به امید آینده ای بهتر

این مطلب نگاهی کلی است به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، ساز و کار اجرایی و سیاستگذاری های آن و در نهایت داوری ها که مهم ترین بخش هر جشنواره به حساب می آیند. این مطلب یک شب پیش از توزیع جوایز نوشته شده است و نگارنده در آن کاری به برندگان ندارد زیرا به نظرم، اهمیت کاندیداها در جشنواره فیلم فجر با توجه به برندگان سالهای گذشته، همواره بیشتر از برندگان بوده است.
جشنواره فیلم فجر امسال چند اشکال بزرگ داشت که یکی از آنها جداسازی اهالی رسانه و منتقدین از سینماگران بود؛ جشنواره ها تنها به صِرف فیلم دیدن برگزار نمی شوند و طبیعتاً اهداف مهم دیگری نیز در دل هر جشنواره ای قرار دارد که یکی از مهمترین آن ها دیدار، معاشرت و تبادل نظر میان خبرنگاران و اصحاب رسانه ها با سینماگران است. بله، اولویت این دیدارها با آن دسته از سینماگرانی است که صاحب اثری در جشنواره باشند اما نمی توان این معاشرت های حرفه ای و تخصصی را تنها محدود به دسته به خصوصی از اعضای جامعه ی هنری کرد. البته ناگفته نماند که امسال حضور صاحبان اثر در پردیس سینمایی ملت نیز در مدت زمانی کوتاه و اندک صورت می پذیرفت که تنها محدود به مراسم فوتوکال و جلسات پرسش و پاسخی بود که در آن ها سوالات کلیشه ای مختصری مطرح می شد و پس از اکران فیلم هایشان، سینماگران موظف به ترک پردیس ملت بودند. من به عنوان یک منتقد فیلم، در تمامی روزهای جشنواره در پردیس سینمایی ملت حضور داشتم و نتوانستم به «باغ کتاب» مراجعه کنم که گفته می شد سینمای هنرمندان است اما برخی از دوستان هنرمندم هم در آن مجموعه از این شرایط ناراضی بودند و معتقد بودند تعداد بسیار انگشت شمار خبرنگاران و حتا عکاسان در «باغ کتاب» باعث شده است ارتباط آن ها با بیرون قطع شود و معاشرت و تبادل نظر مطلوب هر دو گروه سینماگران و اهالی رسانه به کلی مخدوش گردد.
یکی دیگر از اشکالات اساسی «پردیس سینمایی ملت» معضل پارکینگ این مجموعه است. معضلی که برای یک جشنواره سینمایی می تواند به یک فاجعه تبدیل شود و متأسفانه هیچ تمهیدی برای رفع این مشکل اندیشیده نشده بود.
گرچه این مجموعه تعداد چهار سالن دارد و صف های تشکیل شده پشت درب های این سالن ها قابل مقایسه با صف های طویل برج میلاد نبودند اما همچنان در برخی اکران ها مسئله ی نبودِ صندلی کافی به چشم می خورد؛ ضمن آن که به دلیل حضور همیشگی عوامل فیلم ها در سالن شماره سه، امکان تماشای مشترک فیلم برای عوامل فیلمها با تمامی اهالی رسانه وجود نداشت و عوامل به هنگام اکران فیلم نمی توانستند از واکنش های همه اصحاب رسانه نسبت به فیلمشان آگاه شوند.
بنا بر تمامی دلایل ذکر شده، فضای باز و وسیع برج میلاد و سالن پرگنجایش آن قطعاً امکان بهتری را برای حضور توامان هنرمندان، منتقدان و مطبوعاتی ها فراهم می آورد. ضمن آن که برج، معضل پارکینگ ندارد و به دلیل فضاهای متعدد بیرونی دست عکاسان برای عکاسی بهتر از عوامل و برگزاری فرش قرمزها که از آئین های مرسوم تمامی جشنواره های بین المللی است بازتر است.
از دیگر اتفاقات ناخوشایند امسال جشنواره، آماده نبودن کارت بسیاری از اهالی رسانه ها و اعضای انجمن منتقدان در روزهای ابتدایی بود. من، به عنوان عضوی از انجمن منتقدان دقایقی پیش از اکران اولین فیلم، توانستم کارت خود را از روابط عمومی تحویل بگیرم اما بسیاری از هم صنفانم تا روز دوم جشنواره نیز کارتشان آماده نشده بود و برای ورود به سالن ها و جلسات پرسش و پاسخ با مشکل مواجه می شدند. آماده نبودن کارتها علاوه بر بی احترامی به مدعوین منجر به بروز بی نظمی شدید پشت درب نمایش سالن ها می شد و بسیاری از افراد را خسته و عصبانی کرده بود. همچنین اینترنت و تلفن همراه در پردیس ملت به سختی کار می کنند و این امر، برای اشخاصی که کارشان تهیه و ارسال خبر و نقد است بسیار فرساینده بود.
