آزاد کردن هیولا به روش میکل آنژ
بندتو کروچه در کتاب کلیات زیباشناسی از روش جالبی برای تعریف هنر استفاده می کند. او می گوید هنر عبارت است از شهود... و اعتبارِ این پاسخ را ناشی از همه ی چیزهایی می داند که این تعریف آنها را تلویحاً نفی و هنر را از آن تفکیک می کند و برای این که بگوید هنر چیست شروع می کند به گفتن اینکه هنر چه چیزهایی نیست. شاید برای سریال جدید مهران مدیری یعنی هیولا هم این روش مناسب تر باشد. شاید خوب باشد که بدانیم مهران مدیری در هیولا نسبت به گذشته و سریال های قبلی خود چه چیزهایی را نمی خواسته و به دنبال حذف تعمدی آن ها بوده است. شاید به این نتیجه رسیده که آن مشخصه ها تا قهوه تلخ جواب داده اما در سریال های بعد از آن مثل ویلای من، در حاشیه و در حاشیه ی 2 اثرگذار نبوده. شاید فکر کرده نهایت آن ویژگی ها را در آثار خودش داشته و دیگر نمی توان از آنها فراتر رفت پس چرا باید آنها را تکرار کند و از خودش و کارهای قبلی خودش شکست بخورد؟ پس به دنبال اثری متفاوت بوده یا شاید به دنبال تنوع. یا آن طور که میکل آنژ گفته:"در تکه سنگی فرشتهای دیدم، آنقدر سنگ را تراشیدم تا فرشته را آزاد کردم." پس خواسته با حذف زواید آثار قبلی فرشته ای را آزاد کند یا شاید هیولایی را... اما مدیری چه چیزهایی از آثار گذشته را در اثر جدیدش حذف کرده:
1- بازیگران صرفاً کمدی
مدیری گروه بازیگرانش را در این کار تغییر داده. در آخرین سریال قبل از هیولا یعنی در حاشیه ی 2 منتقدان به نوع بازی اغراق شده ی جواد رضویان و حتی مهران غفوریان، انتقاد کرده بودند هر چند که هر دوی این بازیگران در فصل اول در حاشیه اجرای بهتری داشتند اما در فصل دو به نوعی رها شده بازی کردند که چندان دلنشین نبود. مدیری این بار به سراغ فرهاد اصلانی، شبنم مقدمی و گوهر خیراندیش رفته، کسانی که نوع بازیشان چارچوب بیشتری دارد و همان قدر که نقش های کمدی بازی کرده اند سابقه ی کارهای جدی هم دارند. شاید از بین چهار بازیگر اصلی طنازترین بازیگر خود مدیری است در صورتی که در کارهای پیشین کمتر بار کمدی کار بر عهده ی شخص خودش بوده و این بدان معناست که عمداً آن نوع کمدی حاصل از اجرای غلوآمیز بازیگران را حذف کرده.
2- فانتزی
مدیری این بار و یا حداقل تا اینجای کار سریالی رئال ساخته. از فضای کوچه و خیابان استفاده کرده. شاید برای بار اول است که در سریال او یک مدرسه میبینیم. از آن فضاهای فانتزی همیشگی خبری نیست و تا اینجا کمتر به آن سمت رفته.
3- ریتم تند
به نظر می رسد ریتم این سریال تا اینجای کار (قسمت سوم) نسبت به دیگر آثار مدیری آرام تر است. هنوز نمیدانم این خوب است یا بد و هنوز نمی دانم این از ویژگی های قسمت های آغازین کار اوست یا نه؟ در آثار موفق سابقش مثل پاورچین، شب های برره، مرد هزار چهره و قهوه تلخ هم در ابتدای کار ریتم کندی داشت. پس ممکن است این تفاوت در ادامه منتفی شود و ریتم کار سریعتر شود. اما در هر حال ریتم تند همیشه یکی از ویژگی های مثبت آثار موفق مدیری بوده و امیدوارم در ادامه به آن خوش ریتمی سابق برسد که با توجه به روند قصه به نظر می رسد ریتم و آهنگ خوش او بازخواهد گشت.
4- تعجیل در ساخت
مهران مدیری سریال هیولا را با صبر و حوصله ساخته و از آن تعجیل سریال های نود شبی که "بچه ها نمی رسیم! دیر شد! امشب پخش داریم!" خبری نبوده و نیست. شش ماه فیلمبرداری برای سریالی که تعداد قسمت هایش چندان زیاد نیست نشان می دهد برای این سریال حسابی وقت گذاشته.
5- قهقهه
او در این سریال سعی نکرده بیننده را به قهقهه بیندازد بیشتر خواسته نکته ای ظریف بگوید تا لبخندی حاصل شود. طنزهایش ظریف است و کمی پنهان.... انگار واقعاً بیشتر طنز است تا کمدی.
6- ناکجاآبادی گمشده در تاریخ
او این بار کمتر از روشهای غیر مستقیم مثل اشاره های نمادین در ناکجاآبادی به نام برره یا طعنه وکنایه به حاکمانی از سلسله ای ناشناخته در تاریخی گمشده بین زندیان و قاجاریان استفاده کرده و اتفاقاً و دقیقاً به خودِ مسئله در زمان و مکانی مشخص و معاصر اشاره کرده اما در عین حال سعی کرده چندان هم مستقیم و گفتاری نگوید و در دیالوگها نیاورد. آنها را تصویری کرده مثل تجمع فرهنگیان در مقابل وزارت آموزش و پرورش با این شعار که: "رسانه های کشور! انعکاس! انعکاس!" در حالی که خانواده ی یکی از همان معترضین در خانه مشغول تماشای شبکه های تلویزیونی هستند که در حال پخش راز بقا و تحلیل مرگ خاشقجی است.
اینها بخشی از چیزهایی بود که تا اینجای سریال به نظر می رسد مدیری تعمداً حذف کرده تا نسبت به آثار گذشته متفاوت باشد. برخی از این حذفیات را خیلی هایمان دوست داشتیم و داریم و شاید می خواهیم که آن ویژگی ها در کار مدیری حذف نشوند و یا در ادامه ی سریال بازگردند.... شاید هم واقعاً بازگردند البته به شکلی کنترل شده تر از قبل که این چندان بعید نیست. هنوز تعداد قسمتهای سریال به نصف نرسیده و معلوم نیست دقیقاً با چه هیولایی طرفیم. به بازگشت ریتم در کارش امیدوارم چون معمولاً پس از معرفی شخصیت های منفی و تکمیل فضای داستان، شوخی هایش شروع شده و کنش ها بیشتر می شود. تاکنون که سه قسمت از این سریال پخش شده، حال ما خوب است و او دارد به آرامی و کاملاً با خونسردی ما را به کنایه های تندش می خنداند اما خنده ای آرام و ما همچنان منتظر هیولاییم. ما مردمان عجولی هستیم زودتر هیولا را به ما بنما!