جستجو در سایت

1398/05/14 14:09

نعمتی: در «بوی باران» تمرکز بر قتل نیست بر کشف قتل است

نعمتی: در «بوی باران» تمرکز بر قتل نیست بر کشف قتل است
نویسنده «بوی باران» گفت: خیلی تلاش کردیم داستان جنایی، معمایی بگوییم که تا حد ممکن میزان خشونتش کم باشد و لحظات جنایت یا دیده نشود.

به گزارش سلام سینما به نقل از ایسنا، نویسنده «بوی باران» درباره‌ی ویژگی‌های این سریال گفت: خیلی تلاش کردیم در این سریال هفتاد قسمتی دو اصل را رعایت کنیم؛ اول اینکه داستان جنایی، معمایی بگوییم که تا حد ممکن میزان خشونتش کم باشد و لحظات جنایت یا دیده نشود یا اگر چاره‌ای نیست خیلی سریع از روی آن عبور کنیم و در حداقل نشان دهیم و به جای خشونت، تعلیق داستان را افزایش دهیم. دوم اینکه در پلات ملودارم داستان، قصه‌ای تعریف کنیم که بر روابط دختر و پسری و مثلثی استوار نباشد. در عوض بعد عاطفی را در خانواده و در رابطه خواهر برادر، پدر و مادر و فرزندان نشان دهیم.

عباس نعمتی که پیش‌تر سریال‌هایی چون «تکیه بر باد»، «تاصبح» و «اولین شب آرامش» را نوشته است، در گفت‌و گویی با ایسنا در پاسخ به این پرسش که آیا قصه «بوی باران» از همان ابتدا قرار بود در ۷۰ قسمت نگارش شود؟ توضیح داد: این سریال از همان ابتدا بین ۷۰ تا ۷۵ قسمت بود. تاکنون حدود ۴۰ قسمت از آن به روی آنتن رفته و تقریبا ۳۰ قسمت باقی مانده است. تعداد دقیق قسمت‌ها هم بستگی به بحث‌های تدوین دارد. نیما حسن‌دوست تدوینگر کار خیلی با دقت و وسواس مکث‌ها و فریم‌های اضافی را حذف می‌کند تا سریال ریتم و تمپوی خوبی داشته باشد. به همین دلیل حدودا بین هفتاد تا هفتاد و پنج قسمت می‌شود.

این نویسنده با اشاره به دشواری ساخت این سریال گفت: حدود دو سال فیلم‌برداری این سریال طول کشیده، حفظ یک تیم حدوداً دویست نفره در دو سال و حفظ را کوردها چه در حس و حال بازی، چه در فصل و لباس و گریم و ... در این مدت خیلی سخت است. یافتن بازیگرانی که بیش از شش، هفت ماه حاضر باشند درگیر پروژه‌ای باشند، سخت است، چه برسد در مدت زمان دو سال این همکاری ادامه یابد.

بالاخره بازیگر یا عواملی که دو سال درگیر یک سریال هستند نمی‌توانند پیشنهاد سینمایی یا سریال‌های شبکه نمایش خانگی یا سریال‌های تلویزیونی دیگر که قیمتی به‌روز دارند را بپذیرند. همین امر، خیلی از بازیگران و عوامل را از پیوستن به یک کار بلند منصرف می‌کند. حال تصور کنید در سریال «بوی باران» ۲۵ بازیگر چهره و شناخته‌شده دورهم جمع شده‌اند و کلی بازیگر جدید. خود مدیریت این کار، خیلی سخت است و واقعا آقای محمدرضا تختکشیان و آقای محمود معظمی بار سنگینی را بردوش کشیدند.

سریال بوی باران-نرگس محمدیوی درباره‌ی علت انتخاب نرگس محمدی و مهدی سلوکی که پیشتر در سریال «ستایش» بازی داشتند، اظهار کرد: ما با منطق کلیشه‌ای، این دو بازیگر و به طور کلی بازیگران را انتخاب نکردیم. نگاه ما به بازیگری به گونه‌ای بود که تلاش کردیم چند طیف مختلف در بازیگری را داشته باشیم. یک طیف بازیگرانی هستند که در خاطره مردم از دهه ۷۰ تا کنون حضور داشته‌اند و چند نسل با آنها خاطره دارند. مثل خانم‌ها رویا نونهالی و حمیرا ریاضی و آقایان رضا کیانیان، صدیق شریف و باقریان و ...؛ از طرفی تلاش کردیم از بازیگرانی که دهه هشتاد و نود خاطره‌ساز بودند هم استفاده کنیم. مثل نرگس محمدی، مهدی سلوکی، مریم کاویانی، سپیده خداوردی، مهرداد ضیائی و... و از جانب دیگر بازیگران خلاق و بااستعداد جدید که مخاطب طعم جدیدی از بازی‌ها و بازیگران را هم تجربه کند.

