همکاری دورموس و وودلی در نمایش مسیر خودشناسی یک زن

ترجمه اختصاصی سلام سینما
«دریک دورموس» به مرور زمان خود را به عنوان متخصص روابط عشق-نفرت معرفی می کند. گونه ای از سینما که پیشتر در آثاری مانند «مثل مجنون» ، «دم» ، «برابر است با» و «تازگی» دیده ایم. در جدیدترین اثرش یعنی «پایان ها ، آغازها» او از نگاه یکی از کاراکترهای داستان ، وارد مسیر زندگی یک زوج می شود. این کاراکتر «دفنی» نام دارد که وارد دوران سی سالگی شده ، در لس آنجلس زندگی می کند و با خودش وارد یک رابطه عشق-نفرت شده است. با هنرنمایی جذاب «شایلین وودلی» ، «دفنی» به آسانی ما را جذب داستان خود می کند. دفنی برای اینکه بالاخره موفق شده شغلی که دوست نداشته و همچنین دوست پسرش «آدرین»(متیو گری گابلر) که چهار سال با او بوده را ترک کند ، برای خودش ارزش زیادی قائل است. حس نفرتی که به خود دارد ناشی از این حقیقت است که آدرین بسیار به او اهمیت می داده اما او با خیانت به آدرین و وارد شدن به رابطه ای دیگر با «جد»(بن اسلر) ، رابطه اش با آدرین را به ویرانی کشانده است. این یک پایان سخت برای او بوده است.
شروع جدید دفنی نیز چندان امیدوار کننده نیست. دوستش «اینگرید»(کایرا سجویک) به دفنی پیشنهاد می کند تا به مدت شش ماه از مردان و همچنین از نوشیدن الکل دوری کند. خواهر ناتنی متاهل او «بیلی»(لیندزی اسلون) ، خانه ای با استخر را به عنوان سرپناه به او پیشنهاد می دهد که این تنها حس شکست را در دفنی تشدید می کند. او کاملا بی تفاوت برای استخدام در موزه اقدام می کند در حالی که هیچ مهارتی در این زمینه ندارد و تنها دلیل کارش ، علاقه به هنر است. حال دفنی زمانی رو به بهبودی می نهد در مراسم شب سال نو در منزل خواهرش با دو مرد برخورد می کند که به جز صحبت کردن با آنان هیچ اتفاق دیگری رخ نمی دهد. «جک»(جیمی دورنان) با قدرت وارد نمی شود. او یک معلم و نویسنده است که به هنر نیز علاقه مند است. این «فرانک»(سباستین استن) است که بازیگر اصلی است و اعتراف دفنی به آزار خود را با دادن پیامی با محتوای لیستی از قطعات موسیقی آزاردهنده به سخره می گیرد. دفنی متوجه می شود که در مقابل فرانک نمی تواند مقاوت کند و استن اینجا فرصت این را دارد که نقش یک پسر جذاب بدذات را ایفا کند.
این ها همه به کجا می کشد؟ اگر شما از «مثل مجنون» شاگرد مکتب دورموس باشید ، متوجه می شود او همواره یک طرح داستانی کلی دارد و سپس با استفاده از نقش آفرینی بازیگرانش آن را تکمیل می کند. این جا هم دورموس و «ژاردین لیبیر» که یک رمان نویس است ، فضای زیادی را با استفاده از مثلث وودلی ، دورنان و استن رقم می زنند. تصور کنید «جان کاساوتس» بدون گفتن هیچ واژه ای با «مایک لی» دیدار کند، این دو پیشروی عرصه سینما ، تحقیق و تمرین عمیقی را رقم می زنند. در «پایان ها ، آغازها» ، دیالوگ ها کلیشه ها را کنار زده و انگیزه اش مانند فیلمبرداری «ماریان باکه» مه آلود است. این مسئله که دفنی با فرانک و جک ارتباط جنسی جداگانه دارد که بعدها مشخص می شود آن دو دوستان صمیمی هم هستند ، یادآور سریال های سطح پایین تلویزیونی است و اینکه دفنی باردار می شود و نمی داند که کدامیک از آن دو نفر پدر فرزند اوست ، این مسئله را در ذهن پررنگ تر می کند.
آن چیزی که فیلم را به پیش می راند و مخاطب برای دنبال کردن داستان ترغیب می کند ، نقش آفرینی وودلی است که در هر سکانس ، هیجان داستان را بالاتر می برد. ستاره سریال مشهور شبکه اچ بی او یعنی «دروغ های کوچک بزرگ» که قبل ها نیز در فیلم هایی مثل «نوادگان» ، «اکنون تماشایی» و «بخت پریشان ما» ، قدرت ایجاد تنوع در بازیگری را از او دیده بودیم ، ثابت می کند که شریک خوبی برای دورموس در جهت نمایش تلاش یک زن در مسیر خودشناسی است. در حالی که فیلم لنگان لنگان تلاش می کند تا به تعادل برسد ، این وودلی است که هوای ما را دارد.
منبع : رولینگ استون
مترجم: وحید فیض خواه