سینماتک های ایران، شارلاتانیزم یا خدمت به هنر

سینماتک واژهای است فرانسوی که معادل فارسی آن فیلمخانه میباشد، تاریخچهی افتتاح سینماتک مربوط به نیمهی دوم دههی 30 میلادی میباشد، هانری لانگلوآ و ژرژه فرانیو اقدام به تأسیس نخستین کلوپ فیلم جهان کردند که هدف آنها جمعآوری و حفاظت از نگاتیو فیلمهایی بود که کمپانی های فیلمسازی آنها را نابود میکردند، بعدها این کلوپ فیلم تبدیل به نخستین سینماتک جهان شد که با بروز جنگ جهانی دوم نقش عمدهای در حفاظت از فیلمها در برابر نازیها داشت و هزاران حلقه نگاتیو را از نابودی رهانید، این ابتکار لانگلوآ و فرانیو در کشورهای دیگر به منظور حفظ و نگهداری از فیلمها به شکل انستیتوهای فیلم بروز کرد.
در سال 1338 با گسترش سینمای ایران و لزوم حفظ و نگهداری از فیلمها فیلمخانه ملی ایران با نام کانون فیلم آغاز به کار کرد که در دههی 50 با نام فیلمخانهی ملی ایران شناخته شد.
با ورود سینمای دیجیتال و تسهیل نگهداری از فیلمها، سینماتک ها از جنبهی آرشیوی خود دورتر شده و بر روی پخش فیلم متمرکز گشتند اما با این تفاوت که شیوهی پخش فیلم در سینماتک هنوز به همان روال سالهای گذشته بوده و سینماتک ها همانگونه که از ابتدا برای مقابله با سینمای اصلی و تجاری شکلگرفته بودند امروزه نیز محلی هستند برای پخش فیلمهایی که اساساً مخاطب آن قشر خاصی از جامعه است، سینماتک ها در دههی 60 میلادی در اوج اقتدار و تأثیرگذاری خود بودند و باعث شدند که علاقهمندان سینما و هنرمندان دور یکدیگر جمع شده و بحث و تبادلنظر پیرامون فیلمها بپردازند به گونهای که بسیاری اعتقاددارند نخستین جرقهی کایه دو سینما در سینماتک پاریس خورده شد.
امروزه در کشور ما برخلاف بسیاری از نقاط جهان محلی به مفهوم واقعی سینماتک وجود ندارد که بسیار جای تأسف است چرا که سینماتک محلی برای آموختن سینما و عشق ورزیدن به آن میباشد و در تمامی کشورهایی که دارای عقبهی سینمایی هستند و یا به آیندهی سینمای کشور خود میاندیشند سینماتک های زیادی تأسیس شده است، بهعنوانمثال در کشوری مانند اسرائیل که نه تاریخچهی حیات طولانی دارد و نه دارای سینمایی قوی میباشد 7 سینماتک موجود است درحالیکه در کشور ما بهعنوان یکی از مهمترین سینماهای آسیا تنها 1 سینماتک موجود میباشد که آن نیز هیچگاه بهجز مقاطعی کوتاه نتوانسته است تبدیل به محل گردهم آیی علاقهمندان سینما و ایجاد یک جنبش شود.
در کنار فیلمخانهی ملی ایران در حال حاضر شاهد شکلگیری مکانهایی هستیم که خود را به عنوان سینماتک به مخاطبین معرفی مینمایند درحالیکه کاملاً ساختارهایشان با آنچه باید در سینماتک وجود داشته باشد متفاوت است، شیوهی عملکرد محلهایی که امروزه در ایران به عنوان سینماتک شناخته میشود با چند ابهام بزرگ مواجه است، نخست آنکه نوع فیلمهایی که در به اصطلاح سینماتک ها پخش میشود چیست؟ برای پاسخ به این پرسش کافی است نگاهی به جدول برنامههای آنها بیندازیم تا متوجه شویم خط فکری صاحبان این محلها در کدام جهت است، تمام فیلمهایی که در این به اصطلاح سینماتک ها پخش میشود محصولات پرزرقوبرق هالیوودی و بعضاً اروپایی است که توانستهاند در جهان با استقبال خوبی مواجه شوند درحالیکه سینماتک ذاتاً محلی است برای پخش فیلم های تاریخ سینما که در مقابل این جریان ایستادهاند نه فیلم های روز سینمای تجاری، گذشته از این سئوال دیگری که در مورد پخش همین فیلمها پیش میآید این است که آیا صاحبان این به اصطلاح سینماتک ها توانستهاند حق پخش فیلم های هالیوودی و بعضاً اروپایی را بخرند؟ جواب این سئوال قطعاً منفی چراکه خرید حق پخش چنین فیلمهایی الزام به پرداخت مبالغی گزاف دارد و این حق پخش را نمیتوان به وسیلهی بلیتفروشی محدود سینماتک تأمین کرد مضاف بر اینکه اصولاً هیچ فیلمسازی و یا کمپانی حاضر نیست فیلم خود را به نمایشدهندهای بفروشد که قصد دارد در آن سانسور اعمال کرده و قسمتهایی از فیلم را حذف نماید در نتیجه صاحبان این محلها از خرید حق پخش فیلمها عاجزند پس مجبور به پخش فیلم از طریقی دیگر هستند که آن هم استفاده از نسخههای دانلود شدهی غیرقانونی فیلمها میباشد، تماشای نسخهی دانلود شدهی فیلم در ایران به دلیل قوانین مربوط به سانسور و پخش امری رایج در میان مردم است، هرچند که این کار عملی قبیح و غیراخلاقی است لیکن به دلایل مختلف نمیتوان جلوی آن را گرفت اما اینگونه تماشای شخصی فیلم با پخش