جستجو در سایت

1400/08/10 00:00

داستان تأثیرگذار قهرمانی آرام یک زن

داستان تأثیرگذار قهرمانی آرام یک زن

ترجمه اختصاصی سلام سینما

ریدلی اسکات از کارگردانی آگهی‌های بازرگانی با اولین فیلم خود در سال ۱۹۷۷، «دوئلیست‌ها»، به فیلم‌های بلند پیشرفت کرد. بنابراین تناسب خاصی در بازگشت او، 44 سال و بسیاری فیلم‌های برجسته بعد از آن، به چالش مرگبار دیگری که در خاک تاریخی فرانسه در «آخرین دوئل» انجام شد، وجود دارد. با تابلوهای بصری چشم‌گیر و داستان‌سرایی دقیق، در کار قبلی با بودجه متوسط، پرواز یک جسم فرعی در دوران ناپلئون، را در یک وسواس بسیار زیاد ترسیم کرد. فیلم جدید بزرگ که بیش از چهار قرن قبل اتفاق می‌افتد، یک ساختار دست و پا گیر راشومون را اتخاذ می‌کند تا در مورد نکته ی مهم قانونی تبادل نظر کند. تنها آخرین چشم‌انداز از سه چشم‌انداز که وقایع آن‌ها بازگو می‌شوند، ادراک پیدا می‌کند.

این عدم تعادل تا حدودی عمدی است، زیرا عنصر کلیدی این داستان که بر اساس رویدادهای واقعی است، شیوه تحریف‌کننده‌ای دارد که در آن تجاوز به زن به عنوان توهین به غرور مردانه تلقی می‌شود. تجاوز جنسی، در قرون وسطی، بیشتر مایه‌ی شرمندگی زن متاهل بود تا بی‌عدالتی در حق او، در عوض به‌عنوان جنایت مالکیت علیه شوهرش تلقی می‌شد.

این نکته به‌سختی در فیلم‌نامه‌ای با ساختار پیچیده بیان می‌شود که زمان زیادی را صرف بررسی روایت‌های متداخل شوهر خشمگین و دوست سابقش، متجاوز به خود فریبی، می‌کند، قبل از این‌که به زن نجیب مظلوم اجازه صحبت درباره‌ی خودش را بدهد. 

حتی اگر قبل از رسیدن به آن موضوع، ناامید کننده به‌نظر برسد، این داستان او و پیروزی سخت اوست - نه آن‌هایی که در رقابت‌های کوچک خود افتاده‌اند، غرور جنگجویانه آن‌ها و وظیفه شناسی آن‌ها درمورد ابله خندان فرانسوی، پادشاه نوجوان، شاه چارلز ششم (الکس لاتر). تنها زمانی‌که جودی کامر قدم جلو می‌گذارد تا برجسته‌ترین نقش نمایشنامه، به‌عنوان مثال مارگریت دی کارروژ، زنی با استقامت برای بیان حقیقت خود و به‌معنای واقعی کلمه، زندگی خود را در مسیر قرار دهد، پیش رود، که آخرین دوئل روی همه استوانه‌ها برافروخته می‌شود.

در حالی که به‌نظر می‌رسید که فیلمنامه‌نویسان اصلی مت دیمون و بن افلک دیدگاه‌های مرد را بنویسند و نیکول هولوفسنر را برای روشن کردن دیدگاه زنانه استخدام کنند، تقسیم مسئولیت‌ها منجر به یک فیلم طولانی دو ساعت و نیمه می‌شود، که غیر متعادل بودن و سنگینی آن احساس می‌شود. هم‌چنین حساسیت‌های معاصر بسیار زیاد است که اغلب به تعلیم گرایی نزدیک است، زیرا فیلم‌نامه به نکات مهمی در مورد امتیازات پدرسالارانه و سرزنش قربانی اشاره می‌کند.

اسکات در نبردهای مختلفی که در آن‌ها شوهر مارگریت، ژان دو کاروژ (دیمون)، یک جنگجوی رواقی با صورت زخمی با کفال قرون وسطایی، دلیرانه و فداکارانه برای پادشاه، کشور و مواجب می‌جنگد، کمی گم می شود. از این درگیری‌های خونین یک شیوه‌ی چندمنظوره در حالت تکرار شونده باقی می‌مانند و به یک تاریخ مبهم و نام مکان‌های میدان جنگ تبدیل می‌شوند که چیز زیادی به مسیر اصلی داستان اضافه نمی‌کند.

در مقابل، جزئیات برجسته‌تر مربوط به دوستی ژان با ژاک گریس متعصب (آدام دریور)، و خیانت دومی به او از روی جاه‌طلبی و طمع، می‌توانست از داستان‌‌سرایی جسورانه‌تر و مسیرهای تمیزتر استفاده کند. وفاداری گریس به دلیل ارتباط او با پسر عموی فاسق پادشاه، پیر دالنسون (افلک) تباه می‌شود. کنت، گریس را به خدمت می‌گیرد تا بتواند وضعیت اقتصادی نامنظم خود را، با خشن کردن رعیت‌ها برای اجاره بها در شرایط اقتصادی که طاعون نیروی کار را از بین برده، مرتفع کند.

در یکی از این تغییرات است که گریس با یک قطعه زمین دور، از پدر مارگریت، رابرت دتیبوویل (ناتانیل پارکر) گلاویز می‌شود، ملکی که ژان به عنوان بخشی از جهیزیه مارگریت به حساب آورده‌بود. از این جنبه نیز است که فیلم درباره زنان به‌عنوان دارایی‌هایی که باید توسط مردان مبادله شود، اظهارنظر می‌کند، بدون در نظر گرفتن ارزش خودشان. کنت پیر، در یک تغییر ناگهانی بدخواهانه، آن زمین را به همراه فرماندهی پادگانی که نسل‌ها توسط مردان خانواده ژان فرماندهی می‌شد، به گریس هدیه می‌دهد.

دیمون خودش را با یک شخصیت بدقلق به‌تصویر می‌کشد – مردی لجوج و بی‌نشاط که اعمال زورگویانه‌ی او بر مارگریت دقیقاً افکار خوشبختی زناشویی را القا نمی‌کند. ژان به دلیل شجاعتش در نبرد و تمایلش برای حفظ آن‌چه که درست است، قهرمان نسخه خودش از داستان است. او حتی تلاش می‌کند از گریس و کنت بی‌وجدان به خاطر سرزمین غصب شده شکایت کند و خود و مارگریت را به مدت یک سال از دادگاه اخراج کند.

اما ژان هم‌چنان مانند یک کلوخ بی احساس است - از نظر انتظاراتش از همسرش، در مجموع با مادیان مولد برای او تفاوتی ندارد. وقتی که از جنگ برمی‌گردد تا مارگریت با جدیدترین مد پاریس از او استقبال کند، از شدت عصبانیت برانگیخته می‌شود. و زمانی‌که ژان در خانه تنها بود ضربه روحی ناشی از حمله‌ گریس را به اشتراک می‌گذارد، اولین واکنش ژان این است که در مورد آسیب خودش صحبت کند: "آیا این مرد نمی‌تواند کاری جز شرارت با من انجام دهد؟!" 

نقش دریور قانع کننده‌تر است، با نمای بی‌ثبات و فریبنده‌ی گریس که گهگاه نشانه هایی از وظیفه‌شناسی پیچیده را آشکار می‌کند. حتی وقتی ژان ، شوالیه تازه به‌خاطر خدماتش در میدان جنگ، از دوست از خود راضی‌اش در مورد این‌که به عنوان "آقا" خطاب می‌شود، خشنود می‌شود، دریور به ضعیف ترین یادبود از پیوند از دست رفته‌ی آن‌ها تحت آزار متکبرانه گریس اشاره می‌کند.

صحنه‌های مهمی که تجاوز جنسی را به تصویر می‌کشند نشان می‌دهند که گریس به‌طور وحشیانه‌ای ریاکار است، تا جایی که به نظر می‌رسد می‌تواند حتی خودش را فریب دهد تا بی‌گناهی خود را باور کند. او به مارگریت می‌گوید: "ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم." در راه خروج به او درباره تجاوز جنسی‌اش توضیح می دهد. گریس که می‌داند می‌تواند روی قضاوت خوشایند پیر در این زمینه حساب کند، به او اعتراف می‌کند که چون مارگریت بانو است، " اعتراضات معمول را انجام داد" ، اما خودش مایل بود. او یک حرامزاده درجه یک است که همان اظهارات دروغین را می‌گوید که متجاوزان امروزی انجام می‌دهند.

