بیعدالتی وحشت اصلی است

ترجمه اختصاصی سلام سینما
«من هرگز بلای را دوست نداشتهام» این جملهای است که «سرآشپز»(راهولی کولی) به ندیمهای میگوید که به تازگی استخدام شده است و صاحب کار آنها در حال بردن آنها به زمینهای امرالد است تا در آنجا کار و زندگی کنند. در ادامه میگوید:«مردم اینجا یعنی اغلب آنها، همینجا به دنیا میآیند و همینجا میمیرند. این شهر قدرت جاذبهی عجیبی دارد و هر کسی را گیر میاندازد». این را قطعا نمیتوان یک معرفی خوشحالکننده از جایی دانست که «دنی کلایتون»(ویکتوریا پدرتی) برای ساختن یک زندگی جدید انتخاب کرده است. اما اگر هم داستان شروعی هشداردهنده نداشته باشد، دیگر داستانی ترسناک نیست.
«تسخیر عمارت بلای» فقط یک اثر ترسناک نیست و شباهتی نیز با دیگر آثار ترسناک ندارد. این سریال که هم اکنون بر روی نتفلیکس در دسترس است، دنبالهای بر «تسخیر خانهی هیل» محصول سال 2018 است که هر دوی آنها توسط استاد فیلمهای ترسناک سرویسهای پخش اینترنتی یعنی «مایک فلانگان» ساخته شدهاند. داستانهای«خانهی هیل» براساس رمانی از «شرلی جکسون» و «عمارت بلای» بر اساس رمان «چرخش پیچ» اثر «هنری جیمز» نوشته شدهاند. «فلانگان» بجای آنکه این داستانها بازگو کند، تلاش کرده تا آنها را به بوتهی تحلیل بگذارد و سپس کاراکترها و درونمایهی متفاوتی را از دل تحلیل شخصی خود بیرون آورد. در نیمهی اول فصل اول سریال که بسیار کند پیش میرود، داستان به این میپردازد که چه چیزی باعث شده تا «دنی»، «اوون»(راهول کولی) و سایر ساکنان بلای در این روستا گرفتار شوند. اما در ادامه سوال بهتری میشود:«آیا هرگز میتوانند از اینجا فرار کنند؟»
داستان در لندن 1987 آغاز میشود. «دنی» یک معلم جوان است که از آمریکا آمده است. او دعوت به یک مصاحبهی کاری با «لرد هنری»(هنری توماس) شده است تا وظیفهی آموزش و مراقبت از خواهرزادههای یتیم «لرد هنری» را بر عهده گیرد اما حسابی مصاحبه را خراب میکند. پس از این مصاحبه او «لرد هنری» را در یک بار میبیند و آنجا متوجه میشود که ندیمهی قبلی آن بچهها به دلیل خودکشی از دنیا رفته است. او با اصرار به «لرد» میگوید که معنی مرگ را میفهمد و سپس احساساتی شده و میگوید:«من معنی از دست دادن را میفهمم». این گونه میشود که او به استخدام «لرد هنری» در میآید.
در عمارت بلای که چندین قرن قدمت دارد، او با خواهرزادههای «لرد» یعنی «فلورا»(آملی بی اسمیت) ۸ ساله و «مایلز»(بنجامین ایوان اینزورث) 10 ساله برای اولین بار دیدار میکند. این دو کودک رفتارهای اشرافزادههای کوچک را از خود نشان میدهند. برخی اوقات «مایلز» رفتارهایی میکند که از سن او بیشتر است مانند درخواست یک لیوان شراب یا لمس «دنی» به شیوهای هوسآمیز و ناراحتکننده. «مایلز» به تازگی از مدرسهی شبانهروزی اخراج شده است و هیچکس دلیل این اتفاق را نمیداند. همکاران جدید «دنی» مهربان هستند اما آثاری از نامیدی و افسردگی را میتواند زیر چهرههای دوستانهی آنان دید. «اوون» در فرانسه مشغول آموزش آشپزی بود که مادرش بیمار شد. او این شغل را در عمارت بلای به این دلیل انتخاب کرده است که بتواند به مادرش نزدیک باشد. «جیمی»(آملی ایو) که به عنوان باغبان عمارت استخدام شده است، دختری سرزنده و بازیگوش اما تودار است. و خانم میانسالی که به شغلش افتخار میکند یعنی خدمتکار عمارت «خانم گروس»(تی نیا میلر)، بنظر میرسد که زندگی او تنها به همین عمارت محدود میشود.
در ابتدا فهمیدن اینکه آیا عمارت بلای تسخیر شده یا به دلیل یک مرگ نفرین شده است. نشانههای وحشت مثل تلفن آویزان مانده، عروسکهای ترسناک، اجسام ترسناک که از راه دور بنظر میرسد که انسان نیستند از ابتدا دیده میشوند. «فلانگان» بسیار با حوصله به سرنوشت ندیمهی قبلی یعنی «ربکا جسل»(تاهیرا شریف) میپردازد. او زنی زیبا، باهوش و باانگیزه بود که روی تبدیل شدن به یک وکیل دادگستری را در میپروراند و انتظار داشت که «لرد هنری» نیز به او کمک کند. سپس او عاشق فرد دست راست «لرد هنری» یعنی که «پیتر کوئینت»(الیور جکسون کوهن) شد که بنظر میرسد تأثیری زیادی نیز روی خواهرزادههای «لرد» دارد.
طرفداران «خانهی هیل» فلشبکهای فراوانی را در تایملاین این سریال تجربه خواهند کرد که این موضوع، گذشته را نیز مثل حال و آینده بسیار معمایی و مرموزتر میکند. مسئلهی آشنا در این دنباله، توسعهی کاراکترها است که کمتر این را در ژانر وحشت شاهد هستیم. «تسخیر عمارت بلای» پایان رمان «چرخش پیچ» را بازتولید نمیکند. طرح کلی داستان «تسخیر عمارت بلای» بسیار پیچیدهتر است. داستان این سریال علاوه بر یک داستان ترسناک، داستانی عاشقانه نیز هست.
منبع: تایم
مترجم: وحید فیض خواه