جستجو در سایت

1404/02/26 17:41

نقد فیلم صدای سقوط؛ مرثیه‌ای وهم‌آلود از زخم‌های پنهان تاریخ آلمان

نقد فیلم صدای سقوط؛ مرثیه‌ای وهم‌آلود از زخم‌های پنهان تاریخ آلمان
صدای سقوط با نگاهی تیزبین به زخم‌های تاریخی آلمان، مخاطب را به سفری تاریک در اعماق حافظه جمعی، گناه‌های ناگفته و سکوت‌های پرطنین چهار نسل از زنان می‌برد. فیلمی که نه‌تنها با تصویر، بلکه با روح خود سخن می‌گوید.
به گزارش سلام سینما

«صدای سقوط» (Sound of Falling) فیلمی رازآلود و شاعرانه است که با ضرباهنگی غم‌انگیز، لایه‌هایی پنهان از احساس شرم، گناه و حسرت را در تاریخ معاصر آلمان باز می‌کاود. این درام روان‌شناختی، با پیوندزدن خاطرات سرکوب‌شده، رؤیاهای گنگ، و زخم‌های روحی نسل‌های مختلف، قصه‌ای تلخ از زنان قربانی در طول قرن بیستم و بیست ویکم را روایت می‌کند؛ زنانی که درد و رنجشان، به شکلی ناگسستنی، به نسل‌های بعد منتقل شده است.

صدای سقوط شعری مصور و طنین غیرقابل‌توضیح گیتی بوده و با اشاره‌هایی تاریک به سوءاستفاده و عقیم‌سازی زنان، از جنگ‌گرایی، خشم، گناه و وحشت صحبت می‌کند. زنانی که در روستاهای کشور آلمان به بردگی گرفته می‌شدند. 

عنوان اصلی این فیلم به زبان آلمانی «خیره به خورشید» (In Die Sonne Schauen) نام دارد. 

داستان فیلم در چهار دوره مختلف و در یک مکان ثابت روایت می‌شود؛ مزرعه‌ای دورافتاده در شمال شرق آلمان که با چهار ساختمان خود شاهد خاموش دهه‌ها سکوت و درد است.

در روایت نخست، فریتز، مردی جوان، در پی حادثه‌ای در سال‌های پس از جنگ جهانی اول، پای خود را از دست می‌دهد و ترودی، خدمتکاری محجوب، مراقب اوست. در همین دوره با آلما، دختربچه‌ای سردرگم از سنت‌های عجیب خانواده‌اش، آشنا می‌شویم.

سال‌ها بعد، اریکا را می‌بینیم که در دنیایی فانتزی سیر می‌کند و سپس آنجلیکا را، دختری نوجوان که در مزرعه از سوی عموی خود مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. در روایت نهایی، لنکا، زنی در آلمان مدرن، با دختری مرموز به نام کایا دوست می‌شود که به‌تازگی مادرش را ازدست‌داده است.

ارتباط بین شخصیت‌ها به‌تدریج خود را آشکار و اتفاقات عجیب بیشتری در طول فیلم مخاطب را شوکه می‌کند. 

نقطه‌ اتصال این چهار زن، نه مزرعه، بلکه رودخانه‌ای‌ست که در آن شنا می‌کنند؛ رودخانه‌ای که گویی حافظ تمام اسرار، رنج‌ها و سکوت‌های فروخورده این سرگذشت‌هاست. 

فیلم صدای سقوط به کارگردانی ماشا شیلینسکی، فضایی پرتنش و وهم‌آلود می‌سازد که بی‌شباهت به فیلم «روبان سفید» (The White Ribbon) ساخته میشائل هانکه نیست. با هر حرکت دوربین، حسی آزاردهنده و ناآرام در دل مخاطب شکل می‌گیرد. موسیقی متن، بی‌وقفه بر زخم‌ها نمک می‌پاشد و فضایی سنگین از غم، خشونت و وحشت را به تصویر می‌کشد. 

ماشا شیلینسکی با نگاهی شاعرانه اما بی‌رحم، چرخه‌ خشونت پنهان و سکوت‌های تاریخی را به چالش می‌کشد. فیلمی که به‌راستی شنیدنی و دیدنی است، حتی اگر صدایش همان صدای سقوط باشد.

پیتر بردشاو، منتقد برجسته‌ی روزنامه‌ گاردین، این فیلم را با چهار ستاره از پنج، تحسین کرده و آن را اثری متفاوت و تأثیرگذار دانسته است.
 


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image