یکی از محاسن «سینما ملت» وسعت سالن همایش های آن بود که تعداد بیشتری عکاس و خبرنگار را پوشش می داد و مسئله ی شلوغی بیش از اندازه و عدم گنجایش سالن های نشست برج میلاد در آن به چشم نمی خورد و از دیگر محاسن آن سیستم پخش تصویر و صدای خوب آن بود.
با همه ی این ها، امیدوارم در سال آینده، جشنواره فیلم فجر مجدداً به برج میلاد منتقل شود که اگرچه بهترین گزینه ممکن برای برگزاری چنین رویدادی نیست اما با توجه به بضاعت مکانی اندک تهران و نبود کاخ دائمی جشنواره، به نظر می رسد «میلاد» گزینه بهتری نسبت به سایر پردیس های سینمایی باشد که همه آنها کشش کمی برای تحمل این حجم از جمعیت دارند.
اما داوری های جشنواره فیلم فجر امسال نیز مانند هر سال خبرساز شد. انتقاد شدید اهالی رسانه از بسیاری از انتخاب های هیئت داوری، در همان پردیس ملت و به هنگام اعلام نامزدی ها آشکار گردید.
ناگفته نماند که به زعم من، این داوری ها نسبت به سال گذشته منصفانه ترند و خطاهای کمتری در آن ها به چشم می خورد اما همچنان برخی کاستی ها و نکات تعجب برانگیز در آنها خودنمایی می کند. یکی از عجیب ترین اتفاقات، کاندیداتوری دو بازیگر از یک فیلم در شاخه بهترین بازیگر نقش اول زن است. چه طور ممکن است سارا بهرامی و مهناز افشار تواماً بازیگران نقش اول یک فیلم باشند؟ همچنین نام هانیه توسلی در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «سوتفاهم» قرار گرفت که این هم جای سوال دارد، زیرا به عقیده من توسلی در آن فیلم ایفاگر نقش مکمل بود نه نقش اول.
در جشنواره امسال 22 فیلم با یکدیگر به رقابت می پرداختند که در میان آنها 3 فیلم هم مستند و انیمیشن بودند بنابراین عملاً 19 فیلم رقابت جدی با یکدیگر داشتند؛ آیا انتخاب 7 فیلم بعنوان کاندیداهای بهترین فیلم در چنین شرایطی عجیب نیست؟!
اعلام نام بعضی از کاندیداها در نشست خبریِ سینما ملت با واکنش های مثبت و منفی اهالی رسانه رو به رو گردید. به عنوان مثال وقتی نام سارا بهرامی و نوید محمدزاده به عنوان نامزد بهترین بازیگران نقش اول زن و مرد اعلام گردید اهالی رسانه آن دو را تشویق کردند اما این واکنش به هنگام اعلام نام پژمان جمشیدی به عنوان کاندیدای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد با خنده و اعتراض اصحاب رسانه تغییر شکل داد. همچنین قرار گرفتن نام هر سه بازیگر نقش مکمل زن فیلم «عرق سرد» در میان نامزدها و در عوض نبودن نام کارگردان آن موجب تعجب اصحاب رسانه شد.
فیلم «کامیون» جزو آثار نه چندان خوب جشنواره امسال بود که در سه بخش مهم جشنواره یعنی بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی نامزد شد! این اتفاق نیز واکنش های مثبتی را به همراه نداشت، آن هم در حالی که پیمان معادی که فیلمش در 9 شاخه کاندیدای جایزه بود برای کارگردانی خوبش در فیلم «بمب» نامزد سیمرغ بلورین نشد!
ساعد سهیلی با سه فیلم در جشنواره امسال حضور داشت و در هر سه فیلم بازی های خوبی ارائه کرده بود. درحالیکه پیش بینی می شد او حداقل برای یکی از این فیلم ها نامزد شود این اتفاق برای هیچ کدام از فیلم هایش رخ نداد!
از این دست اتفاقات کنجکاوی برانگیز در نامزدی های امسال به کرات به چشم می خورد و جالب اینجاست که هیئت داوران در نشست مطبوعاتی به پرسش های خبرنگاران پاسخی ندادند و همین مسئله شبهات را نسبت به انتخاب های هیئت داوران بیشتر کرد.
ظاهراً امسال نیز باید مثل سال های گذشته امیدوار باشیم که جشنواره فیلم فجر به عنوان مهم ترین رویداد سینمایی ایران در سال آینده با حواشی کم تر و دقت نظر بیشتری برگزار شود تا رویدادی که از آن به عنوان سال تحویل سینمای ایران نام برده می شود به جای دلخوشی مایه ی سرخوردگی و ناامیدی اهالی سینما و اصحاب رسانه نشود.