جستجو در سایت

1404/03/18 10:21

صحبت های خواندنی شهرام مکری در مورد مفهوم سینمای اکسپریمنتال: فیلم های تجربی به سینمای بدنه کمک می کنند

صحبت های خواندنی شهرام مکری در مورد مفهوم سینمای اکسپریمنتال: فیلم های تجربی به سینمای بدنه کمک می کنند
شهرام مکری در گفت‌وگویی در مورد سینمای موسوم به تجربه‌گرا (Experimental) و ویژگی‌های آن صحبت کرد.
به گزارش سلام سینما

شهرام مکری در گفت‌وگویی به مفهوم سینمای تجربی یا تجربه‌گرا پرداخت. از دید او، ترجمه اصطلاح Experimental Cinema به سینمای تجربه‌گرا کامل و دقیق نیست و این نوع سینما معانی نهفته‌تری نیز دارد. همچنین او از تاثیر فیلم‌های تجربی بر سینمای بدنه صحبت کرد. مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر است:


‌سینمای تجربی در ایران تا چه اندازه به سینمای اکسپریمنتال در دنیا وفادار است؟

در فارسی، ما «Experimental Cinema» را به سینمای تجربه‌گرا ترجمه می‌کنیم. در حالی که این واژه معانی نهفته‌تری نیز دارد. در فارسی برای همه این‌ها یک ترجمه داریم و آن هم تجربه است. احتمالا به همین خاطر وقتی از تجربه‌گرایی در فیلمسازی صحبت می‌کنیم، این سوءتفاهم به‌وجود می‌آید که این فیلمسازان در حال تجربه، مشق کردن و یا تمرین کردن هستند! در حالی که سینمای تجربه‌گرا در ایده اولیه خود می‌خواهد از گرامر فیلم، اندازه نما و... استفاده جدیدی داشته باشد. یعنی بهره بردن از تکنیک‌هایی که تا به حال در سینما انجام نشده است!
و یا مثلا تا به حال به فیلم این‌گونه نگاه نشده است. مثل فیلمبرداری بدون دوربین! یا فیلمسازی بدون بازیگر! و یا قصه تعریف کردن برخلاف قواعد داستان‌گویی! همه این‌ها در حوزه سینمای اکسپریمنتال و تجربه‌گرا قرار می‌گیرد. درواقع این سینما هویت خود را از تجربه کردن در حوزه‌های جدید و ایجاد دستور و گرامر جدید برای سینما پیدا می‌کند.
حتی سینمای تجربی را می‌توان نوعی از سینمای آزمایشگاهی تلقی کرد، سینمایی که دائم در حال تولید فرم‌هایی است که به صورت معمول در سینمای داستانی، مستند و انواع دیگری از امکان‌های فیلم نیست و یا وجود ندارد. این سینما دائما با آزمون و خطا کارش را پیش می‌برد و هویتش وابسته به همین مولفه است. اگر قرار باشد به سینمای نتیجه‌گرا! تبدیل شود از هویت خود، یعنی تجربه‌گرایی فاصله گرفته است. 

 

آیا این پیش‌فرض سبب نخواهد شد که کارگردان، به عنوان مولف از ظرفیت‌های کمال یافته خود فاصله بگیرد و ساخت اثر را بر پایه تجربه‌های پراکنده متمرکز کند؟ 
خیر، ساخت فیلم تجربی به این معنا نیست که کار کامل نیست و یا فیلمساز بدون دغدغه به سراغ آن رفته است. اتفاقا خود دغدغه تجربه‌گرایی است که به دنبال مدل آزمایشگاهی آن می‌رود. اگر هدف ما این باشد که این سبک از سینما، تماشاگر را درگیر کند، چرا تماشاگر را به دیدن فیلم‌های داستانی و قصه‌گو دعوت نکنیم!
از آغاز تاریخ سینما، سینمای تجربی به عنوان یک فصل جدی در بخش‌بندی سینما وجود داشته و از همان آغاز با نهضت‌های مختلف هنری از قبیل دادئیست‌ها، سوررئالیست‌ها همراه بوده است و کارگردانان بزرگی مانند «مایا درن» و «گاس ون سنت» که در سینمای داستانی هم آثاری تولید کردند درحوزه سینمای تجربی نیز آثار قابل تاملی دارند. بنابراین فیلم اکسپریمنتال یک مدل از فیلمسازی و یکی از بخش‌بندی‌های مهم در سینماست و اصلا به این شکل نیست که کارگردانی در این مدل سینمایی تجربه به دست بیاورد تا بعد از آن در سبک دیگری فیلم بسازند. 

