جستجو در سایت

1398/08/09 00:00

چرخه تکرار زمان

چرخه تکرار زمان

 اعترافات ذهن خطرناکِ منِ هومن سیدی، یک تقلید نافرجام از سینمای هالیوود، علی الخصوص سینمای نولان است. داستان خوب شروع می شود، با دیدن چهره و گریم سنگین سیامک صفری به وجه آمدم. مونولگ هایی که بیان می کند - گرچه گاهی گزاف است اما کدهایی قابل تاملی به مخاطب ارائه می دهد. رفته رفته فیلم، شخصیت هایی که قهرمان اصلی آن ها را به یاد نمی آورد، معرفی می شوند ولی سیدی در تعریف شاه پیرنگ اصلی داستان عجله می کند.

 مدت زمان کوتاه فیلم، باعث شده که تمام سرنخ ها از طریق سکانس های بی هدف ( مثل مردی که ناصر را خونخوار می خواند یا زن سابقش که در بیمارستان روانی بستری شده است)، با هم متصل شوند تا قهرمان (ناصر/فرهاد) دریابد که برای چه و چرا حافظه اش را از دست داده است. 

البته مسئله چرخه تکرار زمان در فیلم ابهام برانگیز است؛ اینکه در هر پنج روز، ناصر به خانه سوخته اش سر می زده است و هربار همان مرد چاق همان دیالوگ ها را بابت آتش گرفتن خانه به زبان می آورده است؟ اینکه هر پنج روز قاچاقچی خرده پایی ردش می گرفته و در بیابان او را گیر می انداخته؟ حالا با این چرخه تکرار زمان قرار است به چه چیزی برسیم؟ اینکه زمان در برزرخ مدام در حال چرخه تکرار است  یا تاثیرات مواد مخدر و افیون، آدم را به فراموشی و دیوانگی وامی دارد؟