برای ما مهم بود، مخاطبان وقتی تابلوی بازیگران و ترکیبات را می‌بینند، احساس آشنا، جذاب و نو برایشان توأمان داشته باشند. گاهی وقت‌ها اشتباهی که در انتخاب بازیگری صورت می‌گیرد، این است که فکر می‌کنند فقط باید ستاره بیاورند؛ در حالی که مهم نیست که صرفا ستاره می‌آورید یا نه، بلکه ایجاد ترکیب نو و متناسب بودن نقش و بازیگر از ستاره آوردن مهم‌تر است.

نعمتی گفت: در این فضا ما به سراغ خانم نرگس محمدی رفتیم. ما یک دختر با چهره مثبت می‌خواستیم که مخاطب با او همدلی کند. نقش خواهر دلسوز را ایفا کند و بتواند بار یک سریال هفتاد قسمتی را بر دوش بکشد. ضمن اینکه خانم محمدی در  اولین حضورهایش با من و آقای  معظمی در «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» همکاری کرده بود و ما یک سابقه خیلی خوبی از آن دوره باهم داشتیم. دو سال کار کردن شوخی نیست. ما بازیگری می‌خواستیم که در کنار بحث فنی و توان بازیگری و جذب مخاطب، انقدر صبور و خوش اخلاق باشد که دو سال به گروه انرژی مثبت بدهد و باری از دوش گروه بردارد، نه اینکه باری بر دوش گروه بگذارد. آقای مهدی سلوکی هم همین‌طور، هم من با ایشان در «از یادها رفته» کار کرده بودم و هم آقای معظمی در چند کار با ایشان همکار بود و ایشان دعوت ما را برای این نقش پذیرفت. چهره و بازی مهدی سلوکی به گونه‌ای است، و ایشان این توان را دارند که هم منفی بازی کند و هم دلسوزی برانگیز باشد و به سرعت مظلوم شود. و بیننده همزمان دو حس را با او در یک نقش بپذیرد.

این نویسنده درباره‌ی بازتولید خشونت در سریال‌های تلویزیونی توضیح داد: خشونت موضوع و بحث پیچیده‌ای است و متاسفانه خیلی وقت‌ها سطحی‌ترین و ظاهری‌ترین تعبیر از خشونت را به عنوان خشونت مطرح می‌کنیم. آن هم مشت و لگد و دعوا و تیر و تیراندازی و...

«یوهان گالتونگ» یکی از مهمترین نظریه‌پردازان صلح و بحث‌های خشونت می‌گوید، بدترین نوع خشونت این است یک جامعه یا طبقه نگذارد پتانسیل‌های یک فرد بالفعل شود. این در ذهن مخاطب احساس خشونت عمیق ایجاد می‌کند. به سریال‌های آمریکایی دقت کنید. فراوان تیر و تیراندازی و کشتن و دعوا و کتک‌کاری می‌بینید ولی قاعده و اصل این است. فرد مسوول رفتار خودش است و جامعه یا خانواده یا طبقه یا ایدئولوژی حاکم بر جامعه آمریکا باعث سرنوشت محتوم و بدبختی فرد نمی‌شود. از این جهت سریال‌ها و فیلم‌های اجتماعی که رنگ و بوی رئالیسم انتقادی دارند، همان اثر نامطلوبی را دارند که باخوتین به او می‌گفت «تجاوز به عصمت ذهنی خلق از طریق رسانه». هر چقدر در سریال‌سازی در آمریکا تاکید بر این است که هرکس حق تعیین سرنوشت خودش را دارد و نمی‌گذارند جامعه و طبقه و ایدئولوژی و خانواده به عنوان موانع رشد و خوشبختی فرد معرفی نشوند، چون بر ذهن و روان اثر عمیق خشونتی دارد و از آن طرف نسبت به خشونت فیزیکی به دلیل تاثیر لحظه‌ای کم تر اصرار می کنند، ما بالعکس تمرکزمان بر این است که خشونت آنی نداشته باشیم، در عوض نسبت به خشونت عمیق و ماندگار بی‌توجهیم.  

