کارکرد های رِد لایت روی کاراکتر در آثار سینمایی

رِد لایت یا همان نور قرمز از جمله عناصر بصری کاربردی جهت کمک به رمز گشایی مفاهیم فیلم می باشد که مخاطب متوسط به وفور از شناسایی و تحلیل آن جا می ماند. هنگامی واژه 'کارکردها' برای بررسی یک عنصر یا پدیده اصل یا فرع بکار گرفته می شود که آن عنصر در فیلم های گوناگون عملکردهای متفاوتی (تنوع کارکرد) با حفظ یک تعریف یا هدف واحد داشته باشد تا با این جمع بندی به عنوان یک اصل ابزاری در انتقال مفهوم و کاربردی شناخته شود. در فیلم (رویا پردازان ۲۰۰۳) اثر برتولوچی زمانی که متیو با کنجکاوی از راهرو خانه عبور می کند و به بدن برهنه تئو و ایزابل که در کنار هم خوابیده اند نگاه می کند نور قرمز چراغ، راهرو و بدن نیمه برهنه متیو را احاطه کرده است؛ محکومیت حس کنجکاوی متیو توسط برتولوچی در این صحنه نمایش داده شده علیرغم اینکه با کات به تصویر هم خوابی برهنه برادر و خواهر نور طبیعی را شاهد هستیم. این ارجعیت صرفا برای حس کنجکاوی است که نور قرمز در اتاق نیست و کاراکتر متیو را هدف قرار داده اما احاطه نور در راهرو خود گویای روابط جنسی این برادر و خواهر در خانه است که متیو با گام های خود در این نور به سوی آنها پیش می رود. عملکرد پیشگویی از آینده(رخداد کثیف) و هشدار از یک اتفاق یا روند غیر عرف از کارکرد های رد لایت در اینجاست و در فیلم (جو ۱۹۷۰) به کارگردانی جان جی آویلدسن وقتی بیل کامپتون با دختری هیپی که هم سن دختر خودش است عشقبازی میکند این نور دیده می شود که همان طور کم تکرار و عمدتا یکباره می باشد و پیشگوی یک اتفاق بد یا یک عمل جنسی غیر عرف می باشد که بواسطه همان رابطه جنسی از بیل و جو سرقت می شود و در نهایت به طور اتفاقی دخترش جوآن را میکُشد. لذا عملکرد سرنخ گونه و پیشگویی های رِد لایت در سکانس های جنسیِ خاص نقش برانگیختی را در تعریف مخاطب متوسط ندارد. در فیلم (گناهکار ۲۰۱۸) به کارگردانی مولر صراحت عنوان در نمای تاریک با قرارگیری نور قرمز در صورت اِسگِر هولم یافت می شود پس از آنکه مخاطب ضعیف هم به گناهِ این پلیس پی برده است لذا عملکرد پیشگویی در رِدلایتِ فیلم نقشی بازی نمی کند و در واقع لیبلِ عنوان بر روی تنها کاراکتر فیلم قرار گرفته و فضای اتاق ساختمان پلیس کامل سیاه می شود و جایگاه ماهیت واژه پلیس از بار گناه منزه می شود و صرفا شخص درگیر با این عنوان است. در فیلم (مدفون ۲۰۱۰) اثر کورتس نور چراغ قوه ای که ماک اصلی آن تروریستِ عراقی است روی صورت پائول قرار گرفته و حاکی از گناهکاری یا پایانِ نافرجام اوست. حال آنکه با نزدیک شدن به پایان فیلم از بی گناهی او آگاهیم لذا سرانجامِ مرگ در انتظار اوست و عملکردِ تعبیر مرگ برای او قابل حدس است. (خانه ای که جک ساخت ۲۰۱۸) به کارگردانی فون تریه نگاه واضح تری علیرغم روانشناختی بودن فیلم در اختیار مخاطب قرار می دهد و آن محاکمه بَد مَن داستان است و در بخش جمع بندی نهایی فیلم نور حاصل از آتشِ جهنم را برای جک، قاتل قصه در نظر میگیرد و فارغ از سایر عملکرد هایی از رد لایت هایی که عنوان شد که کوتاهیِ زمان جهت آلارم در آنها محسوس بود در عملکرد متفاوتی با وقت بیشتری از حالت نور رئال فیلم شاهد این نور قرمز و نا منتهی بودن آن هستیم که حکایت از زمان طولانی و ژرفای زیاد آن دارد. لذا کارکردها متفاوت اما به لحاظ هدف واحد بیانگر آن است که عاقبتی شوم یا اتفاقی ناگوار در حال وقوع است.
نویسنده: رامتین سراج پور