نقد و بررسی فیلم فریاد به کارگردانی محمدرضا اردلان
![نقد و بررسی فیلم فریاد به کارگردانی محمدرضا اردلان](/api/filedb/7dd75f5e/فیلم-فریاد-حاضر-در-جشنواره-فیلم-فجر-43.jpg?w=1200&q=75)
فیلم فریاد به کارگردانی محمدرضا اردلان، داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بیکس و کار است و برای پیدا کردن سرپناه و کار، در یک مرغداری مشغول به کار میشود. اما ورود او به این محیط برابر است با رویارویی با خشونتی عجیب و دردناک که در آن جریان دارد.
فیلم، بیش از حد به نمایش خشونت متکی است، تا جایی که در بسیاری از لحظات، دنبال کردن آن را برای مخاطب دشوار میکند. در حالی که یک اثر هنری میتواند خشونت را به تصویر بکشد، اما باید در کنار آن، وجوه زیباییشناختی و سینماتیک هم داشته باشد. فریاد از این جنبه، دچار کمبود است و خشونت در آن از یک ابزار روایی فراتر رفته و تبدیل به یک عنصر غالب شده که اثر را از تعادل خارج میکند.
تعلیقی که به آزار تبدیل میشود
فیلمنامه بر اساس افشاگریهای تدریجی و ایجاد تعلیق بنا شده، اما مشکل اینجاست که این تعلیق نهتنها مخاطب را درگیر نمیکند، بلکه به دلیل فضای بیش از حد آزاردهنده، میل به دنبال کردن روایت را کاهش میدهد. هرچند که بازیگران تلاش زیادی برای اجرای نقشهایشان دارند، اما این تلاشها به چشم نمیآید، چراکه فضای خشن و سرکوبکننده فیلم اجازه درخشش به بازیها نمیدهد.
به حاشیه راندن شخصیت محوری
یکی از نکات مهم فیلم این است که مخاطب به سختی میتواند با شخصیت نوجوان همراه شود. فیلم، او را در موقعیتی پراضطراب قرار میدهد، اما اجازه نمیدهد به درون شخصیت نفوذ کنیم و از احساساتش سر دربیاوریم. علاوه بر این، در بخشهایی از فیلم، زاویه دید تغییر میکند و شخصیت اصلی رها شده و سایر شخصیتها محوری میشوند. این تغییر باعث سردرگمی مخاطب میشود و پیوستگی روایت را از بین میبرد.
پایان امیدبخش اما بیاثر
کارگردان تلاش کرده است با یک پایان امیدبخش، تأثیر فضای خشن فیلم را تعدیل کند، اما همراه شدن با این پایان چندان ساده نیست. وقتی مخاطب در طول فیلم نتوانسته با شخصیتها ارتباط برقرار کند، پایان خوش هم تأثیری که باید را ندارد.
در نهایت، فریاد فیلمی است که به دلیل اتکای بیش از حد به خشونت، عدم پرداخت مناسب شخصیتها و تغییر زاویه دید، نمیتواند ارتباطی عمیق با مخاطب برقرار کند و درگیرکننده باشد.