جستجو در سایت

1398/03/17 00:00

روایت وجدان های بیدار

روایت وجدان های بیدار

فیلم «متری شیش و نیم» به آسانی با اثر قبلی سعید روستایی یعنی «ابد و یک روز» قابل مقایسه نیست. زیرا علیرغم وجود تصویر «اعتیاد» در پس زمینه هر دو فیلم، نمی توان آن را به عنوان تم اصلی هر دو اثر ارزیابی کرد. در ابد و یک روز، ما شاهد زندگیِ بخشی از طبقه آسیب دیده و فرودست جامعه هستیم که فیلمساز آن را مانند روی نادیدنی سکه، به ما نشان می دهد؛ درحالی که درون مایه اصلی فیلم متری شیش و نیم، چیزی جز «شرافت و وجدان آدمی» نیست و می توان موضوع اعتیاد را تنها، خلق کننده بستر داستانی اثر دانست.

در اثر جدید سعید روستایی، آنجا که فیلمساز می کوشد سرگشتگی و آشوب های درونی شخصیت های اثر را به عریانی به تماشاگر بنمایاند، مرز بین قهرمان و ضدقهرمان به تدریج محو می شود ولی علیرغم تلاش های وی، بدنه فیلم نتوانسته از آسیب شعارزدگی در امان بماند. تنش و آشوب حاکم بر صحنه های فیلم، خصوصا در یک سوم ابتدایی، ترسیم کننده فضای روایی پویا همراه با ریتمی مناسب است که موفق می شود تماشاگر را تا انتهای اثر در تعلیق نگه دارد. ضرباهنگ فیلم نیز تا پایان به خوبی حفظ می شود و پیرنگ داستان نیز منسجم است ولی در یک سوم پایانی فیلم، روابط علّی جای خود را به شعارزدگی می دهند و اصرار فیلم به ارائه پیام اخلاقی، تبدیل به پاشنه آشیل روستایی می شود. ضمن آن که در خصوص شخصیت پلیس اصلی یعنی صمد، ظرافت در شخصیت پردازی، قربانی پیام اخلاقی فیلم شده است. چرا که به روال منطق فیلم، شخصیت صمد می بایست در انتها دچار استحاله یا حذف شود. تحولی که او را به نتیجه ای چون خودکشی/ ترور/ استعفا سوق دهد.

متری شیش و نیم پر از قصه و شخصیت است. ولی برخی از شخصیت های اصلی به خوبی موشکافی نمی شوند و روند رشد آن ها در طول اثر عقیم می ماند. حمید یکی از این شخصیت هاست که از ابتدای اثر با ادعای قتل فرزندش توسط ناصر، چالش روانی عمیقی برای یک قاچاقچی مواد مخدر خلق می کند؛ در حالی که در پایان، به آسانی از گناه او می گذرد. و این همه در حالی ست که تماشاگر بک گراند پررنگی از گذشته او دریافت نمی کند و برخی از انگیزه های او مانند قصد واقعی برای خروج از بازداشتگاه و یا عدم همکاری او با صمد در دادگاه، همچنان بر تماشاگر پوشیده باقی می ماند.

با وجود تمامی این نقاط ضعف، همچنان امتیاز اصلی فیلم متری شیش و نیم که آن را به اثری متفاوت در ژانر خود بدل کرده است، شخصیت پردازی کم نقص و به دور از کلیشه های رایج دزد و پلیس است. صمد مجیدی در قامت پلیس و قهرمان فیلم، اغلب برای اعتراف گرفتن از مجرمین از هیچ تلاش غیر اخلاقی مضایقه نمی کند و آنجا که به بن بست می رسد و به قول خودش زندگی شخصی اش به مویی بند است، از خط قرمزهایش می گذرد و در دادگاه حمید شهادت دروغ می دهد. ولی وجدان اخلاقی همین شخصیت است که مانع دریافت رشوه ای کلان از سوی ناصر می شود و یا در جایی دیگر مسبب واکنش انسانی او در قبال کودک و مادر مجرم و یا کودک زندانی می گردد و تقابل همین وجوه چندگانه در صمد، از او شخصیتی چندبعدی و باورپذیر می سازد. از سوی دیگر آشنایی زدایی در پرداخت شخصیت ناصر در شکل و شمایل یک مجرم حرفه ای، بدیع و تحسین برانگیز است. ناصر خاکزاد، قاچاقچی مواد مخدر که برای دستیابی به اهداف خود از قربانی کردن هیچ کس ابایی ندارد، نسبت به خانواده اش حس تعلق خاطر و از خود گذشتگی دارد و آسایش اعضای خانواده اش را به عنوان هدف اصلی اعمال مجرمانه اش مطرح می کند، از آن به عنوان خط قرمزش نام می برد و هنگام رویارویی با کودک زندانی/پدر کودک کشته شده (به مثابه نمادی از معصومیت)، انگیزه ها و تقلاهایش رنگ می بازد و تسلیم می شود. 

