مورد عجیب رابطه سارا و آیدا !

درباره فیلم سارا و آیدا میتوان بسیار نوشت و تمام این بسیار معطوف است به فیلمنامه این اثر، فیلمنامه به مثابه نقشه راه است که میشود تمام یک فیلم را از روی آن خوانش کرد، از همین رو است که فیلم مازیار میری را زیر ذره بین تحلیل فیلمنامه قرار میدهیم تا ببینیم چرا سارا و آیدا تا این اندازه بی رمق بود. امیر عربی نویسنده اثر در مصاحبه با ماهنامه فیلمنگار بیان کرده بود که آن چیز که برایش بیش از هر چیز دیگر دارای اهمیت بوده است روابط بین سارا و آیدا است.
چیزی که هر چه داستان پیش میرفت کمتر به چشم میآمد. ارتباط بین سارا و آیدا آنقدر در سطح حرکت کرد و به عمق نفوذ نکرد که تمام اتفاقات فیلم را تحت تاثیر قرار داد، این تحت تاثیر قرار دادن بزرگترین ضربهاش به داستان این بود که مخاطب را از اثر دور کرد و به تمامی عناصر رنگ و بویی تصنعی بخشید.
زمانی که قلب و هدف یک فیلمنامه تا این اندازه دور از اندیشه نویسنده باشد نتیجه میشود فیلمی که در بهترین شرایطش میتواند یک کار کلاسی باشد. البته نکته مهم دیگری که فیلمنامه سارا و آیدا را در سطح نگاه داشت گره افکنی بود که در ابتدا داستان صورت گرفت، این گره افکنی آنقدر سست و نابارور بود که خود نویسنده نیز در ادامه داستان دوبار با تویستهای روایتی بار داستان را تغییر داد اما این تغییرها نیز در دام همان سزحی بودن داستان و شخصیتها ماندند، شخصیتهایی که کارکرد خاصی نداشتند و ضرورت وجودشان دراماتیک نبود و به داستان کمکی نمیکرد.
با تمام این موضوعات یک اشتباه فاحش بعد از تمام این اتفاقات دیگر به مانند تیر خلاصی بر پیکر فیلمنامه شلیک شد و آن پایان بندی بود که در دوباره اسیر همین بسط ندادن داستان در لایههای زیرین شد و شخصیت برای مخاطب به خوبی پرداخته نشد که مخاطب بتواند کنش او را بپذیرد. بخشی از این امر نیز بر دوش بازیگر است که بتواند جذابیتی برای مخاطب داشته باشد که مخاطب برای او نگران شود اما متاسفانه این اتفاق نیز نیافتد و فیلمنامه با شخصیتپردازی ضعیف و بازیگر نه چندان مناسب برای نقش اصلی تمام فیلم را تحت تاثیر خود قرار دادند و اثر را اثری موفق نکردند.