« حیف وقت، حیف پول »

"ساعت 5 عصر"
"حیف وقت، حیف پول"
" انتظار کارهای بهتر از مهران مدیری، هیچگاه عبث و بیهوده نخواهد بود"
یک مثل قدیمی می گوید: اگر حرفی برای گفتن نداری، ساکت بمانی، بهتر است....
مهران مدیری در فیلم " ساعت 5 عصر" که با سرو صدای زیاد ساخته و اکران شد، واقعا حرفی برای گفتن ندارد. اگر این فیلم را مدیری نساخته بود، می نوشتم:
سازنده مخاطب را کودن فرض کرده و فیلمی سرتاپا متناقض، مصنوعی و سرهم بندی شده را تحویل آنان داده است، اما این وصله ها به مهران مدیری نمی چسبد، پس ای کاش، وی در همان کادر تلویزیون باقی می ماند و از آن، به کادر بزرگ تر ( سینما ) قدم نمی گذاشت. مهران مدیری که، کارنامه درخشانی در تلویزیون داشته و اخیراً نیز با دورهمی به رسانه ای که اگر بتوان به آن نام "ملی" نهاد، کمی تا حدودی اعتبار بخشیده و طرفدارانی را دور خود جمع کرده است.
فیلم سرتاسر تناقض و تصنع است، اگر به نقاط متناقض فیلم پرداخته شود، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد، لذا از پرداختن به آن می گذریم. معلوم نیست فیلمنامه نویس ( مدیری ) که از چند همکار مطرح خود در سینمای کشور در نگارش آن کمک گرفته است، در چه حال و هوائی سیر می کرد که چنین فیلمی را با ده ها صحنه و رفتار متناقض تحویل جامعه داده است. از مهران مدیری که در کارنامه خود سریال های قوی با سناریو های قابل تحسین، چون " شبهای برره" ، مرد هزار چهره، " باغ مظفر" و.... را دارد، بعید بود که تن به ساخت چنین فیلمی داده باشد، اما افسوس که او نیز خود گرفتار " قهوه تلخ " شد و چون جام زهر، آن را سر کشید، لذا ممکن است بخاطر نام مهران مدیری " ساعت 5 عصر " خوب هم بفروشد، اما کسی از سالن سینما راضی به خانه باز نخواهد گشت و در پایان فیلم بر زمان صرف شده و پول هدر رفته، افسوس خواهد خورد.
مهران مدیری ظاهرا به عده ای از هنروران بدهکاری داشت، لذا آمده بود تا در این فیلم، با دادن نقش به آنها، دین خود را ادا کند، اما تماشاچی ایرانی، قبل از این در
" سلام سینما " اوج هنرمندی مخملباف را در بهره گیری از هنروران دیده بود، فیلمی که بعنوان یک اثر ماندگار همچنان در اذهان جا خوش کرده است. مدیری نه تنها نتوانست کار مخملباف را تکرار کند که با آشفتگی خاص موجود در سکانس های حضور تعداد بی شمار هنروران در " ساعت 5 عصر"، عملاً مفهوم سیاهی لشکر را مجددا به سینما بازگرداند و نشان داد که هنرور، همان سیاهی لشکر است و بس،
" ساعت 5 عصر " اصولاً مشخص نیست که در چه ژانری ساخته شده است! مدیری در این فیلم ظاهراً میخواهد، مشکلات اجتماعی را در قالب طنز مطرح نماید، اما موفق نمی شود، وی به زور از تماشاچی خنده میخواهد، نه برادر، اینجا تلویزیون نیست که با نظر سنجی های قلابی و مصاحبه های ساختگی و با اعلام داشتن 85% بیننده، ارقام و آماری را جلوی تو قرار دهد که باد به غبغب اندازی و به خود ببالی، اینجا عرصه بروز واکنش های آنی و حساب شده و لایو است، سالن سینما با آمار و ارقام کار ندارد، واقعیت ها را به صورت زنده نشان می دهد، خوب است یک بار بصورت ناشناس به تماشای فیلم خود بروی، تا از نزدیک سکوت و سکون و در آخر چهره گرفته تماشاگران را شاهد باشی.....
فیلم بشدت از واقعیت های اجتماعی ایران به دور است، از همان سکانس اول، بیدار شدن مهرداد پرهام ( سیامک انصاری) تا آخرین سکانس (بازجوئی از وی)، این امر خودش را نشان می دهد، اگر نویسنده فیلمنامه، شخص مهران مدیری نبود، این ذهنیت پیش می آمد که یا نویسنده در ایران زندگی نکرده و یا اینکه عناد با جامعه ایران داشته است، هیچکدام از صحنه های درگیری بر سر شارژ ساختمان، حضور پرهام در بیمارستان، حضور وی در قبرستان، تظاهرات کارگران، بازجوئی و صدور حکم آزادی توسط بازجو و ..... در تطابق با واقعیت های جامعه ایران نبوده و بشدت متناقض و تصنعی بشمار می روند.
متاسفانه بازی خوبی هم از بازیگران گرفته نشده است، آزاده صمدی ( مهناز) با آن چهره معصوم، اصولا بدرد نقش یک فرد تهدید کننده و ضد انقلاب نمی خورد، سیامک انصاری، بازی معمولی و همیشگی خود را عرضه کرده و اگر سکانس های کوتاه بازی درخشان امیر جعفری در فیلم نبود، فیلم به مفهوم واقعی چیزی برای عرضه نداشته است.
بد دهنی، لات و لوت بازی، لجبازی، یکدندگی، شرارت، تهدید، تخریب، سیاه نمائی و... در این فیلم غوغا می کند، اینها نشاندهنده آشفتگی روحی و روانی مهران مدیری است. مهران چه پیامی را میخواهد با این فیلم به ما برساند، او همواره نشان داده است که حرف برای گفتن دارد، اما در بیان دیدگاه های خود، بیش از هر چیزی به استعاره روی می آورد. مهران جان رک بگو، پیام فیلمت چیست؟
آقای مهران مدیری، حرف دلت چیست؟
آقای مهران مدیری، روی سخن ات با کیست؟
آقای مهران مدیری، موضع سیاسی شما چیست؟
آقای مهران مدیری، در فلسفه پیرو چه کسی هستی؟
آقای مهران مدیری، در سینما به دنبال چه چیزی هستی؟
آقای مهران مدیری، در جامعه شناسی از چه کسی تقلید می کنی؟
آقای مهران مدیری، اینجا ایران است، مردم ما به همان راحتی که تو در فیلم به صداقت گفتار پرهام پی بردی و حکم به آزادی بی قید و شرط او دادی، حکم نمی دهند، آنها همه جوانب را می سنجند، بعد تازه نظر می دهند و هیچگاه حکم صادر نمی کنند. لذا خیالت راحت باشد که برای این فیلم هم حکمی صادر نخواهند کرد. تو برای ما همیشه مهران مدیری عزیز و دوست داشتنی خواهی بود، اما انتظار ما از شما فراتر از این حرف هاست. لذا انتظار کارهای بهتر از تو، برایمان هیچگاه عبث و بیهوده نخواهد بود.
" محمود نامی "