انیمه My Hero Academia فرصتی طلایی برای پرداخت عمیق به شخصیت اِندِوِر را از دست داد

انیمه «آکادمی قهرمان من» (My Hero Academia) تنها به نبردهای مهیج و سیستم قدرت منحصربهفردش محدود نمیشود؛ بلکه یکی از ویژگیهای برجسته آن، پرداختن به مسائل اجتماعی چون فساد، تبعیض و نابرابری است. یکی از بحثبرانگیزترین خطوط داستانی این سری، روایت تاریک زندگی خانوادگی اِندِوِر (اِنجی تودوروکی)، قهرمان شماره یک پس از آلمایت، بود؛ خط داستانیای که در ابتدا نوید نقدی صریح به فرهنگ قدرت و شهرت را میداد، اما در نهایت به شکلی ناکامل و محافظهکارانه جمعبندی شد.
بیشتر بخوانید: بازگشت غیرمنتظره یاکگو در تیزر فصل پایانی My Hero Academia
اِندِوِر، با وجود جایگاهش در میان قهرمانان برجسته، در زندگی شخصی چهرهای خشن و آزارگر بود؛ از ازدواج اجباری با همسرش تا سوءرفتارهای روانی و جسمی با فرزندانش. افشای این گذشته سیاه توسط پسرش، تویـا/دابی میتوانست آغاز یک تحول واقعی در نگاه عمومی به جامعه قهرمانان باشد. اما انیمه، بهجای برجستهسازی این افشاگری، تنها به واکنشهای سطحی بسنده کرد. نه نهادی قانونی اِندِوِر را بازخواست کرد، نه همکارانش به رفتارهایش اعتراض کردند، و نه حتی قهرمانانی چون دکو، با وجود نزدیکی به خانواده تودوروکی، موضوع را جدی گرفتند.
با توجه به فساد ساختاری نهادهای قدرت مانند کمیسیون امنیت عمومی قهرمانان، روایت میتوانست با نمایش سانسور و اعمال فشار از سوی مقامات برای حفظ چهره اِندِوِر، به نقدی کوبندهتر بر نظم حاکم بدل شود. روایتی که در داستانهایی چون «لیدی ناگانت» سابقه داشت. اما این پتانسیل نیز نادیده گرفته شد.
هرچند اِندِوِر در پایان خود را مقصر دانست و برای جبران تلاش کرد: از فداکاری در نبرد نهایی گرفته تا قطع عضو و بازنشستگی اجباری، اما برای بسیاری از مخاطبان، این پایان هرگز به اندازه کافی قدرتمند یا رستگارانه نبود. داستان او، که میتوانست به نقدی عمیق و اجتماعی از قهرمانگرایی کورکورانه تبدیل شود، در عمل به ابزاری روایی برای نبرد نهایی و درام خانوادگی محدود شد.
در نهایت، خط داستانی اِندِوِر در «آکادمی قهرمان من» فرصتی از دسترفته برای بررسی ریشهای قدرت، مسئولیت و فساد بود. پایانی که نه عدالت را محقق کرد و نه واقعاً به مخاطب اجازه داد با قربانیان همدلی کند.