مجابکننده و آگاهیبخش

ترجمه اختصاصی سلام سینما
جدیدترین اثر «توماس وینتربرگ»، یک «باشگاه مشتزنی» در نوع خودش دربارهی مردی ناامید و بیهدف در دوران میانسالی است که میتواند برای طرفداران «باشگاه مشتزنی» فیلمی بامزه باشد. اما «یک دور دیگر» فیلمی ناراحتکننده و بطور مصنوعی سرگرمکننده دربارهی فرهنگ نوشیدن است که بیش از آن که شیرین باشد، تلخ است. «توماس وینتربرگ» دانمارکی، که با «مدس میکلسن» و نویسندهاش «توبیاس لیندهولم» در «شکار» محصول 2012 همکاری کرده بود، در این فیلم هم دوباره آنها را با خود همراه کرده است تا به وضوح دربارهی فرهنگ نوشیدن الکل در کشورش حرف بزند و با طعنه راجع به آن داستانی را به تصویر بکشد.
مانند اولین فیلم «وینتربرگ» یعنی «جشن»، «یک دور دیگر» نیز فیلمی با لحن سریع و پیچیده دربارهی چهار معلم افسرده است که تصمیم میگیرند نوشیدن الکل را به شیوهای جدید تجربه کنند. شاید گاهی بیهوده بنظر برسد اما هستهی داستان دارای حقیقت دردناکی است که تبدیل به نصحیتی برای افراد خاصی میشود که به شکل خاصی رفتار میکنند. این فیلم مفتخر به حضور در جشنوارههای کن، تورنتو و سن سباستین است و بنظر میرسد به عنوان یک فیلم خارجی زبان، آیندهی درخشانی را از نظر جلب توجه مخاطبان بینالمللی بدون دریافت جوایز جهانی داشته باشد. سکانس پایانی فیلم، یکی از شگفتآورترین پایانبندیهایی است که در دوران معاصر بخاطر داریم.
این فقط «میکلسن» نیست که در نقش اصلی موفق بوده است. سه بازیگر نقش مکمل دیگر از جمله «توماس بو لارسن» که پیشتر با «وینتربرگ» در «جشن» همکاری کرده بود، پویایی خاصی به فیلم بخشیدهاند. موفقیت «وینتربرگ» در تبدیل «میکلسن» که با در سریال «هانیبال» در ذهن مخاطبان جایگاه گستردهای دارد، به یک پدر شلخته و یک معلم تاریخ نچسب که دانشآموزانش به شکلی واضح دست و پا زدن او را هنگام تدریس مسخره میکنند، به شکلی شگفتانگیز موفق بوده است. او بخت خود را در زندگی حرفهای و شخصیاش از دست داده است. فرزندان او هنگام حضورش در خانه، چشم از کنسول بازی خود برنمیدارند و همسرش «ترین»(ماریا بونوی) حوصلهی حضورش در خانه را ندارد.
«یک دور دیگر» در سکانس افتتاحیه تلنگری جدی به مخاطب وارد میکند. «وینتربرگ» یک جشن فارغالتحصیلی را در کنار برکهای نشان میدهد که دانشجویان در یک مسابقهی نوشیدن الکل با یکدیگر رقابت میکنند. فیلم «وینتربرگ» نیز در همین مکان پایان مییابد و دربارهی زندگی چهار دوست به نامهای «مارتین»(میکلسن)، «تامی»(بو لارسن) معلم ورزش، «پیتر»(لارز رنتی) معلم موسیقی و «نیکولای»(مگنوس میلنگ) که سال آکادمیک دیگری را پشت سر میگذارند.
«نیکولای» با یک زن ثروتمند ازدواج کرده است و برای او دعوت سه دوستش به یک مهمانی بزرگ به مناسبت جشن تولد چهل سالگیاش کاری آسان است. بهترین نوشیدنیهای الکلی توسط آنها سفارش داده میشوند و «نیکولای» پیرامون نظریهی یکی از دانشمندان نروژی دربارهی وجود مقداری الکل در بدن انسانها صحبت میکند و میگوید: «مصرف روزانهی الکل ذهن انسان را باز میکند». همانطور که انتظار میرفت، نام «وینستون چرچیل» به وفور در فیلم استفاده میشود.
در ابتدا «مارتین» هنگام رانندگی با نوشیدن مخالفت میکند اما در مقابل اصرار دیگران تسلیم میشود. این یکی از موقعیتهایی است که دوستان «مارتین» موفق میشوند نظر او را تغییر دهند و این تغییر دیدگاه عواقبی را نیز برای «مارتین» به همراه دارد. بعد از یک عصر پر از نوشیدنی، آنها پیمانی میبندند که این نظریه را اجرا کنند و تمام نکات را با حفظ اصول علمی یادداشت کنند. در «یک روز دیگر» به دلیل وجود مضمون استفاده از الکل، فضای فیلم گرمتر، نرمتر، صمیمانهتر، روشنتر و پر از خنده است. نتیجهی پیمان آنان، بهتر شدن مهارتهای معلمیشان است. همسر «مارتین» نگاهی متفاوت به او پیدا میکند. حتی «تامی» تصمیم میگیرد به پسری که او را رد کرده است، کمک کند تا مهارتهای گلزنیاش در فوتبال را ارتقاء بخشد.
نقطهی عطفی در سریال وجود دارد که به شکلی تماشایی از خانهی «نیکولای» آغاز میشود، در یک میکده ادامه مییابد و با سرهای خمشده در جوی آب به پایان میرسد. خطر جدی است و آنها به این خطر آگاهی دارند اما با کم و زیاد کردن الکل به روزهای خوبشان ادامه میدهند. «وینتربرگ» رویکرد فریبکارانهای را برای به تصویر کشیدن فیلمنامهی «لیندهولم» انتخاب کرده است که در آن دوربین همراه کاراکترهایش استراحت میکند، بالا پایین میپرد و خطرات سبک زندگی آنها را به تصویر میکشد.
بنظر میرسد که مخاطبان ممکن است پیام دیگری را از فیلم دریافت کنند، که وابسته به ارتباط و گذشتهی خودشان با مصرف الکل دارد. آیا این بامزه است یا ناراحتکننده؟ آیا این یک فیلم سرگرمکنندهی ساده است یا نشان دادن چیزی فاجعهبار که نهادینه شده است؟ مردان میانسالی عادی از طبقهی متوسط و بحران میانسالی آنان کمتر تبدیل به موضوعی برای ساخت فیلم میشود. «وینتربرگ» این کار را به شیوهای مجابکننده و آگاهیبخش انجام داده است.
منبع: اسکرین دیلی
مترجم: وحید فیض خواه