چگونه افسانه شاهدخت کاگویا آغازگر سکوت طولانی استودیو جیبلی شد

استودیو جیبلی با آثار ماندگاری چون « شهر اشباح» (Spirited Away)، «همسایه من توتورو» (My Neighbor Totoro) و «قلعه متحرک هاول» (Howel's Moving Sastle)، یکی از ستونهای انیمیشن ژاپن و جهان شناخته میشود. اما در میان این شاهکارها، فیلمی وجود دارد که در سکوت و بدون جنجال تجاری، نقطهعطفی در تاریخ این استودیو شد: «افسانه شاهدخت کاگویا» (The Tale of Princess Kaguya) (2013) به کارگردانی ایسائو تاکاهاتا.
بیشتر بخوانید: معرفی شاهکار نادیده گرفتهشده استودیو جیبلی
پس از اکران این فیلم، روند تولید در استودیو بهطرز محسوسی کند شد. درحالیکه بین سالهای ۱۹۸۶ تا 2013، جیبلی تقریباً هر دو سال یک فیلم بلند منتشر میکرد، طی دوازده سال گذشته تنها سه فیلم بلند از این استودیو منتشر شده است. دلیل اصلی این تغییر، جدا از پیچیدگیهای تولید، درگذشت تاکاهاتا در سال ۲۰۱۸ و بازنشستگی تدریجی میازاکی بوده است.
تاکاهاتا، همبنیانگذار جیبلی، همیشه در سایه شهرت میازاکی قرار داشت، اما آثاری چون «مدفن کرمهای شبتاب» (Grave of Fireflies) و «فقط دیروز» (Only Yesterday) از عمیقترین و انسانیترین روایتهای انیمیشنی تاریخاند. شاهکار نهاییاش، «کاگویا»، نهتنها نامزد اسکار شد، بلکه سبک نقاشی ژاپنی سنتی را به شکلی نوین و احساسی به تصویر کشید.
پس از «کاگویا»، فیلمهایی چون «وقتی مارنی آنجا بود» (When Marnie Was There) (2014) و «پسر و مرغ ماهیخوار» (The Boy and the Heron) (2023) سعی کردند راه او و میازاکی را ادامه دهند، اما شتاب و نظم سابق در تولیدات دیگر دیده نمیشود. در این میان، استودیو پونک توسط برخی از انیماتورهای سابق جیبلی تأسیس شد، اما هنوز موفق به جایگزینی کامل نشده است.
با بالا رفتن سن میازاکی (۸۴ سال) و نبود جانشین روشن، سرنوشت جیبلی در هالهای از ابهام قرار دارد. با این حال، نام جیبلی همچنان مترادف با کیفیت و اصالت است و شاید همانطور که در گذشته با صبر و هنر تحول آفرید، در آینده نیز بتواند مسیری تازه بیابد.
«افسانه شاهدخت کاگویا» پایان یک دوره پرشکوه بود و آغاز یک مکث طولانی که شاید خود، مقدمهای برای تولدی دیگر باشد.