تاریخچه حضور فیلمسازان ایرانی در جشنواره کن
اختصاصی سلام سینما- جشنواره کن جز مهمترین جشنوارههای رده اول جهان است و اگر بگوییم مهمترین و مشهورترین جشنواره هنری سینمایی است هم اغراق نکردهایم. هفتاد و چهارمین دوره این جشنواره دیروز به پایان رسید و در این دوره اصغر فرهادی با فیلم «قهرمان» در بخش مسابقه جشنواره حضور داشت و با آثار کارگردانانی مانند «پل فرهوفن» و «شان پن» رقابت میکرد.
به این بهانه نگاهی انداختهایم به تاریخچه حضور سینمای ایران در جشنواره کن و مهمترین فیلم سازانی که فیلمهایشان در جشنواره کن مورد توجه قرار گرفته است.
رابطه سینمای ایران با جشنواره کن به سالهای دور و حتی پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد. اولین حضور یک فیلم ایرانی در این جشنواره به سال ۱۹۶۱ برمیگردد. در این سال فیلم «کوروش کبیر» ساخته «فری فرزانه» در چهاردهمین دوره از رقابتهای کن حضور یافت.
دومین حضور سینمای ایران، سه سال بعد با فیلم کوتاه احمد فاروقی قاجار به نام «طلوع فجر» رقم خورد که اولین جایزه این جشنواره معتبر را برای ایران به ارمغان آورد. فیلم «طلوع فجر» موفق به دریافت جایزه شورای عالی تکنیک از کن شد.
از میان سینماگران ایرانی، بهمن قبادی و جعفر پناهی با ۶ جایزه بیشترین تعداد جایزه را کسب کردهاند و پس از آن عباس کیارستمی و اصغر فرهادی با ۴ جایزه قرار دارند.
سینمای قبل از انقلاب؛ داریوش مهرجویی و بهمن فرمانآرا
اما اولین فیلم مهم ایرانی که در جشنواره کن سروصدا به پا کرد «گاو» ساخته داریوش مهرجویی بود. هرچند که این فیلم در بخش مسابقه اصلی نبود و در بخش دو هفته با کارگردانان نمایش داده شد.
چهارمین فیلم مهرجویی یعنی «پستچی» باعث دومین حضور او در جشنواره کن و اینبار در بخش اصلی شد. «پستچی» در زمان ساخت خود در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته بود و مضمونش برای اروپاییها قطعا جذاب و جالب توجه بود. فیلمی که درباره واردات فرهنگ غربی و تاثیرات آن بر زندگی زناشویی قهرمان فیلم بود که در پایان منجر به پایانی پر از خون و جنون میشد. البته نگاه بدبینانه کارگردان به فرهنگ استعماری بهقدری سویه انتقادی شدید داشت که فیلم موفق به کسب جایزه و جلب نظر هیئت داوران نشود. مهرجویی بعد از انقلاب هم در سال ۲۰۰۲ با فیل «بمانی» در بخش نوعی نگاه شرکت کرد.
آخرین حضور ایران در جشنواره کن طی دوران پیش از انقلاب و سلطه سینمای فارسی، مربوط به دو فیلم «بهمن فرمان آرا» میشود. فیلمسازی که سویه روانکاوانه شرقی آثارش و توجه خاصش به مقوله مرگ و فانتزی کردن آن، به هرحال برای غرب کنجکاویبرانگیز بود. او اولین بار در سال 1975 با فیلم «شازده احتجاب» در بخش دو هفته با کارگردانان راهی فرانسه شد.
شازده، آخرین بازمانده خاندان قاجار است که در آخرین شب زندگی خود، خاطرات خانوادگی را مرور می کند، و آنچه را که اجداد خونریز او و خودش بر سر رعایا ونزدیکان شان آورده اند از نظر می گذراند: ماجرای کشته شدن مادر بزرگ به دست جد بزرگ، به گلوله بستن تعدادی از رعایا که به دادخواهی برخاسته اند و زجرکش کردن همسرش فخرالنساء. وقتی شب به پایان می رسد مراد پیشکار سابق وی، نزد شازده احتجاب میرود و خبر مرگ خود شازده را به او می دهد.