نقطه قوت دیگر اثر سعید روستایی در این فیلم، فضاسازی نفس گیر و جذاب به خصوص در سکانس های اولیه یعنی دستگیری معتادان است. مهارت کارگردان در فضاسازی بار دیگر در سکانس بازداشتگاه نیز نتیجه درخشانی داشته است؛ آنجا که ناصر در ازدحام سیل عظیمی از معتادان در پشت میله های آهنی بازداشتگاه در شُـرُف خفگی است. خفقانی که اعتراضی به آن ندارد و خود بدل به بخشی از آن می شود. مانند موجی در دریای فلاکت و درماندگی، بی آن که از غرق شدن در آن هراسی داشته باشد.

بازیگران متری شیش و نیم، بی اغراق نقش آفرینی های موفقی داشته اند. نوید محمدزاده با وجود داشتن نقش های مشابه قبلی در کارنامه بازیگری اش، نقش آفرینی متفاوت و قابل اعتنایی دارد. این بار او نه از قشر آسیب دیده و فرودست موادفروشان خرده پا، که سردسته اصلی باند تبهکاری است. محمد زاده قساوت و معصومیت توام شخصیت ناصر را با بازی دشوار درونگرایانه آن قدر ماهرانه به تصویر می کشد که هیچ یک از دو حس نفرت و دلسوزی تماشاگر تا لحظه آخر فیلم بر یکدیگر نمی چربد. و چه بسا بسیاری از نقدهایی که بر بازی خاص او در این فیلم می شود، ناشی از رنج عمیق کاتارسیس باشد. رنجی در ناخودآگاه تماشاچی که نمود معصومانه چهره یک تبهکار را در قاب درام بر نمی تابد. بازی او در سکانس گفتگو با وکیل، آنجا که ناصر خاکزاد، با دلشکستگی از فراق خانواده و محبوب خود سخن می گوید، یکی از بازی های درخشان کارنامه هنری اوست. پیمان معادی نیز به عنوان قهرمان اصلی یعنی صمد مجیدی در جایگاه خود به درستی قرار گرفته است. کنش و واکنش های پلیس آرمانگرا، چه آنجا که در مسیر انجام وظیفه پیشنهاد رشوه را رد می کند و چه آنجا که برای حفظ زندگی شخصی به ورطه لغزش و تقلب می افتد، باورپذیر خلق شده اند.

علاوه بر بازی پخته و روان بازیگران حرفه ای متری شیش و نیم، روستایی مانند فیلم قبلی خود به ویژه در بازی گرفتن از هنروران و کودک بازیگران بسیار موفق عمل کرده است. ضمن آن که کار کردن با خیل عظیم هنرورانی که گرفتار اعتیاد هستند، به عنوان یک نوآوری فنی، مدالی ارزنده به کارنامه هنری کارگردان می افزاید.

سعید روستایی در تازه ترین اثر خود تلاش کرده تا در راستای دغدغه انسانی اش در خصوص موضوع اعتیاد، به ریشه یابی جامعه شناسانه آن نیز بپردازد و در اندازه بضاعت خود موفق بوده است. مسیری که او به تنهایی در چند سال اخیر در سینمای ایران طی کرده و پر کردن خلأ فیلم های اجتماعی در این زمینه، آن قدر ارزشمند و تحسین برانگیز هست که بتوان بر ضعف های اندک فیلمنامه و ساختار فیلم چشم پوشید. آنجا که چهره پلید دیو بی رحم اعتیاد را در پس زمینه معصومیت روح انسان به تصویر می کشد.


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط