سه نقش ماندگار از دشواری مادر بودن در قاب سینمای ایران
به گزارش سلام سینما، سینما و تلویزیون ایران از گذشته علاقه زیادی به نمایش چهره مادران داشتهاند. مادرانی که غالباً ساده، آرام و صلحطلب به تصویر کشیده شدهاند و نقششان ایجاد آرامش در خانواده بوده است. با گذر زمان، روایتهایی جسورانهتر از این مادران به قاب سینما راه یافته است. این مادران در دشوارترین لحظات زندگی، بیاعتنا به قضاوتهای جامعه، تصمیماتی شجاعانه میگیرند. به مناسبت روز مادر، این یادداشت مروری بر برخی از این شخصیتهای ماندگار خواهد داشت.
من ترانه 15 سال دارم
بیتردید، شخصیت ترانه ۱۵ ساله یکی از بهیادماندنیترین کاراکترهای مادر در سینمای ایران است. او که مادرش را از دست داده و پدری در زندان دارد، همراه مادربزرگ سالخوردهاش زندگی میکند. در شرایطی دشوار، ترانه بدون مراسم رسمی با پسری جوان ازدواج میکند. اما این ازدواج دیری نمیپاید و پسر او را در حالی که باردار است، تنها میگذارد.
پس از این اتفاق، ترانه برای حفظ آبرو و حقوقش تلاش میکند. چالشهای زیادی بر سر راه او قرار دارد: از نگاهها و قضاوتهای جامعه تا مخالفت مادر پسر، زنی که حاضر به پذیرش مسئولیت فرزندش نیست. با این حال، ترانه با پشتکار و استقامت به مسیر خود ادامه میدهد.
یکی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم، زمانی است که ترانه پس از پیروزی در دادگاه همراه با مادر پسر به ثبتاحوال میرود تا برای فرزندش شناسنامه بگیرد. در این لحظه، او تصمیمی شجاعانه میگیرد و اجازه نمیدهد نام پسر بهعنوان پدر در شناسنامه دخترش ثبت شود. بهجای آن، نام خانوادگی خود را به فرزندش میدهد، حرکتی که هم جسارت و استقلال او را نشان میدهد و هم پیام مهمی از پذیرش مسئولیت و خودباوری را منتقل میکند.
میم مثل مادر
سپیده یکی از بهیادماندنیترین کاراکترهای مادر در سینمای ایران است که داستانش با چالشهای عاطفی و اجتماعی بزرگی همراه است. او که در دوران جنگ بهعنوان پرستار در سردشت حضور داشته و شاهد حمله شیمیایی بوده، شخصیتی مقاوم و جسور است.
سالها بعد، زمانی که پزشک به او اطلاع میدهد که فرزندش با معلولیت به دنیا خواهد آمد، شوهرش از او میخواهد که بچه را سقط کند. اما سپیده این درخواست را نمیپذیرد و این اختلاف عمیق به جدایی آنها منجر میشود. در نهایت سپیده صاحب پسری میشود که از نظر پزشکان مشکلات جسمیاش ارتباطی به تاثیرات شیمیایی ندارد.
یکی از احساسیترین سکانسهای فیلم میم مثل مادر زمانی است که پسر در وان حمام در حال خفه شدن است و مادر بهطور ناگهانی متوجه وضعیت بحرانی او میشود. این لحظه پر از اضطراب، عمق بیپایان محبت مادرانه را به نمایش میگذارد.
گیلانه
گیلانه نه یک مادر جوان، بلکه مادری میانسال است که دست از مراقبت از فرزندانش برنمیدارد. داستان در زمان جنگ ایران و عراق میگذرد. پسر او که تمام امید و آرزوی این زن است به جنگ میرود. پسری با نام اسماعیل که قهرمان زندگی این مادر است.
در این حین گیلانه همراه دختر پا به ماهش عازم تهران میشود تا داماد خانواده را پیدا کند. رابطه نزدیک و صمیمی این مادر و دختر در طول فیلم بسیار دلنشین است. زنی که به تمام زندگی خود پشت کرده و تنها فکر و خیالش فرزندانش هستند.
گیلانه در هیچ شرایطی فرزندانش را تنها نمیگذارد و نقش مادر بودن خود را از یاد نمیبرد. حتی زمانی که پسرش اسماعیل بدون توانایی در حرکت به خانه بازمیگردد. هر چند تا پیش از این گیلانه آیندهای دیگر برای پسرش متصور بود اما باز این اسماعیل با همه ناتوانیاش قهرمان مادر است و مادر همچون یک نوزاد از او مراقبت میکند.
گویی بعد از این، خود گیلانه به چشم و چراغ خانه تبدیل میشود. زنی که امیداور است تا برای پسرش یک زندگی جدید بسازد. سکانسی از فیلم که مادر در حال رسیدگی به وضعیت پسرش است و برای او تصویری از ازدواج در آینده نزدیک ترسیم میکند، بهطور عمیقی احساسات مخاطب را برمیانگیزد.
همه این زنان شجاع مادرانیاند که در مواجهه با بحرانها، از خود شجاعت و استقامت نشان میدهند و نهتنها فرزندان خود را، بلکه جامعه را نیز به چالش میکشند. این مادران، با انتخابهای جسورانه خود، در تاریخ سینمای ایران اثری ماندگار از قدرت و فداکاری به جای میگذارند. البته در میان هنوز سینمای ایران به بسیاری از مادران نپرداخته است.
فیلم های مرتبط
افراد مرتبط
ترانه علیدوستی متولد 22 دی ماه 1362 در شهر تهران؛ هنرپیشه سینما و تئاتر، صداپیشه، نو...
گلشیفته فراهانی در ۱۹ تیر سال ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد و کودکی خود را در محله یوسف&...