دومین بار فرمانآرا، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران با فیلم «سایههای بلند باد» در بخش هفته منتقدین در جشنواره کن حاضر شد. البته فیلم «تداعی» ساخته «نورالدین زرینکلک» هم آن سال به فرانسه رفت و دیگر نماینده سینمای ایران در جشنواره کن بود.
تاثیر انقلاب اسلامی بر رابطه سینمای ایران و کن و اولین فیلمساز راه یافته به این جشنواره در عصر جدید سینمای ایران: بهرام بیضایی
اولین فیلم ایرانی که بعد از انقلاب اسلامی ساخته شد و توانست جواز حضور در جشنواره کن را بگیرد، «چریکه تارا» ساخته ماندگار بهرام بیضایی بود. البته لازم به ذکر است که فیلم در حالی به کن رفت که در ایران مجوز نمایش دریافت نکرد و بهنوعی در توقیف بود.
اما نکته عجیبتر ماجرا اینجاست که تا سالهای سال این تنها رابطه بهرام بیضایی بزرگ و جشنواره کن بود و به شکل عجیبی مهمترین و بهترین فیلمهای او یا به کن فرستاده نشد و یا توسط این جشنواره مورد توجه قرار نگرفت. بههرحال بیضایی یکی از باهوشترین و آگاهترین فیلمسازان سینمایی نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی روز بود و بعید نیست این دلیل بدبینیاش به جشنوارهای با سیاستگذاریهای مشخص بوده باشد که سال به سال هم در مواجهه با سینمای ایران تشدید شد و انتخابها سیاست ورزانهتر شدند، فارغ نگاه هنری و زیباشناسی به فیلمهای ایرانی.
«چریکه تارا» در بخش نوعی نگاه به نمایش درآمد. فیلمی زنآزادخواهانه که دربار زن بیوهای به نام تارا بود که در جریان سفری سخت به همراه دو فرزندش درگیر اتفاقات نابهنگامی میشود.
بعد از «چریکه تارا» و با بالاگرفتن جو انقلاب و درگیریهای سیاسی میان حکومت جدید با منافقان و مخالفان و کشیدهشدن خشونت به خیابانها از سویی و آغاز رشته تحریمهای شدید بینالمللی علیه ایران از سوی دیگر، باعث شد جشنواره کن رابطه خود را به مدت ده سال تماما با سینمای ایران قطع کند و در این مدت حتی یک فیلم ایرانی هم در همه بخشهای اصلی و جانبی جشنواره بهنمایش درنیامد.
پس از یک دهه، در آستانه آغاز دهه هفتاد شمسی، درست در سال ۱۹۹۱ میلادی بود که فیلم «در کوچه های عشق» به کارگردانی خسرو سینایی دوباره این رابطه را به جریان انداخت. این درحالی بود که پس از دوران سازندگی و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، ایران به یک ثبات نسبی سیاسی رسیده بود.
فیلم خسرو سینایی درباره جوانی بیست و چند ساله بود که در آغاز جنگ همراه خانواده اش از آبادان مهاجرت کرده است و پس از پایان جنگ با پدرش به آبادان بازمیگردد و با شهر و خانهای که ویران شده، مواجه میشود. جوان که در کوچه های خالی شهر تنهاست به دوستان کودکیش و بازی و عشق ها و شیطنت هایشان می اندیشد. پیرمردان صبوری را ملاقات می کند که همه مصائب جنگ را تحمل کرده اند و در شهر مانده اند و بالاخره شاهد حقارتی میشود که مهاجران در شهرهای دیگر برخود تحمیل کرده اند....
همین رویکرد ضدجنگ فیلم و لحن انتقادیاش بود که آن را مورد توجه جشنواره قرار داد. رابطه کن با سینمای ایران از اینجا به بعد هم انحصاری شد و هم تا حد زیادی سیاسی. به این شکل که این جشنواره توجه خاص خود را به فیلمهایی انتقادی و سیاسی معطوف کرد و البته به چند فیلمساز خاص که پس از این بارها و بارها نام خودشان و فیلمهایشان در ادوار مختلف کن شنیده شد و توانستند مهمترین جوایز و افتخارات سینمای ایران را از این جشنواره از آن خود کنند.
عباس کیارستمی
عباس کیارستمی، کارگردان نامآشنای سینمای ایران یکی از کارگردانانی است که بیشترین افتخارات را از جشنواره کن دریافت کرده است. یکسال بعد از بازگشت سینمای ایران به صحنه جشنواره کن، کیارستمی با فیلم «زندگی و دیگر هیچ» در بخش نوعی نگاه حاضر شد و جایزه ویژه این بخش و جایزه روسلینی را از آن خود کرد. حضور ا در کن آن سال تاثیر زیادی در شناساندن وی به سینمای جهان داشت.
البته در این سال دو فیلم دیگر هم در کن حاضر بودند، یکی «بدوک» ساخته مجید مجیدی و دیگری فیلم کوتاه «قلب» به کارگردانی سعید مجاوری. همچنین این دوره از رقابتها، اولین سال حضور سینمای ایران در بازار جهانی فیلم کن بود.
در سال ۱۹۹۷ در حضور بعدی، کیارستمی با فیلم «طعم گیلاس» بدل به اولین کارگردان ایرانی شد که نخل طلای این جشنواره را با خود به ایران آورد و همین مسئله زمینهساز هفت حضور دیگر او در سالهای آتی این جشنواره شد.
«طعم گیلاس» درباره مردی بود که تصمیم داشت خودکشی کند و به دنبال کسی میگشت تا در ازای ۲۰۰ هزار تومان بعد از مرگ جنازه او را به خاک بسپارد. جالب است بدانید «راجر ایبرت»، منتقد بزرگ آمریکایی در توصیف این فیلم آن را فیلمی خستهکننده و غیر قابل تحمل معرفی کرد و اعلام کرد که به شدت از این فیلم متنفر است.
در سال 1999کیارستمی اینبار با همکاری ابوالفضل جلیلی و ناصر تقوایی فیلم «قصههای کیش» را ساخت. این فیلم در بخش مسابقه به نمایش درآمد ولی نتوانست جایزهای دریافت کند.
در سال ۲۰۰۱ عباس کیارستمی با فیلم «ای بی سی آفریقا» در بخش خارج از مسابقه حضور داشت. این دوره یکی از دورههای پربار برای سینمای ایران بهشمار میآید. مخلباف هم فیلم داشت که به آن خواهیم پرداخت، در کنار این رضا میرکریمی در تنها حضور خود در این جشنواره موفق شد «زیر نور ماه» را در بخش هفته منتقدین به نمایش درآورد و جایزه ویژه این بخش را از آن خود کند.
«غریبه و بومی» فیلم کوتاه علی محمد قاسمی هم از جمله دیگر فیلمهای ایرانی آن سال بود.
در سال ۲۰۰۱ کیارستمی با فیلم «ده» در کن شرکت کرد. این فیلم یکبار دیگر دو سال بعدتر به همراه «پنج» در بخشهای نوعی نگاه و خارج از مسابقه به نمایش درآمدند.
سال ۲۰۰۳ هم کیارستمی در کن حضور داشت اما اینبار به عنوان یکی از اعضاء هیات داوران بخش اصلی جشنواره.
در شصت و سومین جشنواره فیلم کن فیلم «کپی برابر اصل» کیارستمی، تنها فیلم ایرانی حاضر در این رقابتها بود که هرچند موفق به کسب نخل طلا نشد اما جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای ژولیت بینوش به ارمغان آورد.
کیارستمی در آخرین حضور خود در کن فیلم «مثل یک عاشق»، را در بخش مسابقه به نمایش درآورد، البته نه به عنوان نماینده ایران که به عنوان فیلمی ژاپنی فرانسوی.
مورد ویژه خانواده مخملباف
خانواده مخملباف از جمله شخصیتهای محبوب جشنواره کن هستند. بعد از مهاجرت محسن مخملباف و تغییر ذهنیت و ضدیت جدیدش با جمهوری اسلامی، مخملباف ارج و قرب ویژهای نزد جشنواره کن پیدا کرد که به دخترش سمیرا مخلباف هم سرایت کرد.
مخلباف پدر، تاکنون 5 بار در این جشنواره حضور یافته است که در این میان در سال ۱۳۸۰ با فیلم «سفر قندهار» در بخش مسابقه جشنواره کن حاضر و جایزه جانبی کلیسای جهانی را دریافت کرد.
سمیرا مخملباف هم سه بار در کن حضور داشته است. در سال ۲۰۰۰ و با فیلم سینمایی «تخته سیاه» موفق به دریافت جایزه هیئت داوران بخش مسابقه شد و یک سال بعد بر مسند داوری جشنواره کن در بخش مسابقه نشست. «تخته سیاه» داستان چند آموزگار کرد است که بر پشت خود تخته سیاه حمل می کنند و در جاده های کوهستانی کردستان، هم مرز با عراق در جستجوی کسانی هستند که به آنها درس بدهند ولی کسی را پیدا نمی کنند.
سمیرا پس از آن در سال ۱۳۸۲، با فیلم «پنج عصر» دو جایزه هیات داوران بخش مسابقه رسمی و جایزه جنبی کلیسای جهانی را از آن خود کرد. فیلمی که تصویرگر وضعیت اسفبار زنان افغان پس از سقوط طالبان است.
جعفر پناهی و محمد رسولاف
جعفر پناهی در سال ۱۳۷۴ و با فیلم «بادکنک سفید» به پدیده جشنواره کن تبدیل شد و سه جایزه دوربین طلایی، فیپرشی و جایزه بهترین فیلم بخش پانزده روز کارگردانهای کن را دریافت کرد.
در سال ۲۰۰۳ فیلم «طلای سرخ» اثر جعفر پناهی، فیلمی که به خاطر سیاه بودنش هیچگاه در ایران اجازه نمایش پیدا نکرد، در بخش نوعی نگاه شرکت کرد و برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کن شد.
محمد رسول اف هم که از این سال به بعد جز کارگردانان محبوب کن و سیاستگذاریهایش شد، با فیلم «به امید دیدار» جایزه بهترین کارگردانی بخش نوعی نگاه و جایزه فرانسوا شالیه را کسب کرد.
هفتادویکمین جشنواره فیلم کن در حالی پایان یافت که جعفر پناهی برای فیلم «سه رخ» برنده جایزه بهترین فیلمنامه شد. لازم به ذکر است که در این دوره علی عباسی سینماگر ایرانی هم برای ساخت فیلم «مرز» محصول مشترک دانمارک و سوئد، برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه شد.
در واقع اهمیت این دو در پی محکومیت و ضدیتشان با سیستم سیاسی بود. «جعفر پناهی» و «محمد رسول اف» بعد از بروز کنشهای سیاسی در ایران، به میهمانان ویژه جشنواره بدل شدند و از همین رو فیلم «به امید دیدار» در بخش دو هفته با کارگردانان و فیلم «این یک فیلم نیست» ساخته «پناهی» به صورت ویژه به نمایش گذاشته شد.
«ژیل ژاکوب»، رئیس جشنواره کن آن دوره دراینباره گفت که «پناهی» از نظر آنان یکی از اعضاء هیات دوران جشنواره کن است که به جای او صندلی خالی خواهند گذاشت. اما در میان هیاهویی که پناهی در هفتادمین دوره جشنواره، درست کرد این فیلم «حیوان» به کارگردانی بهمن و بهرام آرک بود که برنده جایزه دوم بخش سینهفونداسیون جشنواره کن شد.
محمد رسول اف که بهواسطه رویکرد سیاسیاش توسط جشنواره کن بسیار تحویل گرفته شده، حتی بیشتر از کیفیت فیلمهایش. بار دیگر برای فیلم «دست نوشتهها نمیسوزند» جایزه فیپرشی را در بخش نوعی نگاه گرفت و مجددا در هفتادومین جشنواره فیلم کن، با فیلم «لرد» برنده بخش نوعی نگاه شد.
بهمن قبادی
باز هم کارگردانی اگززوتیک با رویکرد سیاسی افراطی. در سال ۱۳۷۹ فیلم «زمانی برای مستی اسبها» در کن درخشید و بسیار مورد توجه قرار گرفت. قبادی همراه با حسن یکتاپناه با فیلم «جمعه» که در بخش نوعی نگاه به نمایش جایزه را مشترکا دریافت کردند و در کنار این دو جایزه هنر و تجربه این بخش و جایزه فیپرشی را نیز به خود اختصاص داد.
در سال ۲۰۰۱ فیلم «آوازهای سرزمین مادریام» ساخته بهمن قبادی در بخش نوعی نگاه شرکت کرد که هرچند در این بخش موفقیتی کسب نکرد، اما برنده جایزه جانبی François Chalais شد. بهمن قبادی در این سال داوری بخش دوربین طلایی جشنواره را هم به عهده داشت.
همچنین دو فیلم کوتاه «چت» ساخته شادمهر راستین و «گیوتین» ساخته بهرام عظیمپور در همین دوره در بخش دو هفته با کارگردانان نمایش داده شدند.
بهمن قبادی در سال ۱۳۸۸ با فیلم سینمایی «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» در بخش نوعی نگاه حضور یافت و جایزه ویژه این بخش و جایزه فرانسوآ شالیه را با خود به خانه برد. این فیلم که بدون مجوز و به صوت زیرزمینی در ایران ساخته شده بود، داستان دختر و پسر جوانی را تعریف میکرد که برای جمع کردن یک گروه جدید موسیقی، سفری زیرزمینی را در تهران شروع میکنند تا تک تک افراد گروهشان را از میان گروههای مخفی زیرزمینی پیدا کنند.
فیلمسازان زن مستقل
در سالهای اخیر صدای زنان فیلمساز ایرانی در جشنواره کن شنیده شده و به مرور شاهد حضور چشمگیرتر فیلمسازان زن ایرانی در این جشنواره بودهایم. علاوه بر سمیرا مخملباف که دربارهاش گفتیم، «فهیمه سرخابی» به عبارتی اولی فیلمساز زن ایرانی بود که با فیلم کوتاه «اولین گناه» که محصول ایران بود در بخش «سینه فونداسیون» شرکت کرد ولی جایزهای دریافت نکرد.
در سال ۲۰۰۵ «نیکی کریمی» توانست با اولین تجربه فیلمسازیاش یعنی فیلم «یک شب» به بخش نوعی نگاه راه یابد. این اولین فیلم بلند یک فیلمساز زن بود که در یکی از بخشهای اصلی جشنواره کن به نمایش درمیآمد. فیلمی که البته نه ویژه بود و نه نکته خاصی داشت و حضورش در کن بیشتر به تعاملات پخشکنندگان فیلم و ارتباط نزدیکشان با این جشنواره بازمیگشت اما افتخار بزرگی برای نیکی کریمی در اولین تجربه ایستادن پشت دوربین به شمار میآمد.
تعاملات خوب این بازیگر /فیلمساز با جشنواره فرانسوی باعث شد دو سال بعدترش او به عنوان یکی از اعضاء هیات داوران بخش سینه فونداسیون و فیلم کوتاه برگزیده شود.
در همان سال فیلم «پرسپولیس» که رویکرد سیاسی شدیدالحنی داشت و توسط مرجانه ساتراپی و و یک کارگردان فرانسوی ونسان پارونو ساخته شده بود، در بخش مسابقه این جشنواره اکرران شد و همانطو که قابل حدس بود جایزه ویژه هیات داوران را بهدست آورد.
فیلمی که البته محصول سینمای آمریکا و فرانسه بود و یک فیلمساز ایرانیالاصل آنرا کارگردانی کرده بود. لازم به ذکر است که در همین سال یعنی ۱۳۸۳ محسن امیر یوسفی با اولین ساخته بلند خود، «خواب تلخ» تقدیرنامه هیات داوران دوربین طلایی و جایزه نگاه جوان بخش پانزده روز کارگردانها را دریافت کرد.
آناهیتا قزوینیزاده فیلمساز جوان و بااستعداد ایرانی که به آمریکا مهاجرت کرده بود، با فیلم کوتاه «سوزن»، محصول آمریکا، در کن حضور یافت و جایزه بهترین فیلم بخش سینه فونداسیون را به خود اختصاص داد.
در سال ۱۳۹۴ فیلم بلند سینمایی «ناهید» ساخته اول آیدا پناهنده جایزه آینده روشن در بخش نوعی نگاه را از کن گرفت که مهمترین حضور یک فیلمساز زن ایرانی در جشنواره کن تا به امروز است. «ناهید» در آن دوره جشنواره مورد استقبال منتقدان بینالمللی هم قرار گرفت. آیدا پناهنده در دوره بعدی کن نیز جایزه جنبی «زنان در حرکت» را در مراسمی دریافت کرد.
پناهنده با دریافت دو جایزه از کن پرافتخارترین فیلمساز زن ایرانی در ادوار مختلف این جشنواره به حساب میآید.
اصغر فرهادی
اصغر فرهادی شناخته شدهترین سینماگر معاصر در عرصه بینالمللی است که تجربیات درخشانی در اسکار و جشنواره برلین هم داشته. در سال ۱۳۹۲ اصغر فرهادی که با فیلم «گذشته» در بخش مسابقه حضور داشت، جایزه بهترین بازیگر زن را با بازی برنیس بژو و جایزه کلیسای جهانی را دریافت کرد.
«گذشته» داستان مردی ایرانی است که در پی اختلاف با همسرش او را در فرانسه تنها گذاشته و به ایران میرود ولی زمانی که از این سفر باز میگردد، همسر و دو دخترش را در حالی مییابد که با مرد غریبهای که به تازگی با همسرش آشنا شده است، زندگی میکنند.
اما افتخار بزرگ فرهادی با فیلم «فروشنده» رقم خورد. فیلمی که موفق شد نخل طلای بهترین فیلمنامه را نصیب سینمای ایران کند و در کنار آن شهاب حسینی هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت.
پانوشت: فیلمهای کوتاه «دوئت» ساخته نوید دانش و «بیشتر از دو ساعت» ساخته علی عسگری، «وقت ناهار» ساخته علیرضا قاسمی، «ارتودنسی» محمدرضا میقانی، «جاده خاکی» فیلم پناه پناهی پسر جعفر پناهی، «تاریکی» به کارگردانی سعید جعفریان، «مثل بچه آدم» به کارگردانی آرین وزیردفتری، مستند «من ندا هستم» به کارگردانی نیکول کیان صدیقی(کهیک جایزه جانبی هم برد) و «ترانه تنهایی تهران» ساخته سامان سالور از دیگر فیلمهای حاضر در جشنواره کن در طول سالیان گذشته بودهاند.
اخبار مرتبط:
ویژگی فیلم های اصغر فرهادی/ سینمای بی قهرمان