انتقام بی ثمر
لاتاری سومین فیلم بلند مهدویان بعد از (ایستاده در غبار) و (ماجرای نیمروز) است.
موضوع فیلم قاچاق دختران به خارج از کشور است.
فیلم از همان ابتدا می خواهد مشکلات جامعه را نشان دهد و از همان صحنه های آغازین میگوید که زنان جوان موضوع اصلی فیلم هستند.
فیلم مستند گونه فیلمبرداری شده تا شاید واقعی تر به نظر برسد اما در خیلی از قسمتها این گونه فیلمبرداری جذابیت فیلم را از بین برده و مخاطب را دلزده میکند.
در بعضی از دیالوگ ها، شخصیت ها بیان می کنند که مشکل اصلی در داخل کشور است و قرار نبود اینگونه شود (به امام هشتم قرار نبود اینجوری بشه - دیالوگ هادی حجازی فر). اما باز برای حل مشکل به خارج از ایران می روند. یک نکته غیرقابل قبول فیلم همین است. جرمی رخ داده که قطعا باند بزرگی پشت آن است. شخصیت های اصلی فیلم دست خالی تصمیم می گیرند خودشان بروند و موضوع را حل کنند آن هم نه کل موضوع را بلکه می روند تا فقط انتقام خود را قیصروار بگیرند و بگویند ایرانی غیرت دارد.
نکته اینجاست که آیا کاری که قیصر انجام داد در جامعه امروزی مورد قبول است؟ در آن فیلم کارگردان بنا بر شرایط زمان خودش حرفی را در فیلم میزند که همان حرف در فیلم تازه ساخته شده لاتاری زده میشود و لاتاری حتی انتقام را به خارج از ایران میکشاند.
شعار فیلم این است : ایرانی غیرت دارد . اما در جایی از فیلم عکس این گفته می شود. پدری ناموسش را به غریبه ای که زیاد نمی شناسد می سپارد تا او را به خارج ببرد و بعد از اتفاقی که می افتد حتی حاضر نمیشود شکایت بکند.
شخصیت های فیلم بدرستی نمیدانند هدفشان چیست. گاهی جوری رفتار میکنند که انگار میخواهند مشکل را اساسی حل کنند و گاهی حرف از انتقام میزنند. و در آخر هم انتقام میگیرند. سوال اینجاست آیا با انتقام گرفتن آنها همه چیز تغییر میکند و دیگر قرار نیست از این اتفاقها بیافتد؟
فیلم اساسا زیاد کشدار شده و میشد قسمتهایی که در ایران میگذرد کوتاهتر شود . از جمله قسمتهای مربوط به رابطه پسر(ساعد سهیلی) با پدرش.
بطور کلی باید گفت فیلمنامه فیلم شتابزده نوشته شده که شاید دلیلش رساندن فیلم به جشنواره باشد.
بازی ساعد سهیلی ، جواد عزتی و زیباکرمعلی در فیلم عالیست.
فیلم (لاتاری ) نسبت به( ماجرای نیمروز ) برای مهدویان یک پسرفت است.
لاتاری نمونه امروزی و ضعیف قیصر است.