فیلمی مدرن در فضای کلاسیکی

فانوس دریایی فیلمی فراموششده از دورانِ صامت که سالها در ته زیرزمین خاک خورده است را دارد.
فانوسهای دریایی از لحاظ استعارهای حکمِ نورهای اُمید و محافظتکنندگان کشتیها دربرابر خطر و هدایتکنندگان در زمان گمشدگی و پناهگاه در طوفان را دارند ولی چیزی که از فیلم شاهد هستیم تماما دور شدن کاراکترها از خود و درگیری لفظی و فیزیکی همیشگی آنها با یکدیگر است.
کل فیلم درواقع میتواند حکم نسخهی مینیاتوری یک تمدن که از دو نفر تشکیل شده است را داشته باشد. تمدنی با یک سلسلهمراتبِ سفت و سخت که داراها را از ندارها، قدرتمندان را از ضعیفان، تصمیمگیران را از اطاعتکنندگان و آگاهان را از جاهلان جدا میکند.
داستان فانوس دریایی آنجایی جالب میشود که وینزلو هم احساس تنهایی میکند و هم فضای شخصی اش توسط توماس مورد خدشه قرار میگیرد و علاوه بر اینها فشار سنگین کاری فیزیکی سختی که بر علیه او جریان دارد سبب میشود تا هر روز او بدتر از روز قبل باشد.
اینجاست که ما با کاراکتری رو به رو هستیم که سعی در از بین بردن وضعیتی دارد که او را به حد جنون رسانده و در نهایت تمام این اوضاعی که بر علیه اوست او را به سمت قیامی بر علیه توماس ، کارفرمای خود که قسمتی بزرگ از شرایط بد وینزلو تحت تأثیر رفتار های ظالمانه و تحقیر آمیز توماس است میکشاند.
فیلم فانوس دریایی اثری مدرن است که ما را یاد آور فیلمهای کلاسیکی نوآر بوده و شاید بتوان این فیلم را با سبک فیلمهای کوبریک اگر به سینمای خاص کوبریک علاقه مند هستیم مشابه بدانیم.