ترکیبی ناهمگون اما سرگرمکننده

ترجمه اختصاصی سلام سینما
شانگ چی و افسانه ده حلقه بخشی از جهان سینمایی مارول است، اما این فیلم زمانی بهترین اثرگذاری را دارد که این واقعیت چندان آشکار نباشد. بیست و پنجمین قسمت فرنچایز که با مجموعهای از سکانسهای اکشن بسیار عالی و طنزهای کمدی لذتبخش شروع میشود. داستان فیلم ترکیبی ناهمگون اما سرگرمکننده از یک جوان به ظاهر معمولی است که سرنوشت خود را برای تبدیل شدن به یک استاد هنرهای رزمی پی میگیرد. سیمو لیو عملکردی جذاب و اثربخش ارائه میدهد که به کاهش داستانپردازیهای درهم و برهم کمک میکند - بهویژه هنگامی که کارگردان دستین دنیل کرتون شروع به هنرنمایی میکند تا آن گونه انفجار طرفداران دنیای سینمایی مارول انتظار میرود.
این نسخه دیزنی که در 3 سپتامبر در بریتانیا و ایالات متحده آغاز به نمایش کرد، ممکن است با موانع تجاری روبرو شود، زیرا شانگ چی به اندازه مرد آهنی یا کاپیتان آمریکا یک فرهنگ عمومی در همه جا نیست. (علاوه بر این، این شخصیت در فیلمهای قبلی مارول ظاهر نشده است.) اما لیو، ستاره در حال ظهور، با گروهی از جمله اوکوافینا، بندیکت وونگ، میشل یوه و تونی لیونگ همراه است که به افزایش جذابیت برای اولین فیلم دنیای سینمایی مارول با شخصیت اصلی آسیایی کمک میکند.
دو بحران هویت در قلب شانگ چی و افسانه ده حلقه وجود دارد. یکی در فیلمنامه نوشته شده است: شانگ چی (سیمو لیو) پسر یک ارباب جنایت نامیرا (تونی لیونگ) است که امپراتوری پدرش را برای کار در یک پارکینگ ساده و بیخطر برای یک هتل مجلل سانفرانسیسکو رد کرده است. سفر او به این صورت خواهد بود که خود را دوباره بهبود بخشد و گذشته تاریک خود را با قلب رئوف خود آشتی دهد تا راهی جدید برای پیشرفت ایجاد کند.
مورد دیگر مربوط به ذات فیلم است. شانگ چی به کارگردانی دستین دنیل کرتون تلاش میکند تا فرمول مارول را با تزریق آن به هنرهای رزمی و فانتزی افسانهای ترکیب کند و آن را در فرهنگ چین و آسیای آمریکا پایهگذاری کند. در حالی که عناصر متمایز آن آنطور که باید با هم ترکیب نمیشوند، اما در نهایت به یک فیلم ابرقهرمانی نوین و سرگرمکننده تبدیل میشود تا ارزش تماشا را داشته باشد.
طولی نکشید که شانگ چی شرایط خود را اعلام کرد. صحنههای اولیه فیلم در چین تنظیم میشود و روایت و گفتگوی ابتدایی آن کاملاً به زبان ماندارین (با زیرنویس) است. تا زمانی که ماجرا به سانفرانسیسکو منتقل نشود، تا چندین دقیقه بعد، ما یک کلمه انگلیسی را نمیشنویم. حتی در سال 2021 ، زمانی که زیرنویسها برای اکثر علاقهمندان به سینما یک تجربه عجیب و غریب نیست، انتخاب استفاده از آنها در صحنههای آغازین یک فیلم پرفروش آمریکایی یک پیام ارسال میکند. شانگ چی ممکن است اولین شخصیت اصلی آسیایی مارول باشد، 23 مین فیلم در این فرنچایز است، اما او و خانوادهاش در فیلم خودشان رفتار جدیدی نخواهند کرد.
از آنجا، شانگ چی به سرعت خود را با عملکرد خود متمایز میکند که بر دقت و چابکی نیروی بیرحم CG تأکید میکند (اگرچه به لطف ده حلقه که به دارندگان آن قدرت خدایی میبخشد، تعداد زیادی از آنها نیز وجود دارد). هیجانانگیزترین مجموعه فیلم در اصل یک صحنه مبارزه در راهرو است که در اتوبوس با سرعت بالا تنظیم شده است و لیو در حالی که پیچ و تاب میزند و از بین ده ها نفر از افراد تازه کار عبور میکند، تصویر بسیار باحالی به نظر میرسد و دوربین بدون وقفه هر حرکت او را ردیابی میکند. اما آموزش هنرهای رزمی شخصیتها، لحظات ملایمتری را نیز به نمایش میگذارد، مانند ملاقات با الهام از ووکسیا بین والدین شانگ چی (تونی لئونگ و فالا چن) که تقارن شیک یک رقص را به خود میگیرد.
