، فقط نام ببرید.(0.5 نمره)
فیلم سینمایی هفت و نیم، ساخته ی برادران محمودی (نوید محمودی نویسنده و کارگردان، جمشید محمودی تهیه کننده) اثری به ظاهر اجتماعی که مشکلاتی در میان دختران جوان را نشان می دهد.
هفت و نیم، اثری است که در هفت اپیزود و هفت داستان مختلف روایت می شود و هرکدام از آن ها مسئله ای اجتماعی مربوط به دختران را بیان می کند. برای روایت هر هفت اپیزود تکنیک سکانس پلان استفاده شده است. متاسفانه غیر از این، نکته ی شاخص دیگری نمی توان درباره ی این فیلم گفت! چرا که این اثر در همین حد باقی می ماند و نمی تواند به عنوان فیلمی سینمایی فراتر برود. حتی این دو نکته نیز به خوبی استفاده نشده است.
استفاده از تکنیک سکانس پلان برای فضاهای داخلی که اگر اصرار بر استفاده از این تکنیک نباشد، با حداکثر 3 پلان (مدیوم) یا تا 6 پلان (ترکیب مدیوم و کلوزآپ) برداشت می شود، اگر کارکرد مهمی در انتقال محتوا داشته باشد مناسب است، که در هفت و نیم این گونه نیست. در اپیزود های کمتر از ده دقیقه ای که اساس انتقال داستان و طرح مسئله بر دیالوگ ها (غالبا دوتایی) بنا شده است نیاز به کلوزآپ های بازیگران در نقاط مهم این سکانس ها به شدت حس می شود چرا که بازیگرانِ هر اپیزود کمتر از ده دقیقه فرصت دارند تا اوج توانایی خود را به نمایش بگذارند و کلوزآپ این امکان را به آن ها می دهد. اما اصرار بر استفاده از سکانس تک پلانی نه تنها این امکان را از آن ها و از فیلم سلب کرده بلکه قاب ها و اتفاقاتی تکراری ایجاد کرده است. استفاده از این تکنیک در کنار خود نیازمند یک میزانسنِ قدرتمند و طراحی شده است تا علاوه بر ایجاد جذابیت بصری و انتقال محتوا، تکنیک تک پلان را شاخص نماید. در هفت و نیم، میزانسن ها کاملا ساده و معمولی هستند و حتی گاها بی فایده و نامناسب (اوج ضعف میزانسن مربوط به اپیزود نیلوفر است). استفاده از دوربین رو دست و طی شدن مسافت طولانی توسط بازیگر (اپیزود ناهید و نیلوفر) و یا تراولینگ طولانی موتور سواری ( اپیزود شکر) و اتصال آن به همان قاب های دو نفره ی معمولی، نه تنها تکنیک سکانس پلان را شاخص نمی کند بلکه زمان زیادی از آن اپیزود را از بین می برد.
در مورد طرح مسائل اجتماعی، این اثر به مانند جلسه ی قبل از فیلمنامه نویسی می ماند که مسائل اجتماعی دختران بیان می شود تا از بین آن ها برای فیلمنامه اصلی سوژه ای انتخاب شود. هفت و نیم، هر مسئله که توانسته را در این اپیزود ها گنجانده است. مطرح کردن مشکلات اجتماعی در رسانه ها (حتی مجازی) با علتی صورت می گیرد (فرهنگ سازی، بازدارندگی، راه حل و ...) و نام بردنِ صرف از آن ها را می توان تکرار بیهوده و سیاه نمایی دانست. عدم وجود نگرش و دیدگاه در بیان این مسائل نقطه ضعف اصلی هفت و نیم است. بیان بیش از ده مسئله مختلف اجتماعی در هفت اپیزود بدون وجود دیدگاهی در رابطه با آن ها و عدم آسیب شناسی، به مانند گزارشی از مسائل اجتماعی دختران و جامعه است. در هفت و نیم حتی فیلمنامه نتوانسته هر قسمت را به یک فیلم کوتاه نزدیک نماید. اپیزود ها در انتها رها می شوند و داستان ها سرانجام مشخصی ندارند. آغاز داستان و گذشته به صورت عجولانه در قالب دیالوگ ها بیان می شوند و سپس کشمکش هایی به وجود می آید و در انتها رها می شود. فیلمنامه دیالوگ های خوبی درون خود جای نداده است چرا که در ابتدا قصد بر طرح مسئله به صورت ضمنی دارد و سپس نگرانی از عدم دریافت مسئله توسط مخاطب، منجر شده است موضوعِ مورد نظر به صراحت نیز گفته شود. این مورد هم مخاطب را آزار می دهد (چرا که درک او دست پایین گرفته شده است) و هم تکرار در بیان موضوع ایجاد می شود، که در یک قسمتِ کمتر از ده دقیقه ای نه تنها لازم نیست بلکه نامناسب است. اوج این تکرار در اپیزود نخست (شبانه) اتفاق می افتد که در اصل موضوع جدیدی به مخاطب ارائه نمی دهد و تنها موضوع اصلی به شکل های مختلف در طی اپیزود بیان می شود. ایده ای که برای به اتمام رساندن فیلم انتخاب شده جالب است، اما در عمل نه کارکردی دارد نه جذاب است و نه حتی توانسته پایانی برای هر قسمت باشد و در حد همان ایده ی خام و طراحی نشده باقی مانده است. اگر با طراحی درست فیلمنامه، پلان های پشت هم از پایان اپیزودها (بعد از پایان اپیزود هفتم) به یک شکل اتفاق می افتاد نه تنها از نظر مفهومی بسیار جذاب می شد بلکه به لحاظ بصری و پایان بندی نیز اتفاق خوبی را رقم می زد.
هفت و نیم اثری است برآمده از عجله ی فیلمساز در بیان مسائل اجتماعی مختلف و متعدد در یک فیلم، و عدم توانایی در طراحی و به بلوغ رساندن داستان های مورد نظر و شخصیت های آن. هرکدام از این سوژه های اجتماعی آنقدر پتانسیل در خود دارند که تبدیل به یک فیلم مستقل شوند (چه بسا که تعدادی نیز شده اند) و آن قدر هم مهم و بزرگ اند که در قالب اپیزودهای کمتر از ده دقیقه نگنجند.