نقدی بر یکی دو سکانس از فیلم "ابلق"

از آنجا که بسیاری از تماشاگران محترم می دانند که اکثر نما های فیلم "ابلق" با دوربین روی دست گرفته شده است.
خب این دوربین روی دست چه "آسیب هایی " می تواند برای فیلم وارد کند؟
اگر مخاطب قرار است کنش ها و درونیات شخصیت های فیلم را ببیند شاید بشود گفت که دوربین روی دست مانع از این کار می شود وقتی هنوز مخاطب در فهمیدن شخصیت مشکل دارد ابتدا باید تمامی شخصیت های فیلم برای مخاطب شناسانده شود اعم از نسبت هایی که با هم دارند مثبت و منفی بودنشان و.... بدون شک که همه ی اینها با دوربین ثابت و ایستا برای مخاطب شناسانده می شود اگر غیر این باشد مخاطب کاملا به طور نسبی و شاید هم کمتر شخصیت را می فهمد که در فیلم "ابلق" متاسفانه شخصیت زیاد برای مخاطب شناسانده نمی شود چون دوربین مدام بر روی دست سوار است و ظاهرا دارد صحنه های پر التهاب و تعقیب و گریز را می گیرد حتی فیلم در شناساندن "مکان یا جغرافیا" مقداری ضعیف عمل می کند و مورد دومی که فیلم بر خلاف تصوری که از ماجرا و نوع روایت داشتیم عمل می کند وقتی شخصیت "راحله"برای اولین بار به اصطلاح زبان باز می کند و به شرح ماجرا هایی که برایش اتفاق افتاده است می پردازد طغیان اصلی شروع می شود و خب باید هم این طغیان شروع می شد اما با پایانی که ازش انتظار می رفت تمام نشد بدون شک تمامی تماشاگران عزیز برای شخصیت "جلال" مجازاتی سنگین را در نظر داشتند و یقین داشتند که این مجازات حالا نه الزاما "قتل" باید برای "جلال" لحاظ می شد اما دوستان چرا فیلم کاملا بر عکس این موضوع عمل کرد؟
به یک دلیل شاید گفت مشخص و آن هم این است که فیلم و دوربین به جای حمایت "کامل و راسخ" از "راحله" به محکوم آن پرداختند انگار که به قول یکی از شخصیت ها کرم از خودش است اما آیا واقعا این طور بود؟ هم تماشاگر می داند که این طور نیست و هم فیلمساز اما فیلم و دوربین به طرز وحشتناکی به "سرکوب" "راحله" و به "حمایت و ستایش" "جلال" پرداختند حتی تمام مردم از آشنا و غیر آشنا گرفته با خالی کردن پشت "راحله" به سرکوب و سکوت مشغول شدند این دیگر نهایت "بی انصافی" ایست طوری این سکانس دردناک برگزار می شود که "راحله" زیر آن همه بی مروتی و بی انصافی و سکوت و سرکوب مردم له می شود و ذره ذره آب می شود و این گونه شد که فیلم با آن یک سکانس به "ضد زن" تبدیل شد به همین راحتی در صورتی که می توانست جور دیگری برگزار شود که تماشاگر حداقل در این مورد بخصوص راضی سالن سینما را ترک می کرد
اما خب درست است که متاسفانه زهر آن یک سکانس هنوز به قوت خودش باقی ایست اما فیلم "ابلق" بنظرم فیلم "قابل تامل و تفکر" و فیلم مهمی بود که سوژه محکمی داشت و طبق آن به پیش می رفت و شاید هم فیلم مسئله مندی بود بلاخره مسئله "تعرض به زنان و نگاه های زنگ زده و پوسیده" متاسفانه و صد متاسفانه هنوز هم در جامعه به قوت خودش باقی است و ظاهرا روز به روز هم وخیم تر از قبل می شود انگار تنها راه چاره سکوت و محکوم زنان جامعه است که متاسف باید بود به این اوضاع و احوال دگرگون
و درکل البته این نظر بنده است که می شود گفت پس از "بی همه چیز" فیلم "ابلق" هم به لیست فیلم های منتخب اضافه می شود.
سپاس از صبر و خواندن شما......
سامان جوادی
مخلصیم....