شاون (لیو) یک خدمتکار خرده پا در سانفرانسیسکو است که در کنار بهترین دوستش کتی (اوکوافینا) کار میکند وقتی که یک روز در اتوبوس مورد حمله قاتلان قرار میگیرد. کتی قادر است آنها را با مهارتهای جنگی باورنکردنی شکست دهد. بعداً، شاون اعتراف میکند که او یک راز را پنهان کرده است: نام او در واقع شانگ چی است و در نوجوانی از چین فرار کرده زیرا پدرش ونوو (لیونگ) ، یک جنگجوی بیرحم هزار ساله، او را آموزش داده بود که یک قاتل شود.
بخش اعظم فیلم شانگ چی به خود شانگ چی اختصاص داده میشود، در حالی که کتی در حال بازگشت است و به چین باز میگردد تا بتواند با خواهر کوچکتر خود شیانینگ (منگر ژانگ) که هرگز او را به حال خود رها نکرده است، مجدداً متحد شود و با ون وو، که قاتلان را به سانفرانسیسکو فرستاده، مقابله کند. اما ون وو به پسرش میگوید که مادر مرده شانگ چی لی (فالا چن) از مکانی نامعلوم با او تماس گرفته و اصرار دارد که او در قلمرو جادویی گرفتار شده است و برای رهایی به کمک شانگ چی احتیاج دارد.
در صحنههایی مانند مورد دوم، که در جنگلی جادویی در خارج از مقر پادشاهی پنهان قرار دارد و شامل استفاده از آثار باستانی اسرارآمیز است، شانگ چی به نظر یک فیلم ابرقهرمانی است. اگر چیز دیگری باشد، به عظمت هیجانانگیز اقتباسهای داستانی زنده دیزنی نزدیک میشود. افسوس که حتی یک جنگجوی بااستعداد مانند شانگ چی قادر به شکستن قالب مارول بهطور کامل نیست.
حس طنز شگفتانگیز این فرانچایز که بسیار کمک میکند تا شخصیتهای آن را به زمین بازگرداند، هرچقدر هم که قدرتهای آنها اغراقآمیز باشد، در هر زمانی که شانگ چی تهدید میشود احساس حماسی بیش از حد بروز میکند. شوخیها مانع از اهمیت دادن به شانگ چی میشود، اما برخی از شگفتیهای شخصیت آن را نیز از بین میبرند.
در اوایل، این فیلم یک کمدی اکشن است و کریتون به خوبی بین شانگ چی و کتی در ارتباطاتی هوشمند با برخی وسایل برقی مبارزه تن به تن تعادل برقرار میکند. فیلمبردار ویلیام پوپ به تصاویر، درخشندگی شادابی و براقی رایج در تصاویر دنیای سینمایی مارول را ارائه میدهد، اما جدا از اشاره به حوادث انتقامجویان: پایان بازی، در ابتدا چیز زیادی وجود ندارد که شانگ چی را به فرنچایز کلی متصل کند. با این حال در نهایت، چند شخصیت دنیای سینمایی مارول ظاهر میشوند - از جمله وانگ جانشین وفادار دکتر استرنج (بندیکت وونگ) ، و یک شخصیت جانبی غافلگیرکننده که ظهور آن با هوشمندی انجام میشود، اما تا حدودی ظهور خود را اغراقآمیز نشان میدهد.
تا حدی ، شانگ چی از نظر ماهوی به ماجراجوییهای مستقل مرد مورچهای نزدیک است، زیرا شخصیتها خیلی زیاد نیستند و طنز بیواسطه برجسته است. همانطور که لیو با صداقت بازی میکند، شانگ چی آنقدر متواضع است که اقناع خود در مقیاس کوچک را رضایتبخش میداند. راستش را بخواهید ، تماشای فیلمی از مارول که نیازهای دیوانهوار برای بستن انتهای گشاد سایر دنبالهها را ندارد، آرامشبخش است.
اما پس از آنکه این هسته اولیه فیلم نهاده شده و دوستی شانگ چی و کتی برقرار شود، فقط با اشاره به جرقهای عاشقانه، کرتون کمی درگیر طرح ون وو برای نجات همسرش میشود. این امر مستلزم جستجوی عمه نان (یهو) جنگجوی محبوب شانگ چی است که متقاعد شده است که لی نیست که با ونوو تماس میگیرد بلکه یک نیروی شیطانی است که امیدوار است از بند آن رها شود. این درگیریهای بین فردی یک خط عاطفی ایجاد میکند - ونوو از غم آنقدر تحت تأثیر است که متوجه اشتباه فاحش خود نمیشود - و لیونگ کار خوبی انجام میدهد و این شرور ظاهری را عزادار و دلسوز میکند. و با این وجود ، رابطه شانگ چی با ناپدریاش - و عدم تمایل او برای به عهده گرفتن جبهه قهرمان - نمیتواند مانند درامهای معروف اثرگذار باشد.
همانطور که سکانسهای اکشن پیچیدهتر میشوند، شانگ چی کمی شخصیت اولیه خود را از دست میدهد و تسلیم عوامل غیرعادی میشود. مسلماً برخی از این صحنهها میتوانند خیرهکننده باشند، اما پیتزاز تصویری منجر به حرکت لیو به دنبال داستان مردی میشود که مدتها پیش از پدرش گریخته و سرانجام باید با او روبرو شود. این لحظات شخصیتی صمیمی است که به تشخیص شانگ چی از سایر فیلمهای دنیای سینمایی مارول کمک میکند. با کمال تعجب، داستان با احتمال پیوستن او به انتقامجویان به پایان میرسد - از قضا، هرچه فیلم بیشتر سعی کند راه خود را پیش ببرد، یک ضربه بیشتر خورده است.
در جاهای دیگر، دنیای سینمایی مارول حضور خود را با استفاده از بازیگران، با ارجاعاتی به Blip (یعنی وقایع انتقامجویان: جنگ بینهایت و انتقامجویان: پایان بازی) و توضیح جامع کاربرد ده حلقه در مرد آهنی 3 ، بیشتر مشهود میکند.
البته نبرد آسمان سوم با تیراندازی با تکنولوژی جلوههای ویژه کامپیوتری وجود دارد که قابل پیش بینیترین قسمت تقریباً در هر فیلم مارول، از جمله این فیلم است. اوه راستی ... دو صحنه تیتراژ پایانی را فراموش نکنید که سرنخی از چگونگی قرار گرفتن شانگ چی در دنبالههای بعدی دنیای سینمایی مارول ارائه میدهد.
همانطور که شخصیتها مدام با یکدیگر گفتگو میکنند، چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد. و این در کنار یک طرح از قبل پربار است که نه تنها شامل رابطه پیچیده شانگ چی با پدرش است که از طریق فلاشبکهای گسترده، بلکه همچنین بهرهگیری از اسطورهشناسی مفصل ارائه شده است. یک داستان فرعی ضعیف در مورد علاقه احتمالی عاشقانه شانگ چی به بهترین دوست او، کتی (اووکوافینا) ، و یک مورد کمی بیشتر در مورد خواهرش (منگر ژانگ) ، که در حاشیه فیلم بیمار است، وجود دارد که همچنان به حاشیه میرود، زیرا شانگ چی علاوه بر این باید فضایی برای حضور تعدادی از شخصیتها ایجاد کند که حتی تا نیمه راه نیز ظاهر نمیشوند.
در میان همه این نقشههای دیوانهوار، خود شانگ چی تمایل دارد گم و گور شود. همانطور که لیو در حال مبارزه است، او در لحظات آرامتر با یک نقطه عطف در فیلمنامه (توسط کرتون ، دیو کالاهام و اندرو لنهام) که به او شخصیتی بیشتر در پشت صحنه میدهد تا شخصیت مبارزهکننده. اما او نقش یک نجات دهنده برای لیونگ را دارد، در مقابل شخصیت ون وو که یک لبرشرور تمام عیار است. صداقت لیونگ عشق را در روح پیچیده شانگ چی روشن میکند و به تثبیت نمادهای فانتزی فیلم کمک میکند. کارگردان همه این کارها را بدون آسیب زدن به شخصیت شانگ چی که تحت سیطره لیو است، انجام میدهد.
در صحنههای مشترک آنها است که ایدههای اصلی شانگ چی احساس میشود بهطور کامل تحقق یافته است. سحر و جادوی ابرقهرمانی معمول را کنار بگذارید. فیلم خود را به عنوان داستان مجزا با بیننده آشنا میکند، کودکی که میفهمد چگونه میتواند بین ارزشها و انتظارات والدین خود و خواستههای خود - به همان شکلی که خود شانگ چی تلاش میکند - ارتباط برقرار کند. برای ترکیب مجدد الگوهای قدیمی با دیدگاههای جدید همیشه رنگ و لعاب موفق نمیشود. اما همانطور که یک قهرمان جوان جای پای خود را پیدا میکند، تلاشهای شجاعانه او همچنان ارزش تشویق را دارد.
منبع: اسکرین دیلی
مترجم: وحید فیض خواه
شانگ چی و افسانه ده حلقه Shang-Chi and the Legends of the Ten Rings (2021)
تاریخ اکران: 3 سپتامبر 2021
کارگردان: دستین دنیل کرتون
نویسنده: اندرو لنهام
توزیعکننده: والت دیزنی
بازیگران: سیمو لو، نورا آکوافینا، تونی لیانگ چائو وی، فلورین مانتونو، بن کینگزلی، میشل یو، کلی بیلی، فالا چن، دالاس لیئو، رونی چنگ
فیلمبرداری: ویلیام پوپ
تدوین: نت ستدرز، الیزابت رونالزدوتیر، هری یوون
موسیقی: جوئل پی. وست
خلاصه داستان: این فیلم براساس یکی از کمیکهای دنیای مارول، شانگ چی، ساخته شده است. شانگ چی استاد کنگفو است و بعد از ملحق شدن به سازمان ده حلقه باید با گذشتهی خود روبهرو شود.