جستجو در سایت

1393/09/03 00:00

خانواده ای نزدیک ما

خانواده ای نزدیک ما
فیلم آرام آغاز می شود . ابراهیم (پرویز پرستویی) و همسرش (آهو خردمند) را می شناسیم. هر دو پیرند و تنها . خانه تاریک است . قدیمی است . مانند شخصیت های اصلی . علت تاریکی بی برقی است ، اما وقتی برق هم می آید زیاد روشن نمی شود . تاریکی از درون است! . فرزندی (بهروز شعیبی) دارند که بازمانده ی جبهه و جنگ است . وضعیت خوبی ندارد. تنها یک دستش کار می کند . عصبی است . می خواهد نباشد ، به نظرش اگر نباشد وضعیت خانواده بهتر است ، اما ابراهیم و همسرش همین ماندن نیمه کاره را هم دوست دارند . او را از بیمارستان به خانه می برند تا نزد خودشان باشد . کمی که می گذرد فرزندان دیگر هم می آیند . دو پسر دوقلو (محمد صادقی و مهدی صادقی) و یک دختر (سهیلا گلستانی) که هرکدام در یک گوشه از کشور مشغول کار و زندگی شده اند !.خانواده دور هم جمع می شود . همه راضی و خوشحالند ، گاهی می خندند و گاهی با یادآوری ایام قدیم بغض می کنند و گاهی هم اشک می ریزند . این روند ادامه دارد تا آن پلان های تعیین کننده ی انتهایی که همراه است با یک غافلگیری و حرف اصلی فیلمساز . (میهمان داریم) فیلم خوبی است . فیلم تاثیرگذاری است . این تاثیر گذاری برای مخاطبی که از جنس خانواده ابراهیم باشد بیشتر هم است و حتی باعث بغضی هم در گلوی او می شود . مخصوصا در انتهای فیلم و بعد از تمام شدن . حرفی که عسگرپور در فیلمش می زند مهم و اساسی است . حرف دل تمام خانواده هایی است که فرزندی را روانه ی جبهه و جنگ کرده اند . کاری به بعدش نداریم ، اینکه آن فرزندان بازگشته اند یا شهید شده اند . کارگردان هدفش فقط همین رفتن است . چه بازگردند و چه بازنگردند دیگر هیچ چیز مثل سابقش نیست . خانواده هم با رفتن آن فرزند تمام می شود . به نظرم حرف مهم و تاثیرگذاری است . ریتمی که کارگردان برای فیلمش انتخاب کرده کاملا درست و مناسب است . مخاطب آرام آرام وارد زندگی ابراهیم و همسرش می شود و از لحاظ حسی با آن ها یکی می شود . آوردن پسر به خانه و ناهنجاری های رفتاری او پدر را کمی عصبانی می کند و باعث می شود واکنش نشان دهد، اما کمی بعد خود را کنترل می کند و همه چیز آرام می شود . مادر اما از همان ابتدا آرام است و صبور . صبور را عمدا به کار بردم ، این صبر در انتهای فیلم و بعد از معلوم شدن قصه ی اصلی معنایی فراتر از کلمه پیدا می کند ، من درباره ی انتهای فیلم چیزی نمی نویسم ، زیرا اصلا نمی خواهم قبل از تماشای فیلم ، داستان و هسته ی اصلی فیلم را بدانید. بازی ها همگی خوب و قابل قبول اند . مخصوصا پرویز پرستویی که با نگاه هایش هم می تواند تن مخاطب را به لرزه بیندازد . آهو خردمند هم اینجا وظیفه ی سختی به عهده دارد . وظیفه ی مادری که باید دردهای فراوانی را در پشت چهره اش پنهان کند و سعی کند لبخند بزند و به فرزندانش آرامش بدهد! . وظیفه اش را خوب و کامل انجام داده است . باقی هم خوب اند . فقط اگر جای بهروز شعیبی بازیگر دیگری انتخاب میشد ، سکانس های مربوط به او از بار حسی بیشتری برخوردار بود و فیلم چند پله بالاتر می رفت . حس هایش مناسب با نقش نیست ، نقشش حس بهتر و بیشتری می طلبد . نقشی که در فیلم نامه نوشته شده عالی است اما بازی شعیبی چنگی به دل نمی زند . (میهمان داریم) فیلمی است که مخاطب به راحتی به آن وارد می شود اما به سختی از آن خارج می شود . فیلمِ کم ادعایی است . نمی خواهد الکی شلوغ کند و جاروجنجال راه بیندازد، متین و آرام حرفش را می زند و تاثیرش را می گذارد . کارگردانی خوبی هم دارد . عسگرپور لحن و حس فیلم و مختصات شخصیت ها را به درستی به مخاطب انتقال داده است . حتی در مواجهه با شخصیت های فرعی فیلم ، مانند آن دختری که قرار بود با پسر ابراهیم ازدواج کند. موسیقی فیلم زیبا و احساسی است . علیرضا کهن دیری لحن خوب و درستی برای ساخت موسیقی این فیلم به کار برده است . موسیقی در لحظاتی که لازم است ، بار احساسی درست و تاثیرگذاری به مخاطب انتقال می دهد . در کل ، فیلم (میهمان داریم ) ، فیلم ساده و جمع و جوری است اما حرف بزرگی دارد . حرفی که از دل تمام خانواده هایی گفته شده است که فرزندانشان یا شهید شده اند یا اگر هم بازگشته اند ، دیگر آنگونه که رفته بودند نیستند./