نقد قسمت دوم سریال از یاد رفته | حقیقت در برابر خیانت

اختصاصی سلام سینما - فاطمه فریدن: سریال از یاد رفته به عنوان سریالی اجتماعی نشان میدهد با حفظ ریتم داستانی، کماکان قادر به جذب مخاطبان برای ادامه تماشای سریال است.
در قسمت اول این سریال با گسترهای از شخصیتها و اعمال ناشیانهشان مواجه بودیم که هر یک تاثیر بسزایی در شکلگیری وقایع داستان داشتند. در قسمت دوم دستمایه قرار دادن موضوعاتی نظیر قدرت، خیانت و بیانِ حقیقت در جامعه پرتلاطم امروزبه شکلی فرامتنی مطرح میشود. حقایقی که گاه از زبان کاراکترها به صورتی غیرمستقیم بیان میشود اما پاسخی درخور از جمعیتی که ناظرِ صحنه ماندهاند نمیگیرد.
بیشتر بخوانید:
نقد سریال از یاد رفته؛ روابط پنهان انسانها تنیده در تنشهای اجتماعی + داستان قسمت اول
از سریال از یاد رفته چه میدانیم | همه چیز درباره بازیگران و داستان + نقد قسمت اول
خلاصه داستان سریال از یاد رفته، قسمت دوم
اسماعیل ادیبی (حسین محجوب) بزرگ خاندان میکوشد به هر طریقی که شده نوهاش شهاب را بیابد. شهاب (سینا مهراد) نیز که در قسمت قبلی با اصرار دخترعمهاش پریسا (پرديس احمدیه) بالاخره حاضر میشود پدربزرگش را ببیند، میپذیرد تا حقیقت را دریابد. حقیقتی که شهاب قصد دارد با جزئیات بیشتری از دهان ادیبی که ادعا میکند حامی حقوق فرزندِ پسرش (مازیار) است بشنود. مازیار سالها پیش اعدام شده است اما کسی در این باره به شهاب حرفی نمیزند. اکثریت با نگاههایی متعجب او را مینگرند و پاسخی حقیقی در مقابل نگاههایش ندارند. در این میان فقط ادیبیِ بزرگ است که دلش برای نوه پسریاش میسوزد و میخواهد او را در این خانواده نزدیک خودشان نگه دارد. ادیبی درست در روز انتصاب مدیرعامل جدید در حالی که همه چشمها خیره به آرش (حمیدرضا آذرنگ) مانده است، شهاب را به عنوان مدیرعامل فعلی معرفی میکند. عملی که نقشههای آرش و همسرش مهتاب (فریبا کوثری) را به هم میریزد.
شبکهای پیچیده از روابط فردی
داستان سریال به طور کلی شخصیتمحور است. این شخصیتها به صورت دو به دو و در فضایی دونفره شکلی از همبستگی مییابند. بهترین شکل دوتایی، ترکیب بهزاد (فرهاد اصلانی) و آرش است. این دو نفر مرکز ثقل داستان و محورهای اتصالدهنده به جریانهای اصلی داستاناند. بهواقع این دو نفر هستند که بیشترین مشکلات مالی را برای شرکت ادیبی پدید میآورند و جیبشان را از این راه پر میکنند. بهزاد درعینحال هيچگاه رو بازی نمیکند. او مردی مجرد و قدرتطلب است که نزدیک شدن پسرش (ارسطو خوشرزم) به دختر باجناقش آرش را نوعی خطر برای زندگیشان تلقی میکند.
زوج خیانتکارِ حسابدار شرکت (الهام کردا) و بهزاد نیز بخشی دیگر از دسیسهچینیها برای خانواده ادیبی را دربرمیگیرند. در کنار اینها ترکیب دوتاییِ پریسا و میترا (الهام اخوان) وجود دارد که اخبار جدید را بهسرعت بین خودشان منتشر میکنند. این دو کاراکتر نیز همچنان شفافیت کاملی از خودشان بروز ندادهاند. تنها شخصیت کمکار و منفعل داستان تا به اینجا پسر بهزاد است که جز دلبستگی به پریسا چیز دیگری از خودش بروز نداده است.
بازی بازیگران
فرهاد اصلانی در بین بازیگران مردِ این مجموعه همچنان در صدر جدول جای میگیرد. اصلانی در نقش بهزاد یکی از بهترین اجراهایش در هنر بازیگری را به نمایش گذاشته است. این بازیگر با تسلط کافی بر جزئینگریِ نقش و تحلیل صحیحی که از آن داشته است، توانسته منفی بودن و همزمان دلسوز بودن را به شکلی ترکیبی نمایش دهد. مسلط بودن بر بازیِ نگاه و حرکات جذاب چشمها از او بازیگری ساخته که در بین بازیهای سریالهای اخیر کمتر دیده شده است. نوعی بازی استیلیزه و هماهنگ شده با نقش که بیش از هر مورد دیگری حس میشود. کاراکتر بهزاد نقشی پیچیده است که ایفای آن نیاز به ریزبینی و تمرکز بسیاری دارد. یکی از نقشهای دشوار داستان که میتوانیم ادعا کنیم بازیگری پرتجربه مثل فرهاد اصلانی میتواند از پس ایفای مناسب آن برآید. اصلانی بهترین گزینه برای اجرای نقش بهزاد است و نقطه قوتی در کلیت این مجموعه به شمار میآید.
نکته دیگر، بازی متفاوت و بهاندازه مجید مظفری در نقش نریمان است. مظفری در این نقش به کلی از قالبهای پیشین خودش فاصله گرفته و به یک بازی یکدست و باورپذیر دست یافته است. نریمان کاراکتری گوشهنشین در کنجی از یک شهر است که ناگریز مسیر زیستن در دخمهای نمور را جسته است. مظفری بازیگری موفق در این نقش به حساب میآید و کیفیت بازیاش همتراز با فرهاد اصلانی است.