گسترده همراه با تبلیغات مسئلهی دیگری است، زمانی که یک مجموعهی در ظاهر فرهنگی دست به چنین اقدامی می زند که تعریفی به جز سرقت اثر هنری ندارد به گونهای در حال ترویج و قبح زدایی از این کار است که بسیار تأسفبار بوده و نه تنها باعث افزایش سطح فرهنگ نمیشود بلکه در درازمدت بیفرهنگی گستردهای را در جامعه بروز میدهد، برای درک بهتر این مطلب بد نیست به این نکته اشارهکنیم که صاحبان این مجموعهها که اغلب جزو متصدیان اصلی سینما هستند اگر زمانی متوجه شوند بدون آنکه اطلاعی به آنها داده شود یا حق پخش از آنها خریده شده باشد فیلمی که صاحبش هستند در حال اکران است و عدهای در حال کسب درآمد از فیلم آنها میباشند واکنششان چه خواهد بود؟
یکی دیگر از مسائلی که این به اصطلاح سینماتک ها به آن بیتوجه هستند رویکرد اصلی و مبنای تشکیل محلی به نام سینماتک است، همانطور که پیش تر گفته شد سینماتک محلی برای عرضهی فیلم های تاریخ سینما و جریانات خاص بوده تا محفلی شود برای علاقهمندان و سینماگرانی که میخواهند در کنار یکدیگر به بحث تبادلنظر در باب این فیلمها بپردازند، برای آنکه به اهمیت این شیوه از کار سینماتک پی ببریم کافی است نگاهی به تأثیر سینماتک پاریس بر ایجاد موج نوی سینمای فرانسه بیندازیم و ببینیم چگونه دیدن فیلم های تاریخ سینما باعث ایجاد یک جنبش سینمایی در افرادی گشت که در کنار یکدیگر این فیلمها را میدیدند که گواه این امر صحبت های فیلمسازان و منتقدان بزرگ دربارهی تأثیر سینماتک می باشد (اگر از من بپرسيد بهترين راه براي شناخت سينما چيست، ميگويم فيلمديدن در سينماتک. دانشگاه را رها کنيد؛ به سينماتِک برويد و سينما را بيواسطه ياد بگيريد. ژانلوک گُدار)، (بهترين روزهاي زندگيام در سينماتِک گذشت؛ روزهايي که از صبح تا شب فيلم ميديديم و تاريخ سينما را مرور ميکرديم و شب با چشمهايي سرخِ سرخ به خانه برميگشتيم. اگر سينماتِک نبود نه منتقد ميشدم نه فيلمساز. فرانسوا تروفو)، این نقل قول ها تنها نمونههایی است از صحبت کارگردانان بزرگی در مورد سینماتک، سینماتک ها نه تنها محفلی برای درک و آموختن سینما بوده بلکه جایی است که در آن جنبش های مدنی نیز شکل میگیرد برای مثال کافی است نگاهی به فیلم رؤیابین های برتولوچی بیندازیم تا ببینیم چگونه مسئلهی تعطیلی یک سینماتک با اعتراضات مردمی روبه رو شده و پای هنرمندان را به جنبش اعتراضی باز میکند.
حال در اینجا این پرسش مطرح است که بهواقع هدف و مقصود به اصطلاح سینماتک ها از پخش فیلم های هالیوودی چیست؟ آیا این فیلم ها تا به این حد نایاب است که علاقهمندان سینما نمیتوانند آنها را در هیچ جای دیگر ببینند؟ یا آنکه این فیلمها تأثیر به سزایی در گسترش بینش و درک سینمایی علاقهمندان و سینماگران خواهد داشت؟ و یا شاید پخش این فیلمها برد یک سویه از طرف صاحبان این مجموعههاست تا بتوانند بدون انجام کوچکترین هزینه سودهای هنگفتی به دست آورند؟ که پاسخ این پرسش نیز درخور سینماتک واقعی نیست و دلیل آن این است که سینماتک ها نه برای کسب درآمد بلکه برای ترویج و اشاعهی فرهنگ و سینما راهاندازی شدهاند و در تمام کشورهای جهان سینماتک ها بهعنوان مجموعههایی ناسودبر شناخته میشوند نه محلی برای کسب درآمد نامشروع به وسیلهی استفاده از خلاء های قانونی.
در کنار تمامی این مسائل گمانهزنی های دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه این اتفاقات با چراغ سبز مسئولین سینمایی کشور در حال رخ دادن است و مقدمهای است برای بازگشت دفاتر کمپانی های بزرگ فیلمسازی به ایران و اکران فیلم های روز دنیا در کشورمان، هرچند که این اتفاق در مسیر و زمان درست میتواند رویکردی صحیح باشد لیکن امروزه باوجود ساختارهای متزلزل سینمای ایران اگر چنین موقعیتی برای پخش فیلم های خارجی به وجود بیاید حاصل آن چیزی نیست جز نابودی کامل سینمای ایران چرا که فیلم های ایرانی به دلیل نبود زیرساخت های مناسب توان رقابت با فیلم های خارجی را نخواهند داشت و اگر چنین اتفاقی روی دهد سینمای ایران کاملاً از پای درخواهد آمد.
در میان این شارلاتانیزم رویداده به نام سینماتک شاید اگر فیلم خانه ی ملی ایران دوباره آغاز به کار نماید و با پخش فیلمهایی که در آرشیو خود دارد (آرشیو فیلمخانهی ایران بسیار غنی است) بتواند هم به معنای واقعی شیوهی کار سینماتک را رواج بخشد و هم باعث شکوفایی دورهای از استعدادهای هنری در ایران گردد.