هزینه سختی برای مارگریت در سراسر عملکرد داخلی و آزاردهنده‌ی کامر نوشته شده است و این عزم او برای شنیده شدن در جامعه ای است که زنان را ملزم به فروتنی و سکوت می‌کند که به عمل نهایی قدرت بخشد. به اعتبار هولوفسنر، او این قدرت را بدون توسل به سخنرانی‌های مهم و نامناسب دوره‌ای نقل می‌کند.

در یک صحنه نافذ، مادر ژان (هاریت والتر، مانند همیشه تندخو) از مارگریت می‌پرسد که چه چیزی باعث می‌شود فکر کند او بسیار خاص است، با توجه به اینکه زنان تجاوز را تحمل می‌کنند و به خاطر ازدواج و آبروی خود همیشه سکوت می‌کنند. ناکامی مارگریت در ارائه‌ی وارث در پنج سال ازدواج، و توضیح او قبل از حمله به یکی از دوستانش در مورد جذاب بودن گریس علیه او در کاخ دادگستری نگهداری می‌شود، دومی حتی خشم ژان را برانگیخته‌است.

تحقیرهای ویژه برای زنان مورد آزار و اذیت قرار گرفته توسط مردان در منصب قدرت، که پاسخ تند و تیزشان بی اعتبار کردن آنهاست، به دوره‌ی نمونه، یک ارتباط رسمی معاصر می دهد، حتی اگر اسکات در صحنه‌های زنان در دادگاه که نگاه‌های ناخوشایند پنهانی به شوهرانشان می‌کنند، زیاده‌روی کند.

با این حال، شرارت‌های لوده‌آور پیر بسیار اغراق‌آمیز است. هیچ چیز مانند بن افلک، پسری ژولیده‌ی متظاهر به هنروری با ریش بزی بلوند قرون وسطی فرانسه را نشان نمی‌دهد. بدن آغشته به شراب پیر، جست و خیز با همبازی های برهنه، در حالی که همسر باردارش می خوابد، به طور ناخواسته بیشتر خنده‌دار هستند تا لوس، به خصوص وقتی که او از گریس می‌خواهد که به او ملحق شود: "بیا اینجا و شلوارت را دربیار!" تقریباً انگار اسکات سعی می کند یک پازولینی کوچک برای اندازه انتخاب کند، اما این وضعیت نامناسب است.

کارگردان زمانی‌که ژان و گریس را وارد عرصه‌ی آخرین دوئل تحریم شده فرانسه می‌کند بیشتر در خانه است. مبارزه تا سرحد مرگ آن‌ها با نیزه، شمشیر و خنجر از نزدیک با یک حمله احشایی فیلمبرداری می‌شود که اسکات را به قلمرو گلادیاتورها می‌برد. فیلم‌برداری داریوش وولسکی و موسیقی هری گرگسون-ویلیامز نیز در اینجا کار یومن را انجام می‌دهند. افزایش جلوه‌های ویژه در برخی از مناظر شهری و صحنه‌های شلوغ می‌تواند کمتر آشکار باشد، اما به طور کلی این یک تولید زیبا است، با کارهایی خاص و دقیق از طراح لباس جانتی یاتس.

(بی‌صبرانه منتظر بمانیم تا ببینیم او با حماسه قتل اسکات، خانه گوچی، چه می‌کند.)

در نهایت، «آخرین دوئل» داستان تأثیرگذار قهرمانی آرام یک زن است که شما را ملزم می‌کند تا برای رسیدن به آن، روایت‌های مبهم افتخار، غرور و جنگ‌های مردان را مرور کنید. که به نوعی، همیشگی‌ ساختن پدرسالاری است.

منبع: هالیوود ریپورتر

مترجم: وحید فیض خواه


آخرین دوئل The Last Duel (2021)

تاریخ اکران: 15 اکتبر 2021

کارگردان: ریدلی اسکات

نویسنده: بن افلک، مت دیمون، نیکول هولفسنر

توزیع‌کننده: استودیوی قرن بیستم

بازیگران: مت دیمون، بن افلک، آدام درایور، جودی کومر، الکس لاتر، هریت والتر، مارتون سوکاس، ژلیکو ایوانک، مایکل مک‌الاتون

فیلمبرداری: داریوژ ولسکی

تدوین: کلیر سیمپسون

موسیقی: هری گرگسون-ویلیامز

خلاصه داستان: پادشاه چارلز ششم دستور می‌دهد تا شوالیه «ژان دو کاروش» با یک دوئل اختلاف خود را با مربی خود حل کند.