جستجو در سایت

1396/11/24 00:00

میان مایگیِ غلیظ

میان مایگیِ غلیظ

 * قسمت هایی از این متن ممکن است داستان فیلم را لو دهد.

«شعله‌ور» فیلم‌نامه پر نقصی است که به بهترین شکل کارگردانی شده و از همین‌رو گرفتار بلایی شده که اثر قبلی فیلمساز یعنی «رگ خواب» نیز بدان مبتلا بود با این تفاوت که ضعف سناریو در «شعله‌ور» به کلی اساس هستی فیلم را به زوال می‌کشاند. هدف، به تصویر کشیدن جنون کاراکتر اصلی داستان است اما مشکل این‌جاست که این جنون و توحش سیر باورپذیری را طی نمی‌کند و فاقد پشتوانه منطقی است. فیلمساز دیوانگی شخصیت را با بی‌منطق رفتار کردن او اشتباه گرفته و به یک‌باره هیولایی از فرید می‌سازد که به شکلی انتحاری به همه زخم می‌زند غافل از این‌که شخصیت‌پردازی این کاراکتر به هیچ عنوان پرورش‌دهنده این میزان از شرارت در او نیست. فرید از جایی به بعد هرکاری دلش بخواهد می‌کند و سر به بیابان می‌گذارد تا به شکلی جوکر وار انتقام چند بی‌احترامی سطحی به خودش را بگیرد. وی در پایان و پس از به بار آوردن تباهی‌های بسیار در گوشه‌ای زانوی غم بغل می‌گیرد تا ناله‌های خواننده نیز تأثیر بیش‌تری بر مخاطبان داشته باشد و آن‌ها را تا سر حد ممکن از سرنوشت غم‌بار آدم‌بده‌‌ی داستان عبرت دهد. از این روست که «شعله‌ور» تا مرتبه یک ملودرام اخلاق‌گرایانه‌ی سطحی تنزل می‌یابد.

فارغ از این مسائل، فیلمساز اصرار دارد ‌که با ساخت «شعله‌ور» به مردمان سیستان خدمت کرده اما نگاهی به سیستم روایی فیلم و بازنمایی جغرافیای مرکز/پیرامونی در متن اثر، حاکی از ماجرایی متفاوت است. شخصیت اصلی فیلم از شهر به روستا سفر می‌کند و بدین سبب سیری از آرامی به ناآرامی را طی می‌کند. «روستا» محلی است برای سربر آوردن دوباره جنون شخصیت و آغاز سیر قهقرایی زندگی او. اژدهای درون فرید که در این جغرافیا دوباره بیدار شده اول گریبان دیگران را می‌گیرد و آن بلاها را بر سر غواص و دستیارش می‌آورد و بعد، خودش را هم به نابودی می‌کشاند. کلیت فیلم دربردارنده این دلالت ضمنی است که «شهر» علی‌رغم همه مرارت‌هایش، لا اقل جایی است که نظم روحی شخصیت در آن حفظ می‌شود، درست برعکس روستا که محل بروز گسست و از هم پاشیدگی پیکره کاراکتر اصلی داستان است. با این حساب به نظر نمی‌رسد «شعله‌ور» فیلمی باشد که بتوان آن را به مردم اهل سیستان تقدیم کرد.   


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط