فریاد بی صدای سینما
نقد و بررسی فیلم آباجان
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
آباجان تجربه جدید فیلمسازی هاتف علیمردانیست که همچون هفت ماهگی نمیتواند موفقیت نسبی کوچه بی نام را تکرار کند این اثر از تعدد کاراکتر بهره میبرد که هیچکدام از کاراکتر ها نمیتوانند در بحث شخصیت پردازی مخاطب خود را راضی نگه دارند ضمن انکه سیستم خط روایی قصه در اکثر اوقات بسیار ساده بوده و بدون گره یا حتی ویژگی ساختاری یک درام موفق میباشد این در حالیست که معدود گره های حال حاضر قصه هم، هیچگاه نمیتوانند مخاطب خود را درگیر سازند نکته مهم ان است که این در هم تنیدگی معدود گره های فرعی و گره اصلی به حدی بی اهمیت و تا حدودی خارج از معنا جلوه میکنند که تا پایان، هیچ جذابیت و درخششی به بدنه کدر و از رنگ و رو افتاده آباجان نمیدهند
آباجان در بحث بازی همچون سایر آثار علیمردانی خوب و در خور کار شده است اما همه این مسائل به مثابه ساخت یک ویدیوی خانوادگیست که تنها به تشریح یک گفتمانی بین شخصیت ها میپردازد که فاقد جذابیت میباشد
یادمان نرود سینمایی که ما از آن به عنوان پاپ کرن یاد میکنیم سینمایی است که قبل از همه چیز وظیفه اش سرگرم ساختن مخاطب خود میباشد
و آباجان در این زمینه بسیار عملکرد ضعیفی داشته است
محوریت قصه آباجان و یا موتور محرک قصه ،فاطمه معتمد آریا با بازی آباجان میباشد اما جای تاسف دارد که علیمردانی در بحث شخصیت پردازی حتی کوچکترین توجهی هم به کاراکتر اصلی خود نداشته و تنها شخصی که شخصیت پردازی بهتری دارد همان کاظم بابازی علیرضا آذرنگ میباشد
در بحث فرم و یا انچه که از باب تصویر به شکل حس به مخاطب انتقال میابد کلامی نمیتوان گفت چون محتوایی وجود ندارد به نظر میاید چینش وقایع و پرداخت آنها به حد زیادی بد میباشد چرا که هیچ کدام از وقایع نمیتوانند مخاطب را شگفت زده یا ناراحت کنند به عبارت دیگر زمان در فیلم در حال گذر است بی انکه حسی به مخاطب انتقال یابد
آباجان میبایست در سیطره و میزانسن درستی از جنگ حرکت میکرد گه به غیر از چند سکانس ،ما چیز زیادی از جنگ شاهد نیستیم در بیشتر اوقات شرح وقایع در لوکیشن خانه را شاهد هستیم که البته هیچ آمد و شد تاثیر گزاری ندارد ضمن آنکه قصه در بحث شفاف سازی روابط میان کاراکتر ها بسیار دست به عصا حرکت میکند تا آنکه مخاطب تا دقایق ۵۰ سرگرم تماشای اور توریست که به صورت نرمال میبایست پانزده الا بیست دقیقه باشد
در واقع این بیست دقیقه همان ماکزیمم زمانی میباشد که کارگردان فرصت دارد میخ خود را بکوباند این اثر به صورت تماتیک پیرو آثاری همچون ابد و یک روز میباشد و البته از الگوی مشابه ساختاری کوچه بینام نیز تبعیت میکند اما ضعف های مکرر فیلمنامه ،که همان بحث محتواست به طور کل فیلم را زمین میزند در پایان باید اشاره کنم هاتف علیمردانی که نقطه قوتش شرح روابط پنهانی در کوچه بی نام بود اینبار آنقدر دلسردم کرد که قطعا اگر جشنواره های بعدی به استقبال اثری دیگر از ایشان برود ،برای من از باب کیفی قابل پیش بینی خواهد بود که با چه محصولی طرف حساب هستم
نمره ارزشیابی از ده :۴
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی