و چگونگی شکلدهی به آیندهی خودشان، و خلق آینده با پیشگویی آن، استفاده کرده، و مردم جهان را دچار آن آیندهی ویران پیشگویی شده میکند.
مسئله دوم: عدم تقدیر مقدر شده و عدم ماهیت ازپیش تایین شده.
اگر تسلیم سرنوشت خود بشویم دچار آن شده، و اگر تسلیم آن نشویم میتوانیم آنرا بسازیم. (پذیرش جبر و اختیار به انتخاب مختار ماست)
بنابراین در این فیلم انسانها دو دستهاند، اول آنهایی که تسلیم سرنوشت احتمالی شده و دچار آن هستند، اینان در جهان فانی زندگی میکنند. و دوم آنهایی که اراده به تغییر آن (سرنوشت احتمالی) کرده و آنرا به اختیار و دلخواه خود، میسازند. و اینان در آرمان شهری فناناپذیر زندگی میکنند. و چون سرنوشت جهان یک امر، میشود؛ یعنی یک آینده و یک سرنوشت واحد شامل حال هر دو دسته از انسانها میشود، پس گویی عدهای صاحب اختیار با ارادهی خود، سرنوشتی برای عدهای مجبور که مطیع آن تقدیر هستند مینویسند. و چون صاحبان اختیار لایموتاند، و در آرمانشهری ابدی هستاند، همانند خدا بر دستهی فانی و مطیع، تقدیر مقدر میکنند. و این خدا شدن و تسلیم و مطیع بودن فقط با اختیار و انتخاب افراد صورت میگیرد.
پس تو آن میشوی که میخواهی و انتخاب میکنی و تقدیر به دست تو رقم میخورد و سرنوشت همان است که تو قلم به نوشتن آن برداشتهای.
دیالوگ هایی که در ادامه به آنها اشاره میشود، بیانگر نگرش مذکور در فیلم است. و قوانین موجود در اتمسفر فیلم را نشان میدهد.
((کل دنیا با تمام وجود آخرالزمان رو پذیرفت و با بیقیدی سرخوشانه با سرعت به سمتش پیشرفت)) ((امکان زندگی بهتر در تک تک لحظات است ولی شما باور نمیکنید و چون باور نمیکنید برایش زحمت هم نمیکشید. پس میچسبید به این آیندهی وحشتناک و خودتونو بهش تسلیم میکنید؛ فقط برای یک دلیل، چون اون آینده ازتون نمیخواد امروز قدمی بردارید))
تحلیل نمادین محتوای فیلم
در اینجا لازم است تا پیشزمینهای از مبنای نگرش نمادین این متن ذکر شود. تشکیل حکومت با نظم نوین جهانی توسط جنیان، دیدگاه اسطورهای و شاید ایدولوژیِ، فراماسونرها است. زیرا بنابر تحلیل نمادها و سمبولهایی که در این فرقه بکار میرود، فراماسونها همان بنایان (جنیان معمار و سنگتراش) آزاد شده از تسلط حضرت سلیمان(ع) هستند، که عنصر نظم در اعمالشان بسیار قدرتمند بوده است. و کور شدن یک چشم شیطان، به دست حضرت ابراهیم(ع)، موضوعی است که صورت تک چشم را نماد شیطان ساخته، و این نماد مورد استفاده در فراماسونری، بیانگر جنسیت شیطان، یعنی جن بودن آن است. و اهرام نماد نظمی است که در آثار معماری مصر باستان بکار رفته، که به باور آنها سازندهی این اهرام همان جنیان بودهاند. و بدین صورت نظم نوین جهانی با تک چشمی بر بالای هرم نشان داده میشود. یعنی نظمی که توسط جنیان در جهان ایجاد خواهد شد.
مسئله سوم: آرمانشهر
در وهله اول آرمانشهر فیلم، در دور نمایی از گندمزار نشان داده میشود؛ که خود گندم و گندمزار به لحاظ نمادین قابل تامل است.
وحدت هیئت دور نمای این شهر، یک مثلثی را تشکیل میدهد که دو ضلع رو به بالای آن خمیده است. که خود مثلث میتواند یاد آور هرم باشد؛ پس کلیت این آرمانشهر مثلثی شکل است، که در حالت سه بعدی هرم میشود. در داخل شهر ابزار آخرین تکنولوژی که آینده و گذشته را نشان میدهد، به شکل کره است. و اولینبار که آنرا با حرکت عمودیِ به طرف بالا (tilte up) توسط دوربین میبینیم، همچون چشمی بر بالای یک هرم یا یک مثلث متساویالساقین، به نام برج نظارت قرار دارد.
برج نظارت اگر چشم دجال باشد و دجال نیز شیطان یک چشم، و شیطان هم از جنیان، میتوان گفت که در فیلم با آن تکنولوژی به زمان دست یافتهاند و با این دستیابی دچار مسئلهی تقدیر مقدر شده یا محکوم به ماهیت از پیش تعیین شده شدهاند؛ که نابودی آن تنها راه نجات خواهد بود.
موضوع شباهت نمادهای بکار رفته در فیلم به نمادهای فراماسونری انکار ناپذیر است. و اینکه این نمادها به شکل محسوس در پدیدهای به نام برج نظارت با ویژگیهای مذکور این پدیده، بکار رفته است، بیانگر این مسئله است که، همانگونه که برج نظارت را به منظور بهبود آینده ساخته، ولی در نهایت گرفتار عواقب آن شدهاند، سرانجام تلاش برای ایجاد نظم نوین جهانی هم، گرفتاری در چنگال سلطهی این نظام، خواهد بود.
با این تعبیر میتوان گفت که این فیلم یک فیلم ضد فراماسونری است. و پیشگویی آینده و افتادن در چنگال آنرا همانند تلاش برای ایجاد نظم نوین جهانی توسط جنیان، و سپس تحت سلطهی آنان درآمدن نشان داده است.