سی مرغ سینمای ایران

بعید میدانم بزرگترین جشنواره سینمایی کشور مزین به نام سیمرغ افسانه ای و اساطیری باشد، وضعیت مسموم سیستماتیک سینمای ایران بیشتر شبیه به سی مرغ پرکنده منجمد دست و پا بسته هورمون زده است که برای فروش بیشتر درون آنها را با آب پر کرده اند. سینمایی که شورای پروانه ساخت آن همچنان در قبال چگونگی صدور مجوز به "محمد امین کریم پور" این اینفلوئنسر اینستاگرام سکوت کرده است. اینفلوئنسری که فاقد فاکتور های لازم برای دریافت این مجوز بوده است. البته پاسخ کاملا روشن است: ایران کشوری در شعار عدالتخواه است اما در عمل اشاعه دهنده فرهنگ سرمایه داری است، سیستمی که سواد و تجربه را قربانی پول و پارتی می کند، شخصی که جز ایجاد خنده های کاذب و سقوط فرهنگی چیزی برای ارائه ندارد یک شبه در ایران می شود رسما کارگردان سینما. فاکتورهایی که گویا فقط برای فیلمسازهای تحصیلکرده بدون پشتوانه و بدون پارتی وضع شده است:
*تایید صلاحیت کارگردانی برای کارگردانان اول، با کسب حداقل ۶۰ امتیاز، بر اساس جدول زیر صورت می گیرد:
نمونه کار ۵۰ امتیاز، تحصیلات سینمایی و مرتبط ۱۰ امتیاز، دستیار کارگردانی سینمایی ۱۵ امتیاز، جوایز و حضور در جشنواره ها ۱۰ امتیاز، دیگر فعالیت های فرهنگی و هنری در سینما تا ۱۵ امتیاز. لازم به توضیح است تمام فعالیت ها و امتیازات صرفا فقط به فعالیت های سینمایی تاکید دارد نه کلیپ های اینستاگرامی اما گویا پول حرف اول را در سینمای مملکت می زند.بسیاری از فیلمنامه نویس های جوان، کارگردانان فیلم کوتاه جوان و تحصیلکرده رشته های سینمایی اعم از نامزدها و برندگان جوایز معتبر بین المللی فیلم کوتاه همچنان در صف برو بیا های تولید فیلم اول خود قرار دارند، کاپیتالیست های قانونگذار سینما که عاری از هرگونه سوادی هستند فقط برای سودجویی و فروش بیشتر متوسل به اینفلوئنسرها می شوند، اگر امثال دنیا جهانبخت هم در این کشور برنده سی مرغ بلورین شوند تعجب نکنید، آموزشگاه هایی که به واسطه نام یک یا دو بازیگر سینمایی سالانه صدها میلیون تومان پول از جوانان علاقمند این کشور به جیب می زنند و بعضی مدرسین نام آشنا برای سکانسی کوتاه به عنوان یک نقش فرعی طلب میلیون ها تومان پول از هنرجوها می کنند. ژست ها و لباس های مضحک بعضا بازیگرانی در جشنواره ها که حتی توانایی پنج دقیقه صحبت صحیح و منطقی را ندارند و اغلب پاسخ ها به خبرنگاران سطحی و احساسی است. در بدترین شرایط نیز بازیگر باید با درایت و منطق پاسخگو باشد و احساسی کردن مبحث تنها نشانه ضعف بوده و فقط مورد اقبال هم کیشان و فن های سیمبل پرست حامی است حتی اگر تعدادشان زیاد باشد به معنای پاسخ صحیح نیست. بیشتر گرایش و علاقمندی جوانان ما به بازیگران به لحاظ رسالت و مکاتب فکری بازیگران نیست زیرا با احترام اکثرا فاقد مکتب فکری و اندیشه هستند. آیا به عنوان مثال بازیگران ما تاکنون مکتب فکری مارلون براندویی را شنیده اند؟! یا فقط ژست صحبت مارلون براندویی را به خود نسبت می دهند؟! آیا از نقش آفرینی فینیکس در جوکر فقط مدهوش اکت های او شده ایم یا به رسالت محتوایی فیلم در پرورش کاراکتر فکر کرده ایم؟! سینمای ما سست است، در تولید، در تامل، در پژوهش. نگاه عمیقی به سینما دوستان تزریق نکرده اید، زیرا عمیق فکر نمی کنید و نمی خواهید کسانی باشند که عمیق ببینند یا عمیق فکر کنند. نود و پنج درصد بازیگران ما "سیمبل سکس" هستند و علاقمندی ها به آنها و قربون صدقه نوجوانان و جوانان به آنها از روی مطالعه و بینش نیست و صرفا جذبه های لبخند، اندام، لباس و بی شماری از نمونه های گرایشات روانشناسی به فرد می باشد. سینمای ایران امروز بسیار پوچ و صرفا تجاری است، ولی باید اذعان کرد سینمای هنر و تجربه اوضاع بهتری دارد، بی شک رویکرد متفاوت و فاخری نسبت به سینمای تجاری دارد و اغلب معنا در نگرش فیلمساز و قاب یافت می شود. سوال دیگری دارم! اگر به نظر شما ماهواره بد است، اگر می گویید مخرب است، اگر به زعم شما شیطانی هستند در بخش صدور مجوز نمایش های خانگی این کپی برداری مضحک از برنامه بفرمایید شام یعنی چه؟! چرا خودتان را آلت دست و مضحکه قرار می دهید؟! زاویه دوربین، فرم، ساختار، نوع امتیاز دهی و همه چیز دقیقا مو به مو کپی برداری شده از برنامه بفرمایید شام شبکه منوتو. بنیان فرهنگی ما سست و کپی برداری شده است. بیژن بیرنگ عزیز؛ خلاقیت این روزهای شما حکایت چسب دوقلوی هل است که با رفتن مسعود رسام گویی دیگر چسبندگی دوران کودکی ما را ندارد. یکبار هم که شده میدان را به دختران و پسران هنرمند مستعدی از این سرزمین بدهید که نه ابلهانه میخندانند نه مغرضانه می گریانند. به سینمای مخدوش خودمان بازمیگردم؛ سینمایی که نه بوی سادگی خانه دوست کجاست کیارستمی را می دهد و نه دیگر آسمان فیلمهایش از جنس بچه های آسمان مجیدی است. باید متاسف بود برای سینمایی که امثال استاد ناصر تقوایی را خانه نشین کردند و اینفلوئنسر های اینستاگرامی را علم کردند. باید خون گریست برای سینمایی که در پرده نقره ای ضد قهرمان است اما پشت پرده کسانی را که حتی از جان فورد، سیدنی لومت، ویتوریو دسیکا و... حتی یک فیلم ندیده اند و نمی شناسند یک شبه قهرمان می سازد.
نویسنده: رامتین سراج پور