سلام سینمای ایران به ابرقهرمانان

سالهای بسیاری است که در ساخت یک قهرمان، سینمای ایران در برابر سینمای غرب موضع انفعال را پیشه کرده و در این زمینه واکنش مناسبی را نشان نمی دهد. اساساً اسطورهسازي و به تصويرسازی ابرقهرمانان محور تولیدات هالیوود بوده است. حتی در سالهای اخير به شكل ويژهتري مورد توجه صنعت سينماي امريكا قرار گرفته و از بتمن تا سوپرمن و مردآهنی تا کاپیتان آمریکایی زایده ذهن خلاق نویسندگان غربی است، به طوری که سهم جدی درآمدی صنعت سینما در غرب برگرفته از این الگوسازی هاست.
اکثر این ابرشخصیت ها عموماً امريكايي هستند و در قامت يك شخصيت قدرتمند منفي يا مثبت ظاهر شده و برای نجات جهان آستین بالا می زنند و با کمک جلوه های رایانه ای فاخر و بسیار نزدیک به واقع، روایتگر تخیلات داستان نویسان و کمیک نگاران هالیوودی شده اند. این تلاش نه تنها در کسب درآمدهای مالی، که در مسائل سياسي و فرهنگي و حتي اجتماعي نیز موثر است و حتی کارکردهای ملی گرایانه ای مانند ایجاد حس هویت و انسجام ملی و
حماسی نیز نقش آفرین هستند.
برای مردم ایران که سالهای سال نظاره گر هنرنمایی هالیوود در ساخت و پرداخت این ابرقهرمان ها بوده است ورود جسورانه سعید ملکان در فیلم روز صفر برای خلق یک قهرمان ملی با هنرنمایی امیرجدیدی بسیار جذاب و حتی بیگانه است! جذاب از این منظر که برای نخستین بار یک قهرمان وارد سینمای ایران می شود و به تنهایی به یکی از مهمترین دلمشغولی های نظام پاسخ داده و آن را مرتفع می سازد و البته بیگانه به دلیل اینکه تا به امروز چنین شخصیتی را در سالهای اخیر سینمای ایران ندیده است و ارتباط گیری با قهرمان فیلم با توجه به سبقه ی فعال ابرقهرمان های غربی در ذهن اش دچار چالش می شود.
فیلم روز صفر روایتی دیدنی از تلاش های یک مامور ویژه ایرانی است که برای حفاظت و حراست از میهن و به دام انداختن یکی از سرشبکه های عملیات های تروریستی در ایران دست به اقدامات متهورانه ای می زند و در شمایل یک مامور مخفی حرفهای با فریب برخی از عوامل اطلاعاتی موفق به بازداشت عبدالمالک ریگی و پیشگیری از یک عملیات تروریستی گسترده در داخل کشور ایران می شود.
یکی از جلوه های درخور توجه در این فیلم، بازی بازیگران فیلم مخصوصا ساعد سهیلی و امیر جدیدی است که بسیار درخشان و پر فروغ در نقش هاس خود ظاهر شدند. ساعد سهیلی در ایجاد کاراکتر یک تروریست آشنا برای ایرانیان، بسیار موفق عمل کرده است و امیر جدیدی به عنوان یک مامور حرفه ای اطلاعاتی نقشش را به خوبی ایفا می نماید.
در شکلگیری فرایند داستان، قهرمان سازی شخصیت اصلی فیلم با موفقیت انجام شده است و مخاطب به رقم پیشینه ی ابرقهرمان های غربی آمادگی این را پیدا می کند تا در آینده نزدیک با طیف جدیدی از قهرمانان ایرانی همراه شود.
نحوه روایت داستان به جز یک سوم آغازین و خصوصاً در هنگامه تلاش های مامور مخفی ایرانی در آلمان که چندان با کلیت اثر همخوانی ندارد بسیار سریع و رباینده افکار مخاطب است و از این حیث کشش داستان به اندازه ای هست که کمتر مخاطبی، مجالی برای جداشدن از فیلم پیدا کند. این نشان دهنده سیر صحیح داستان نویسی نویسنده اثر و اشراف او به موضوعات اطلاعاتی و سازوکارهای تعقیب و گریز در ماجرای ریگی دارد. این رویکرد فارغ از برخی گاف های فیلمنامه، در بخش هایی از داستان با افزودن برخی از صحنههای مستند جنایت های گروهک عبدالمالک ریگی همزادپنداری بیشتری بین مخاطب و شخصیت اصلی فیلم به وجود آورده است و همراستا با روند کلی قصه به پیش می رود.
لوکیشن ها و میزانسن های انتخاب شده برای تصویرسازی فیلم با توجه به تنوع اش خوب از آب درآمده و فی المثل در مورد اقدامات تروریستی در محدوده خارج از مرزهای ایران بسیار دقیق و با جزئیات بود و نحوه عمل را به خوبی نشان می داد.
موسیقی فیلم و صداسازی ها نیز خوب است و در راستای اثر گام برمیدارد و این نشان دهنده درک درست عوامل صدا و موزیسین فیلم دارد. این مهم در موسیقی تیتراژ پایانی اثر نمود بسیار خوبی دارد و حس و حال حماسی مجموعه را در پایان بندی تقویت می کند.
صحنه های جنگی و نبردهای مسلحانه اثر قابل قبول است و علاوه برآن گریم بازیگران به خوبی انجام شده و خصوصاً در مورد بازیگران تروریست مجموعه پیرایش بازیگران بسیار دقیق و با جزئیات بوده است و در این مورد می توان به شخصیت ساعد سهیلی اشاره کرد که به لحاظ ظاهری شباهت قابل قبولی به عبدالمالک ریگی واقعی پیدا کرده بود و این مهم در باورپذیر کردن بیشتر فیلم موثر است.
در برآیند کلی فیلم روزصفر می تواند تماشاگر را راضی از سالن سینما رهسپار خانه کند و البته در این بین ماندگاری طولانی مدتی در ذهن مخاطب به همراه داشته باشد.