جستجو در سایت

1398/02/25 00:00

"تالکین" نمی تواند به ذهن نویسنده "ارباب حلقه ها "وارد شود.

اختصاصی سلام سینما-  چه می شد اگر "جی آر آر تالکین"،" تالکین" را به صورت فیلمی تاثیر گذار و بی عیب و نقص درباره اوایل زندگی اش می ساخت؟ خانواده تالکین قبلا گفته بودند که اجازه ساخت چنین فیلمی را نخواهند داد و فیلمی که بدون اجازه شان ساخته شود را تماشا نخواهند کرد. زمانی که فیلم را دیدم نتوانستم با این حس مبارزه کنم که" اگر خود تالکین چنین داستانی را می دید، از آن خوشش نمی آمد". تعداد کمی از مردم هستند که هرچقدر فیلم زندگی شان بی نقص و با دقت ساخته شود، باز هم بیوگرافی خودشان را قبول ندارند. 

بدون هیچ شکی می توان گفت که فیلم با حساسیت بالایی ساخته شده است. "نیکلاس هالت" در فیلمی به کارگردانی" دمه کاروکسکی" و نویسندگی" دیوید گلیسون "و " استفن برسفورد"، به خوبی جوانی" جان رونالد روئل تالکین" را بازی کرده و علاقه او به زبان نورس و افسانه های نورس را نشان می دهد. فیلم بین دوران جوانی و وابستگی تالکین به کتاب و کابوس های شبانه اش زمانی که سرباز جنگ جهانی دوم بود می چرخد. و شجاعت و قوه تخیل فوق العاده اش را تحسین می کند.   

اما در "تالکین" جای این قوه تخیل خالی است. رویدادهای انتزاعی-ادبی که در زندگی تالکین رخ می دهد در اوایل فیلم به نمایش گذاشته می شود و اواسط فیلم است که می بینیم تالکین دست به قلم می برد و خودش را به عنوان نویسنده داستان های "هابیت" و "ارباب حلقه ها" معرفی می کند. در فیلم به این نکته دقت می شود که تمامی لحظات با ویژگی های "سرزمین میانی" برابری داشته باشد. 

برخی از اتفاقات همانطور که انتظار میرود رخ می دهد. پسر جوانی به نام رونالد( هری گیبلی )در مزرعه ای به نام سرهولد زندگی می کند، او علاقه اش به تخیل را از مادر بیوه اش مابل( لورا دانلی ) به ارث برده است که برای او و برادرش داستان های هیجان انگیزی از اژدها و جنگ تعریف می کند. بعد از اینکه مابل بیمار شده و می میرد، پسرها برای درس و زندگی به بیرمنگهام فرستاده می شوند، در آنجا تالکین سه تا از همکلاسی هایش را ملاقات می کند- کریستوفر وایزمن( تای تنانت )، رابرت گیلسون( ابی ماربل )و جفری اسمیت( ادم برگمن )- افرادی که به بهترین دوستانش تبدیل شده و الهام بخش وی برای نوشتن "یاران حلقه "می شوند. خانه ای که در آن به دور هم جمع می شوند پر از شور و هیجان است. رونالد سرگرم طراحی ساختارهای گرامری و لغات است، بسیار از" فنیش" تاثیر گرفته است، و در نهایت پایه زبان "الویش" بنا می شود. در این زمان جافری برای شعری که نوشته است برنده جایزه می شود.   

اما دنیای بیرون، به دلیل وجود والدین بی تفاوت و مدیران سرسخت، ثابت کرده است که پذیرای تخیل افراد نیست. این شرایط برای رونالد که پسر یتیمی است دشوارتر است و در نهایت منجر به سرکوبی اش می شود. وقتی که عاشق زنی جوان و پیانیست به نام ادیث برت( لیلی کالینز )می شود، پدر فرانسیس( با بازی کالم مینلی )که کشیش است و قصد محافظت از دختر را دارد، از رونالد می خواهد تا رابطه اش با دختر جوان را قطع کند.  

هالت و کالین لحظات عاشقانه ای را با یکدیگر سپری می کنند و راه هایی را برای به وجود آوردن "سرزمین میانی" فراهم می کنند. ادیث، ایده ی رونالد درباره زبان را به چالش می کشاند، او را وادار به پذیرفتن این نکته می کند که زیبایی که در کلمات موسیقی وجود دارد چیزی جدا از معنی آن نیست( زبان شناسان مطرح شدن این ایده در فیلم را تحسین می کنند. )تلاش آنها برای تماشای اجرای" حلقه نیبلونگ" بهترین چیزی است که به شاهکار آینده تالکین اشاره می کند. 

بجز زمانی که سرباز وفادار، سم، در حین جنگ به کمک تالکین می آید، سایر لحظات فیلم خسته کننده است، وحشت ناشی از جنگ جهانی اول در سرتاسر آن دیده می شود، مانند نازگول ها( برده های سارائون در فیلم ارباب حلقه ها )و اژدها که بعدها در تخیلات تالکین دیده می شوند. به نظرم اگر تالکین بود، این نمادهای استفاده شده در فیلم را رد می کرد.   

برخلاف دوستانش و سی اس لوئیس، که رمان "سرگذشت نارنینا" را سرشار از نمادهای مذهبی نوشته است، دنیای" سرزمین میانی" تالکین سرشار از شاخصه هایی است که نمایانگر چیزی نمی باشد. یکی از این ها آینه ای است که با قدرتی که دارد می تواند تاریخ بشر و جنگ ها و منازعات را نشان دهد. کاروکسکی تلاش می کند تا صفحه نمایشگر فیلم را به چنین آینه ای تبدیل کند اما نمی تواند تاثیری که باید را ایجاد کند. در داستان موارد زیادی حذف شده است- مانند شناخت واقعی از مذهب کاتولیکی که تالکین از آن پیروی می کرد و به طور حتم در ایجاد ساختارهای ذهنی اش تاثیر داشته است-یا زمانی که درک جیکوب در نقش جوزف رایت، زبان شناس دانشگاه آکسفورد، به تالکین کمک می کند تا آنچه که می خواهد را بشناسد. اما جدا از این ها فیلم نواقص زیادی دارد.   

نمی توان از فیلمی که حداکثر 112 دقیقه است انتظار داشت تا اکتشافات، شیفتگی به زبان جدید و استعدادی که منجر به ایجاد لغات و دنیای جدید می شود را نشان دهد. در عوض چیزی که تالکین به نمایش می گذارد، رفتار و اصول، شوخی و هیجان و احساسات است. این ها نکات بی ارزشی نیستند اما نمی توانند دریچه ای برای نشان دادن ذهن یک نابغه باشند. 

منبع: لس آنجلس تایمز

مترجم: مهتاب عیوضی