 

  با توجه به اینکه سال‌هاست در جشنواره‌های مختلف و معتبر فیلم کوتاه، برای سینمای تجربی بخش ویژه‌ای قائل شده‌اند و آثاری با این رویکرد ارائه می‌شود و مورد داوری قرار می‌گیرد، این مدل از فیلمسازی در ایران چگونه شناخته شده است. آیا در طول این سال‌ها، فیلمسازان توانسته‌اند به مولفه‌های جهانی این سبک دست پیدا کنند؟ 
اول از همه باید پذیرفت که هنر تجربه‌گرا در ایران هنر محبوبی نیست، وابستگی مخاطب ایرانی با هنر، یک وابستگی رشد نیافته است. ما در ایران به اندازه کافی موزه، نمایشگاه، سالن تئاتر، سینما و یا پلتفرم پخش فیلم نداریم؛ در نتیجه همین تعداد محدودی هم که در حال فعالیت هستند، سعی دارند سلیقه اکثریت و عموم جامعه را پوشش دهند. خصوصا در حوزه سینما، صنعت تولید و اکران به سمت برآورده کردن سلیقه اکثریت جامعه است.

به طور کلی به دنبال پوشش هنر عامه‌پسندتر هستیم. طبیعتا در این شرایط، فرصت عرض اندام برای فیلمسازانی که بر شاخه‌های دیگری از هنر کار می‌کنند و اطلاق به هنر خاص می‌شوند، کم است. خصوصا هنرهایی که با اتکا بر خلاقیت بخواهند به آزمون و خطا دست بزنند. به همین دلیل معتقدم که سینمای تجربی در ایران به آن اندازه که سینمای تجربی در دنیا پیشرفت کرده است، پیشرفتی نداشته است. همین طور که در سینمای داستانی، مستند و سریال‌سازی هم پیشرفتی حاصل نشده است. به نظر من این مسئله نشان می‌دهد که این دو مقوله کاملا متوازن و هم‌راستا با هم هستند.

 

آیا موفقیت در سینمای تجربی، می‌تواند منجر به اعتلای سینمای بدنه شود و یا پیشنهاد تازه‌ای به  سینمای مرسوم دهد؟ 
درواقع همه جای دنیا همین اتفاق می‌افتد. معمولا پیشنهادهای جدی که باعث جریان‌سازی در سینما می‌شود، نتیجه آزمون و خطاهای سینمای تجربی است. مثلا روایت پیچیده و پازلی که امروزه بسیار در روایت داستانی به کار گرفته می‌شود، در ابتدا در حوزه سینمای تجربی دیده شد. امروز از همین الگو در سریال‌سازی هم استفاده می‌شود که مخاطب آن طیف عموم هستند.
به این شکل معمولا این پیشنهادات ابتدا از سوی سینمای تجربی مطرح می‌شود و سپس در سینمای داستان‌گو مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. درنتیجه این امکان در مولفه‌های ذاتی سینمای تجربی است. سینمای تجربی دست به نوآوری‌هایی زده، مانند تقسیم‌بندی تصویر به دو الی سه بخش که بعدتر در سریال‌ آمریکایی 24 دیده شد. حتی نمونه‌هایی از فیلم‌های ایرانی از این تکنیک استفاده کردند. درنتیجه سینمای تجربی می‌تواند ما را به سمت پیشنهادات جدید در سینمای مستند و داستان‌گو ببرد.

 

به عنوان آخرین سوال و برای اینکه مخاطب این مطلب نگاه علمی‌تر و دقیق‌تری به سینمای تجربی داشته باشد، لطفا از چند اثر موفق در این سبک مثال بزنید. خصوصا اگر آثاری از خودتان را بتوان در این دسته قرار داد؟ 
در دوران دانشگاهی یک فیلم کوتاه به نام «محدوده دایره» کار کردم که در دسته تجربی قرار می‌گیرد. این فیلم مبنای ساخت فیلم بلند «ماهی و گربه» شد. درواقع ماهی و گربه، ایده گسترش یافته این فیلم کوتاه است. همچنین در بین سینماگران دنیا فیلمساز مشهوری به نام «مایا درن» وجود دارد که آثارش می‌تواند برای شناخت حال و هوای فضای کار تجربی، بسیار کمک‌کننده باشد. در آثار این هنرمند وابستگی فیلم تجربی به هنرهای دیگر مانند نقاشی و موسیقی و... نشان داده می‌شود که می‌تواند منبع مطمئنی برای علاقه‌مندان سینما در این حوزه باشد. البته صرفا برای دیدن و آشنایی با فضای اثر تجربی نه برای تقلید. چرا که تقلید بدون بازآفرینی در ساحت سینمای تجربی کارکرد ندارد.

 

منبع: روزنامه هفت صبح


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image