اکشن بیوقفه با محوریت خانواده در سریال جاسوسی جدید پرایم ویدئو

از زمان درخشش در سریال محبوب «لاست» (Lost)، دنیل دی کیم بارها تواناییهایش را روی پرده ثابت کرده است. پس از حضور در پروژههایی چون «شکارچیان شیاطین کیپاپ» (Kpop Demon Hunters) و «آخرین بادافزار» (The Last Air bender) در نتفلیکس، این بار با سریال «پروانه» (Butterfly) در پرایم ویدئو، نقش اصلی را بر عهده دارد. کیم که همواره نسبت به اهمیت نمایندگی آسیاییها در هالیوود موضعگیری کرده، با این اثر بار دیگر گامی مهم در مسیر حضور پررنگتر چهرههای آسیایی در سینمای جهان برمیدارد.
«پروانه» که بر اساس رمان گرافیکی آراش آمل ساخته شده، داستان دیوید جانگ (کیم)، مأمور بازنشسته اطلاعاتی را روایت میکند که برای یافتن و بازگرداندن دخترش ربکا (رینا هاردستی) به کره جنوبی بازمیگردد. اما ربکا، که توسط سازمان جاسوسی خصوصی «کادیس» (تأسیسشده توسط خود دیوید) تربیت شده، یک قاتل حرفهای و بیرحم است. این ماجرا با بازگشت دیوید، به کشمکشی میان وفاداری خانوادگی و وفاداری سازمانی او منجر میشود، بهویژه در مواجهه با «جونو» (پایپر پرابو)، رهبر کادیس و شریک سابق دیوید.
اگرچه درونمایه جاسوسی سریال در چارچوبی نسبتاً کلیشهای قرار میگیرد، از مرد بازنشستهای که دوباره به میدان بازمیگردد تا سازمان شرور و اسرار پنهان، «پروانه» با سکانسهای اکشن نفسگیر و فیلمبرداری خلاقانه، ضربآهنگی پرشتاب را حفظ میکند. جالب آنکه تعلیق داستان بیشتر از دل روابط خانوادگی بیرون میآید تا عملیات مخفیانه و همین ترکیب باعث تمایز این اثر از نمونههای مشابه میشود.
در قلب داستان، مثلث عاطفی میان دیوید، ربکا و جونو قرار دارد؛ جایی که کیم نقش پدری را بازی میکند که میان خاطرات دختر کوچک رهاشده و قاتل بیاحساس فعلی، در جستوجوی آشتی است. هاردستی با بازی چندلایه خود، شخصیتی غیرقابلپیشبینی خلق میکند و رابطه او با پدرش، بستری برای نمایش آمیزش فرهنگی آمریکایی و کرهای در سریال فراهم میآورد.
با نامگذاری هر قسمت به نام یکی از شهرهای کره جنوبی و فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی مانند ایستگاه سئول و قطارهای سریعالسیر، «پروانه» فراتر از یک داستان جاسوسی صرف، به اثری با هویت فرهنگی غنی بدل میشود. هرچند شاید پیچشهای داستانی آن شگفتانگیز نباشد، اما قلب تپنده و پرداخت عاطفی دقیقش، آن را به تجربهای ارزشمند برای مخاطبان بدل میکند.