سریال بوی بارانعباس نعمتی با بیان اینکه سریال «بوی باران» موقعیت ملتهبی دارد اما تلاش کردیم از خشونت عمیق که جامعه یا طبقه یا ایدئولوژی مانع خوشبخت شدن فرد و بالفعل شدن پتانسیل‌هایش است، کاملا پرهیز کنیم، توضیح داد: درخصوص باقی نمودهای خشونت، مثل خشونت گفتاری تلاش کردیم التهاب سکانس و صحنه را با جیغ و داد ایجاد نکنیم؛ بلکه خود موقعیت و رابطه و قصه التهاب داشته باشد؛ به عنوان مثال شخصیت شهاب در این سریال شخصیت بی‌ادبی است و خیلی پتانسیل پرخاش و شدت کلامی دارد. ما تلاش کردیم بی‌ادبی‌اش که نیاز داستان است و نقد رفتار بی‌ادبانه است، باقی بماند اما داد و جیغ و خشونت کلامی را از او بگیریم. بی‌پروا باشد اما خشن نباشد. بدیهی است داستان معمایی و جنایی با قتل و درگیری همراه است اما تلاش کردیم خود جنایت را نبینیم. اگر هم به اجبار مجبور بودیم ببینیم، موقعیتی که می‌توانست پنج دقیقه باشد، بشود ۳۰ ثانیه، ۱۰ ثانیه. صرف اینکه در فیلم یا سریالی ما قتل نشان دهیم یا ندهیم معنی‌اش این نیست سریال خشن است یا خیر. پرداخت صحنه، زمانی که صرفش می‌شود، ژانر داستان و حتی زاویه دید داستان، موثر است؛ مثلا اگر قتلی در داستانی رخ دهد و ما داستان را از زاویه دید قاتل روایت کنیم، به دلیل همذات‌پنداری با کارکتر اصلی خشن است اما اگر در داستانی قتلی رخ دهد و ما با کارآگاه یا فرد مثبت داستان قصه را روایت کنیم و دنبال کشف قاتل باشیم این بالعکس آرامش‌بخش است. در یک قصه ملودرام و خانوادگی، ممکن است یک کشیده خشن باشد اما کسی به تام و جری که اتفاقاً برای کودکان است و هر بلایی سر هم می‌آورند نمی‌گوید خشن. کسی به داستان‌های معمایی پوآرو که در آن قتل و جنایت رخ می‌دهد نمی‌گوید خشن، چون تمرکز بر قتل نیست بر کشف قتل است و ما با پوآرو همراه می‌شویم و نه قاتل.

نعمتی درباره‌ علت تغییر نام «عروس تاریکی» به «بوی باران» گفت: نام اولیه سریال، «بوی باران» بود، بعدها احساس کردم که نام «عروس تاریکی» بیشتر به قصه می‌آید و این نام را انتخاب کردیم. اما جمع‌بندی خودمان و سازمان صداوسیما این بود که نام عروس تاریکی را تغییر دهیم و به اسم «بوی باران» برگردیم. یک بخش آن به این دلیل بود که تاکید «بوی باران» بر روی فضای ملودرام اثر است. اما تاکید «عروس تاریکی» برروی فضای معمایی و وجه پلیسی اثر بود.

این نویسنده در پاسخ به اینکه در رنگ‌آمیزی کاراکترها، گاهی حجم بازی یک بازیگر جدید بیش از حجم بازی بازیگری مطرح است، توضیح داد: سریال یک سمفونی است، مهم نیست من و شما فلان ساز را خارج سمفونی، بیش از دیگری دوست داریم. این جهان سمفونی است که حجم حضور هر ساز را مشخص می‌کند. این داستان است که حجم کاراکترها را مشخص می‌کند و نه سلیقه من.

نویسنده «بوی باران» درباره پیچیدگی قصه و چگونگی پایان آن توضیح داد: از بازخوردها می‌توان حدس زد تعلیق‌های داستان جواب داده و مخاطب نمی‌تواند به این راحتی ادامه داستان را حدس بزند؛ مثلا بعد از ۴۰ قسمت هنوز مخاطب نمی‌تواند به راحتی حدس بزند چمدان دلارها دست کیست. امیدواریم بتوانیم تا انتهای سریال هم در هر قسمت یک معما و راز و سوال جدید ایجاد کنیم و مخاطب را با خود همراه کنیم.

نعمتی درباره‌ قصه سریال «بوی باران» یادآور شد: من و همکاران بنده در تیم نویسندگان در این سریال دنبال این بودیم که معما خلق کنیم و با معما مخاطب را پیش ببریم و در دام روابط دختر و پسری نیفتیم. در جایی که این قصه پتانسیل زیادی داشت اما تلاش کردیم از برخی رابطه‌های خط قرمزی فرار کنیم.

