جستجو در سایت

1398/01/19 00:00

مبتذل از ایده تا اجرا

مبتذل از ایده تا اجرا

  

اساسا نوشتن برای فیلم های کمدی که در ایران ساخته می شود اشتباه است، نقدهایی که نوشته می شود و هشدارهایی که داده می شود دردی را دوا نمی کند باز هم فیلمساز با همان شیوه ی مبتذل سازی اش شبه فیلم می سازد و مخاطبِ بیچاره در تعطیلات نوروز با پرداخت بیست هزار تومان بهای بلیت باید آن را تماشا کند ، اینکه چگونه این فیلم ها پروانه ساخت می گیرند واقعا جای سوال دارد فیلمی مثل رحمان 1400 که صفر تا صد آن در چند جلسه محدود ساخته می شود چرا باید در نوروز اکران شود؟ کدام نهاد مسئولیت چنین فیلم مبتذلی را به گردن می گیرد؟ اثری که ادامه ی جریان مبتذل سازی ست، رحمان 1400 به معنای درستِ کلمه مبتذل و سخیف است البته که فیلمسازش عادت به ساخت چنین شبه فیلم هایی دارد، مواد لازم برای ساخت چنین فیلمی بسیار ساده است منوچهرهادی بعنوان کارگردان علی سرتیپی مدیر پردیس کوروش که سانس های بیشتری به فیلم بدهد به عنوان تهیه کننده محمدرضاگلزار به عنوان یک بِرند پرفروش، استفاده از همسرِ کارگردان در نقش اصلی زن و یک بازیگر کمدی که این بار قرعه به نام مهران مدیری در چند سکانس محدود و سعید آقاخانی افتاده است، حالا با این مواد می شود یک اثر شبه کمدی بساز و بفروش ساخت که جیب مردم را خالی کرد و جیب عوامل را پر پول! رحمان 1400 مصداق دقیقی از ژانر بساز و بفروشی ست که این روزها به آن کمدی می گویند ، فیلمی که فارغ از قصه و فیلمنامه و لحن و روایت است و فقط عناصری مثل شوخی های سخیف جنسی یا دیالوگ های دوپهلو اروتیک در آن جا دارد، فیلمی که مملو از تیکه پرانی های کوچه و خیابان است چگونه می شود به این تیکه های سخیف خندید؟ اساسا رحمان 1400 را نمی شود به شیوه ی مرسوم نقد کرد چرا که وظیفه منتقد نقد کردن یک فیلم است یک اثر هنری که خالقش برای اثرش احترام قائل باشد ، فیلمی که تمام عناصر ساختاری اش در خدمت هنر قرار بگیرد آثاری مثل رحمان 1400 تصاویری بهم پیوسته اند که اصلا ربطی به سینما ندارند ،حتی یک خط روایی ساده هم نمی شود در این فیلم ها پیدا کرد پس چرا باید همچین فیلمی را نقد کرد!؟ منوچهرهادی مسیرفیلمسازی اش را رها کرد او می توانست در ادامه ی فیلم هایی مثل یکی می خواد باهات حرف بزنه، زندگی جای دیگریست و به کارگر ساده نیازمندیم به سینمای ملودرام یا اجتماعی نزدیک شود و فیلم های استاندارد بسازد اما هادی ترجیح داد در مسیری غلط فیلم های گیشه ای بسازد من سالوادر نیستم ، آینه بغل و رحمان 1400 نشانه ای از خلاقیت سینمایی و هنری ندارند و نمی شود آن ها را به عنوان یک فیلم سینمایی قبول کرد ، هادی در فیلم رحمان 1400 سعی کرده به موضوع روز جامعه نزدیک شود اما ساختار الکن است و لکنت روایی دارد ، موضوع شاه و گدا و پولدار و فقیر برای خودِ فیلمساز هم جدی نبوده چرا که همه چیز در رحمان 1400 کاریکاتوری ست مثل حاج آقا جالوسی که جا نماز آب می کشد زیر لب ذکر می گوید و جای مهر نماز روی پیشانی دارد اما مفسد فی الارض است یا پسرش اشکان که آقازاده ست و جلوی پدرش خودش را موجه نشان می دهد رحمان هم نقطه مقابل است یک انسان فقیر که چهار دختر دارد و زنش هفت قلم آرایش می کند حالا قرار است این آدم ها یک فیلم کمدی سیاسی را شکل بدهند اما آن چیزی که به نتیجه ی نهایی رسیده موقعیت های تکراری و لوس است که بارها نمونه اش را دیده ایم حالا اضافه کنید در این موقعیت ها دیالوگ هایی در فیلم قرار دارد که کاملا جنسی و سخیف اند، تا کجا تا چه زمانی بهره گیری از این دیالوگ های شرم آور برای فیلمساز ما حکم سینمای کمدی دارد؟ این حجم از سخافت چگونه وارد سینمای کمدی ما شد، چگونه بازیگری مثل سعید آقاخانی حاضر می شود با حرکات لمپنیزم همچین نقشی را بازی کند؟ یا یکتاناصر در تمامی سکانس هایش لبش را غنچه می کند این ادا و اصول های سخیف چه تاثیری روی مخاطب دارد؟ تا چه زمانی باید فیلم هایی را ببنیم که محمدرضاگلزارش یک خانه ی اعیانی داشته باشد و دائما فخر بفروشد و ماشین ها چند میلیاردی سوار شود؟ استعداد و خلاقیت کجا رفته است که فیلمساز سینما فقط می تواند فیلم های لاکچری بسازد و در آن قشرِ ضعیف جامعه را بکوبد و در آخر از آن یک قهرمان بسازد، شوخی نویسی در سینمای ایران تبدیل شده به موقعیت های هجو و مبتذل قطع عضو شدن دستگاه تناسلی یک مرد و حرکات موزون رحمان و انوش مقابل اشکان یا استفاده چندباره از دیالوگ بانک اسپرم و شوخی نابجا با آن، تا چه اندازه می تواند به شعور مخاطب توهین کند؟ رحمان 1400 ابتذال را به حدی رسانده است که دیدن این فیلم در سالن سینما همراه با خانواده شرم آور است، فیلم در نوروز اکران شده حتما نوجوان ها هم این فیلم را می بینند چه چیزی به آن ها اضافه می شود؟ اساسا این گونه از فیلم ها به محض پایانش از فکر مخاطب پاک می شوند در این میان تماشاگر پول و وقتش را صرف اثری می کند که هیچ منفعتی برای او نداشته، یک اپلیکیشن اینترنتی اسپانسر رحمان 1400 بوده در اواسط فیلم در دیالوگی میان بازیگران اصلی فیلم تبلیغ این اسپانسر می شود این را هم به فاجعه های دیگر این فیلم اضافه کنید ، سینمای ایران آنقدر دست به دهان شده است که باید در فیلم تبلیغ یک اسپانسر را کرد، منوچهر هادی دو بار در فیلمش با فیلم هایی مثل فروشنده یا جدایی نادر از سیمین شوخی می کند که البته زیاد هم جدی و مهم گرفته نمی شود اما منتقد به یاد می آورد که روزگاری هادی دستیار فرهادی بوده اما هیچ نکته ای از او درس نگرفته، رحمان 1400 کمدی سیاسی یا فانتزی نیست یک فیلم کاملا تجاری وابسته به بازیگر است چرا؟ در تبلیغ های تلویزیونی یا بیلبوردهای این فیلم مهران مدیری و محمدرضاگلزار نقش مهمی دارند حتی در بیلبورد گلزار را با دستبند و لباس زندان کنار مدیری می بینیم که همچین نمایی در فیلم وجود ندارد، سواستفاده کردن از جیب مردم برای سرمایه اندوزی روش مناسبی نیست ، همان طور که گفته شده نمی شود فیلمی مثل رحمان 1400 را تحلیل و بررسی کرد ، نماهای ساختگی و انیمیشنی ، لوکیشن های محدود و قاب های بسته ی تلویزیونی را نمی شود مورد بررسی هنری قرار داد چون این فیلم هیچ نقشی در تاریخ سینمای ایران نخواهد داشت، وظیفه فیلمساز فیلم ساختن است اما گاهی هم می شود فیلم نساخت و به جای آن بیشتر مطالعه کرد و فیلم دید فیلم ساختن به هر قیمتی ارزش فیلمساز را پایین می آورد ، مسئوولین ارشاد باید نسبت به پروانه ساخت و پروانه نمایش قدری سخت گیرانه عمل کنند تا سینمای کمدی به دوران طلایی اش بازگردد.