سوژهای که خفه شد
طبق رسم خوب سینمای ایران و سه شنبههایی که بلیط سینما نیم بهاست ما هم قصد رفتن کردیم و با نگاهی به فیلمهای گیشه و آمار فروش و تعداد مخاطب، بازیگران و البته مهمتر کارگردان، فیلم خفگی فریدون جیرانی را انتخاب کردیم.
فریدون جیرانی را پیش از اینکه با فیلمهایش بشناسیم با برنامه نقد و تحلیل سینمای ایران یعنی هفت میشناسیم و هر اندازه که میتوان از ویژگیهای به یادماندنی جیرانی در مقام مجری و برنامه ساز گفت متاسفانه اندکی از آن را هم نمیتوانیم برای جیرانی کارگردان حداقل در این ساخته آخر بگوییم.
در فیلم خفگی، انتخاب بازیگر به خوبی صورت گرفته و البته انتخاب الناز شاکردوست در نقش صحرا از برگ برندههای جیرانی بوده و باید گفت شاکردوست هم نسبتاً توانسته نقش را خوب ایفا کند. نقطه مقابل اما بازی نوید محمدزاده در نقش مسعود است که گاها بیحس است و اصلاً سنخیتی با بازیهای قبلیش همچون ابد و یک روز را ندارد.
پیش از اینکه بیشتر وارد جزئیات فیلم شویم باید به سیاه و سفید بودن فیلم بپردازیم، جیرانی در سالهای گذشته و در سریال تعبیر وارونه یک رؤیا که از شبکه یک پخش شد میخواست این ایده را اجرایی کند که نشد و حال در این فیلم دست به این ریسک زد و متاسفانه بسیار تأثیر منفی داشت. باید این سؤالها را پرسید چرا سیاه و سفید؟ اگر رنگی میبود چه میشد؟ هدف از سیاه و سفید کردن فیلم چیست؟
در ادامه باید گفت داستان فیلم خیلی پیچیدگی ندارد و حدس زدن اینکه پایان فیلم چه میشود خیلی سخت نیست. روایت داستان بسیار یکنواخت است و بدتر از آن بازی بیحس نوید محمدزاده است که این بیمیلی کاملاً باعث آزار مخاطب میشود.
لابه لای داستان اصلی مطرح کردن داستان زندگی زهره همسایه صحرا و ازدواج با یک پیرمرد پولدار باز از آن کلیشهها بود و خوب همان همیشگی که در پایان پیرمرد میرود و سر زن جوان بدون کلاه میماند. البته وجود داستان زهره برای برجستهتر کردن جواب مثبت صحرا به مسعود در فیلم گنجاده شده است.
جدای از بحثهای بالا اما فیلمبرداری مورد پسند است و برداشت پلان و سکانسها به خوبی صورت گرفته و در بحث دکوپاژ و تضاد بین کهنه و نو از جمله در وسایل که کار جالبی بود ولی باز بحث اینکه هدف چه بود مطرح است.
اما از هر قسمتی عبور کنیم از موسیقی نمیتوان در ساخته آخر جیرانی عبور کرد. استفاده از موسیقی در تمام فیلم نسبتاً خوب است به ویژه موسیقی دو بخش فیلم با اینکه یک مورد مشترک برای هر دو مورد استفاده شده ولی انتخاب موسیقی و استفاده آن به جا و مناسب بوده اول در صحنه عاشقی و دوم در اوج تنفر.
درست است که خفگی در مدت کوتاهی به فروش 2 میلیاردی رسید اما به نظر میرسد که این فروش بیشتر سوء تفاهم است با اسامی بازیگران، کارگردان و... و اینکه در کنار مباحث و صحبتهای بالا اما باز وجود فیلمها در ژانرها و نگاههای مختلف برای سینمای ایران لازم است. پس اگر وقت کردید و فیلمی دیگر در گیشه نبود خفگی را هم ببینید.