نویسنده «بوی باران» درباره‌ی بازی گرفتن و کارگردانی «بوی باران» اظهار کرد: یکی از کارهای خیلی خوبی که آقای معظمی در این سریال کرده، این بوده است که کارگردانی‌اش را به رخ نکشیده، بلکه داستان را روایت می‌کند. به نوعی که شما در داستان فقط قصه را می‌بینی و نه کارگردان. از جمله این کارگردانان موفق و مطرح می‌توان به حسن فتحی اشاره کرد که هم قصه‌گوی خوبی است و هم در بازی گرفتن احساس‌های گرمی دارد و مخاطب بیش از اینکه حسن فتحی را ببیند، قصه را می‌بیند. ویژگی محمود مظمی هم همین است که فقط قصه را روایت می‌کند. متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات ما در کارگردانی این است که کارگردانان ما به جای کارگردانی در فیلمنامه دخالت و دستکاری می‌کنند. این شکل کار کردن خطر بزرگی دارد و آن اینکه هارمونی کل اثر را از بین می‌برند. بسیاری از سریال‌های ما در تلویزیون که ناموفق از آب درمی‌آیند، به همین دلیل است که کارگردان درک و تحویلش از متن ضعیف است و خیلی راحت و بدون تحلیل متن را تغییر می‌دهد. این مساله باعث شده نویسنده‌ها انگیزه اینکه خود را به آب و آتش بزنند و متن خوب بنویسند از دست بدهند. ما کمتر کارگردانی در تلویزیون داریم که بتواند از بازیگران نامدار و بزرگ در زمان طولانی بازی بگیرد و جلوی دوربین بتواند آنها را کنترل کند. معظمی توانسته ۲۵ بازیگر چهره و ۷۰ ـ ۸۰ بازیگر دیگر را هدایت کند. ضمن اینکه این سریال بیش از ۴۰۰ لوکیشن دارد.

وی درباره محمدرضا تخت‌کشیان (تهیه‌کننده سریال‌های کلاه پهلوی و رقص پرواز) که پس از سال‌ها تهیه‌کنندگی یک سریال را بر عهده گرفته است، اظهار کرد: متاسفانه در سال‌های گذشته هویت اصلی تهیه‌کننده از مدار خودش خارج شده و تهیه‌کننده از طراح و مدیر پروژه به مدیر تدارکات و مدیر تولید تبدیل شده است. زمانی که نام تهیه‌کننده مطرح می‌شود، سریعا فقط مسئله مالی به ذهن می‌آید. سریال «بوی باران» یکی از شانس‌هایش این است که تهیه‌کننده به معنای واقعی داشته است. قبل از اینکه کارگردان وارد پروژه شود، دو سال آقای تخت‌کشیان با من بحث و گفتگو می کرد تا متن و محتوا و جهان داستان نضج بگیرد. این فضا محصول گفت‌وگوی طولانی من و آقای تخت‌کشیان بوده است. از خلال بحث‌هایی که در حوزه اجتماعی داشتیم به این سریال رسیدیم.

این نویسنده درباره ژانر سریال «بوی باران»، اظهار کرد: سنت سریال‌سازی در ایران اینگونه است که با یک طرح و یک پلات شروع می‌شود. ولی الان سریال‌های جدید در دنیا با یک طرح جلو نمی‌رود. بلکه در پروپوزال ارائه شده، سه طرح و پلات طرح می‌شود؛ یعنی هر سریال سه خط داستانی دارد و هر خط داستانی به صورت مجزا نوشته می‌شود؛ هر پلات برای خودش یک ژانر دارد و یک مخاطب هدف. مثلا یکی ملودرام خانوادگی، یکی معمایی و دیگری برای مثال طنز. اینگونه تلاش می‌کنند ذائقه‌های مختلف را پاسخ دهند. ما در این سریال یک پلات خانوادگی و یک پلات معمایی داریم. پلات معمایی بخش مغفول تلویزیون است. در سریال‌های روز دنیا ۶۰ درصد از سریال‌ها پلیسی و معمایی هستند، اما در تلویزیون ما این ژانر کمرنگ و مغفول است.

عباس نعمتی در پایان این گفت‌وگو با اعتقاد بر اینکه بخش فراموش‌شده، فیلم و سریال‌های ما «قصه‌گویی» است، گفت: کم‌کم قصه گفتن و یکی بود، یکی نبود از یادمان می‌رود. به سختی و با لکنت قصه می‌گوییم. از گفتن قصه وحشت داریم، به همین دلیل به جای قصه گفتن به سراغ موقعیت‌های اگزوتیک و عجیب و غریب می‌رویم. روابط ناهنجار جای قصه را پر کرده و یک موقعیت بسط یافته است.

وی درباره اینکه سریال بوی باران چه‌ پایانی خواهد داشت؟ اظهار کرد: همه کتاب‌های فیلمنامه بخشی دارند که تکنیک‌های نزدیک شدن به یک کاراکتر و خلق شخصیت‌ها را به فیلمنامه‌نویس آموزش می‌دهند. اما هیچ کتابی توضیح نمی‌دهد، چگونه یک فیلمنامه‌نویس از شخصیت هایی که خلق کرده است، جدا شود. خداحافظی و جدا شدن یک نویسنده از شخصیت‌ها خیلی سخت‌تر از نزدیک شدن به شخصیت و خلق آن است. هیچ کس کتابی ننوشته و تکنیک هایی را توضیح نداده که چطور می شود این فراق آرام و بدون درد رخ دهد.

فیلم های مرتبط